می خواستم بدونم ایا صحت داره که میگن بیشتر پر کنی در خاکستری ها ماله کنگو هاست ؟ و تیمنه خیلی کم پیش میاد دچار پر کنی شه
می خواستم بدونم ایا صحت داره که میگن بیشتر پر کنی در خاکستری ها ماله کنگو هاست ؟ و تیمنه خیلی کم پیش میاد دچار پر کنی شه
[QUOTE=amirzed;28806]می خواستم بدونم ایا صحت داره که میگن بیشتر پر کنی در خاکستری ها ماله کنگو هاست ؟ و تیمنه خیلی کم پیش میاد دچار پر کنی شه[
بايد حرف مهسا رو تاييد كنم من هم شنيدم ولي اگه محبت كافي بهش بكني چرا پركن بشه؟ البته بگم كاسكو من اوايل كه اومده بود خونمون يعني 2 ماه پيش پر جوي گرفت ولي شكر خدا الان 2 هفته هستش كه خوب شده و ديگه بالهاش رو با منقارش قيچي نميكنه
[QUOTE=amirzed;28812]سلام
اگه واعاتی رو که تنها هست رو براش جذای کنین تا کسل نشه مشکلی پیش نمیاد.
جوجوی منم در طول روز تنها میشه ، حتی شده طولانی هم بشه. ولی دیگه عادت کرده و مشکلی هم پیش نمیاد.
البته منم مثل رهام جون اوایل دچار مشکل شده بودم. جوجوم پرهای دمش رو قیچی می کرد.
ولی خیلی زود سرش رو گرم کردم و حالش خوب شد.
وقتی بیرون میرم براش صدام رو ضبط کردم و پخش می کنم تا هم تنهایی رو کمتر حس کنه هم تمرین سخن گویی براش باشه.
براش تلویزیون می تونی روشن کنی.
غذاش رو خوشگل و دوست داشتنی واسش میزارم تا باهاش سرگرم شه.
براش اسباب بازی رو تعویض می کنم.
لوله کاغذی بهش میدم.
نخ کنفی کلفت براش آویزون می کنم ، خیلی دوست داره . میره و اونا رو می کنه.
تازه من در طول روز خیلی بیرون نمیارم.
شاید یک ساعت نهایت. حنی میشه سه روز بیرون نمیاد و مشکلی هم پیش نمیاد.
تو قفس بازی می کنه و حرف میزنه.
اوایل خیلی می خواست بیاد بیرون ولی الان برای بازی میارمش بیرون.
دیگه مشکلی هم باهم نداریم.
وقتی هم هستیم حسابی بهش توجه می کنم.
وقتی از در میام تو میرم پیشش بوسش می کنم و نازش می کنم و یه جایزه بهش میدم.
اگه اخلاق جوجوتون دستتون بیاد میدونین چیکار کنین.
سلام.
بزارید منم تجربه ی خودمو بگم شاید به دردتون بخوره.:smile (22):
تا اونجا که یادمه فقط یک بار فشار اوردم به طوطیم.اونم برای زمانی بود که تازه کار بودم و هیچی بلد نبودم.
از اونجایی که مادرم از طوطیم میترسن.ایشون فقط سخنگویی تمرین میکردن و من روی دست اوردن و خاروندن سر و اینا رو.
وقتی متوجه شدم طوطیم دوس نداره سرشو بخارونم کلا بیخیال شدم.البته بعضی ها میگن که اون نمیدونه چه لذتی داره به خاطر همین مقاومت میکنه.وقتی متوجه شد اجازه میده.ولی من ترجیح دادم بیخیال بشم. بعد از گذشت یک تقریبا یک سال الان طوطیم خودش میره سمت مادرم.دنبالشون راه میوفته و ....درصورتی که مادرم به جز سخنگویی هیچ تمرین دیگه ای نکردن.خیلی هم دوست داره بره سمت مادرم و وقتی بیرونه همش دوره ایشون میچرخه.وقتی هم که کنارشون میشینه احساس ارامش میکنه.یکی دوباری که مادرم راضی شدن(شدیدا میترسن ایشون) حنا بره روی دستشون.واقعا میشد خوشحالی و شادابی رو تو چهره ی حنا دید.
هیچ چیزی رو به طوطیم تحمیل نکردم .موقع تمرین وقتی می دیدم خسته شده زودی بیخیال میشدم. به خاطر همینم هیچ وقت گازم نگرفت.
اما برعکس من دوستم بود که بعد ازمن صاحب طوطی شد و سعی میکرد همه چیو تحمیل کنه به طوطیش. به قوله خودش من زودی رام میکنم تو نگاه کن.مثلا طوطیش رو میاورد روی دستش و ناز میکرد خیلی هم خوشحال بود که طوطیش اجازه میده نازش کنه.در صورتی که طوطی بیچاره اصلا راحت نبود و عصبی و کلافه میشد .....حنا اجازه نمیداد نازش کنیم ولی روی دست میومد و با گذشت زمان اجازه ی ناز کردن هم داد.:93:ولی طوطی دوستم با گذشت زمان پرکن شد .:smile (187): به نظرم دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.:smile (248):
در مورد سخنگویی هم تقریبا همین داستانه وما چیزی رو به حنا تحمیل نمیکنیم.کلمه هایی رو که دوس داریم بگه انتخاب میکنیم و در اختیارش میزاریم و باهاش تمرین میکینم.اونم هرکدومو دوس داره انتخاب میکنه و میگه.
مثلا اون اوایل خودمونو میکشتیم نمیگفت سلام.ولی بوس بده رو خیلی خیلی زود گفت. هیچ وقت بابا رو نگفت.ولی داره به هر دری میزنه تا بسم الله الرحمن الرحيم( خودش یاد گرفته و فعلا میگه بسم الله رحمانه رحمان:smile (138)یا پنج تن رو بگه.در صورتی که بابا خیلی راحت تره.
به نظر من باید به پرنده حق انتخاب داد.البته به این معنی نیس که شما ولش کنید به حال خودش.
این تجربه ی کوچیک من بود امیدوارم بدردتون خورده باشه.><
موفق باشید.
[QUOTE=M@hsa;28804]خیلی خوشم میاد ازت میشنوم چقدر جوجوت باهات راحته اما خب شما اگه اشتباه نکنم سه ماهه داریش و سنش هم بسیار مناسبه واسه رام کردن ...منو کسایی که یه کاسکو چشم زرد داریم حالا یا خواسته یا نخواسته هر کدوم از مراحلی که شما رفتی رو با کندی طی میکنم مثلا من الان باز باید بیام بگم خل شدم از دستش اما خب صبر میکنم ( چون امروز اتفاقی یکی از اسباب بازیاش افتاد پایین قفسش و این پرید تو صورت من از ترس و الان صورت من شدید زخمه !!! یه عکس العمل نرمال یه چیز عادی این چه کاریه آخه ؟!! مگه چی بود یکی از توپای اسباب بازیش بود کوچیکم بودصدای خاصیم تولید نکرد وقتی افتاد )صبر میکنم اما نمیگم انتظار هم نداشتم این شش ماهه راه بیفته..جوجوی شما شرایطش با عسل من فرق داره راهی رو که شما رفتی من یه ساله یا بیشتر باید برم..اما شخصا لذت میبرم میای از جوجوت میگی!!!
دوستان شروع تو لک رفتن علایم خاصی داره؟ فقط پرهاشون میریزه یا پرزهاشونم همراهش میریزه؟امکانش هست پرنده این مرحله رو طی نکنه و مشکلی پیش بیاد؟چون یه نفر بمن گفت حتما این مرحله باید اتفاق بیفته:smile (37):
و امروز انگار روز هجوم از سایت مجاوره!!!!
دخمل من با سوت گفت بابا !!!!!!!:smile (137):یه جورایی انگار از تو گلوش بود !!!!!!! فقط دوبار ....بعدم خانوم حواسش پرت شد:45: شروع کرد پر آرایی!!!!!!!!
میدونم که الان باید تمرینم باهاش بیشتر شه اما یه مساله ای هست من بیرون اتاق بودم شنیدم سوت میزنه(مدل جدیده ...بعد یه هفته تازه شروع کرد سوت زدن اونم وقتی من تو اتاق نبودم) منم رفتم پشت در اتاق وایسادم گفتم بابا ...که بالاخره گفت
خب حالا شکل تمرین من باید عوض شه؟؟؟!!!؟!!!:smile (32):نکنه ازون ها شه که رو در رو حرف نزنه؟!!:43: من دو تا کلمه ی عسل و بابا رو بهش میگم
[QUOTE=shari;28830] سلام
من تمام این حرفها رو گفتم تا در جواب سوالت که خیلی متعجب پرسیده بودی که آیا جوجه خودش هم بدون هیچ تلاشی میاد سراغ آدم یا نه، راهنماییت کنم و بگم که بله این امکان هست ولی شاید بیشتر طول بکشه.
شما هم نگران نباش که چشم جوجوت زرد شده. همونطور که خودت گفتی باید تلاش بیشتری کنی.
در مورد زخمی شدن صورتت هم متاسفم.
ولی باید بگم جوجوها خیلی ترسو هستند.
منم یه بار یه سیلی جانانه از جوجوم خوردم.
هنوز جوجوی منم نرفته تو لک.
فقط پرز هاش زیادتر میریزه.
خوب بفرما عزیز.
جوجوی شما به حرف افتاد ولی ما که سن بالا داریم هنوز اندر خم یک کوچه گیر کردیم.
هر پرنده ای اخلاق و مشخصات خودش رو داره.
شاید جوجوی من زود باهام اخت شده ولی فعلا حرفی نزده.
اما جوجوی شما به حرف افتاد.
پس با تمام قوااااا به پیییشششش...
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)