سلام دوستان...ما یک روز بارونی پشمک خانوممون رو به صورت یک گوله پشم کاملاااا کثیف از لابه لای ماشینا کشیدیم بیرون.قبل از پشمک هم خونه ی ما پاتوق موقت هرچی سگ و گربه و کلاغ و....خلاصه هر موجود بی پناه و تصادفی بود تا بعد از بهبودی به یک خانواده ی خوب سپرده میشدن.اما پشمک کمی موردش متفاوت بود،اونهم به این دلیل که کمی قبل از مهاجرتمون و تو اوج کارهای عقب افتاده سرو کلش پیدا شد،بخاطر همین چون مشکل خاصی هم نداشت تصمیم گرفتیم خیلی زود واگذارش کنیم.الان که اینارو مینویسم حدود 10 ماه از اون روز میگذره و ایشون کنار من لم دادن و دارن خودشون و گهگاهی هم من رو لیس میزنن![]()



پاسخ با نقل قول

یه جورایی نچسب ترین موجودی بود که تا اون موقع تو خونمون اومده بود[IMG]
[IMG]



[IMG]
با خودم فکرامو کردم و دیدم امکان نداره بتونم از پشمکم بگذرم...تصمیم گرفتم از فرداش بیفتم دنبال کارهاش که با خودم ببرمش(اونم تو خوابگاه!!!)فرداش فهمیدم که نمیشه به این زودی ببرمش و باید بزرگتر باشه تا واکسن هاری بزنه و خلاصه کلییی مسایل دیگه...هیچ آدم قابل اعتمادی هم تو ایران نمیشناختم که پشمکمو بسپرم دستش...تا اینکه بعد از کلی نگرانی و اعصاب خوردی یه فرشته ی مهربون پیدا شد که از پشمک موقت نگهداری کنه و کارهای مربوط به انتقالشو انجام بده








