عروس هلندی های رضا قلیخانی

[hamed17n]

تبریککککککککککک آقا رضا
مبارکه

[رضا قلیخانی]

تبریککککککککککک آقا رضا
مبارکه

سلام ممنونم ولی هنوز بدنیا نیومده!

[رضا قلیخانی]

سلام من اومدم.اونم باخبرهای خوش.
امروز ساعت 11تا اومدم بگم برق رفت والان اومد
ایشونم تا ساعت7ونیم که من نگاه کردم هیچ خبری ازش نبود البته صبح ساعت 6که بیدار شدم صدای جیک جیک بلندی میومد اما بعدش قطع شد که وقتی رفتم تا لونه رو تمیز کنم دیدم خبری نیست اما ساعت10ونیم که دیدم،دیدم بله!شما هم ببینیدش:

[رضا قلیخانی]

البته ماده بشدت وحشی شده.منم دیگه طرفش نمیرم.قبلا میومد بیرون از دستم غذا میگرفت.تو لونه رو تمیز کردنی کاری نداشت اما الان اصلا نمیذاره در لونه رو باز کنم بشدت عصبی شده وجدی.انگار گنج زیرش خوابیده

[nafiseh65]

وای وای وای چه نازه . کوچولوی فسقلی

چه مامان جدی و خشنی هم داره

تبریک میگم آقا رضا

بله که رو گنج خوابیده پس چی


ایشالا 3تای دیگه هم زود زود میان بیرون

[رضا قلیخانی]

وای وای وای چه نازه . کوچولوی فسقلی

چه مامان جدی و خشنی هم داره

تبریک میگم آقا رضا

بله که رو گنج خوابیده پس چی


ایشالا 3تای دیگه هم زود زود میان بیرون

مرسی نفیسه خانم.صدای جیک جیکش خیلی برام جالبه...ایشاءالله تا دوسه روز دیگه بعدی هم بدنیا میاد.البته دیروز که داشتم چک میکردم هردوتا جوجه تو تخم یک اندازه بودن.حالا نمیدونم اون کی بدنیا بیاد.
آخه مامانشم بی ادب شده قبلا اصلا تو لونه دستشویی نمیکرد الان دوسه روزه داره اونجا دستشویی میکنه منم تمیز میکردم که بو نده ولی امروز هرکاری کردم نشد،منم ترسیدم یه وقت قهر کنن گفتم بیخیال،باباههم که کلا بیغیرته تو میری طرف لونه میره کنار،بعدشم ماده از حرسش میره اونو میزنه!

[arsham 2]

مبارک باشه آقا رضا

شیرینی فقط یادت نره

بابا تو رو خدا اینقدر اذیتش نکن بذار به زندگیش برسه بچه

[رضا قلیخانی]

مبارک باشه آقا رضا

شیرینی فقط یادت نره

بابا تو رو خدا اینقدر اذیتش نکن بذار به زندگیش برسه بچه

ممنون مرسی که سر زدید.بابا اذیت کجا بود؟؟؟من اصلا بهش دست نزدم فقط دوتا عکس گرفتم.که اونم مامانش داشت از خجالت گوشیم درمیومد.

[مهرانه]

مباركه مباركه

چقد نازه گوگولي

خب خدارا شكر كه زحمت هاي شما هم به ثمر نشست
فكر كنم الان اين شكلي شدين

[رضا قلیخانی]

مباركه مباركه

چقد نازه گوگولي

خب خدارا شكر كه زحمت هاي شما هم به ثمر نشست
فكر كنم الان اين شكلي شدين

مرسی مهرانه خانم.
راستش من همش به مدیرای بخش طوطی زحمت دادم واذیتشون کردم.الان اون بنده خدا ها هم یه نفس راحت از دستم میکشن.
خودمم زیاد اذیت نشدم وبیشترین چیزی که اذیتم میکرد وضعیت ماده بود چون اگر یک روز خونه نبودم نمیدونستم چی میشه وهر روز باید چکش میکردم که البته فایدشم این بود که باهام دوست شده بود اما الان کلا سریع جبهه میگیره واز همه بیشتر هم خود جفت اذیت شدن که من از این لحاظ برای خودشون خیلی خوشحالم.
اما حیف که جوجه ها رو میخوام بفروشم،شاید یکیشو نگه دارم شایدم همه برن وجاش یه جفت جدید بیان وبشن دوجفت.دوست دارم بیشترشن ولی خونمون اصلا جا نداره وخانوادمم اجازه نمیدن