عروس هلندی shadi.a

[shadi.a]

سلام به همه دوستان عزیز
خیلی وقته که این تاپیک رو آپ نکردم و تقریبا نُه ماهی میشه که مشغول خاک خوردنه اما به جاش با دست پُر و کلی عکس و فیلم و خبر اومدم

نخود خان حساااابی بزرگ شده و در حال حاضر یک سال و 7 ماهشه




عکس بالا در فاصله یک سال گرفته شده ، بعد از اولین پر ریزی و نکته قشنگ دیگه ی عکس تغییرات بقیه ی عناصر عکسه ! درخت خوابیده ی زمستون بیدار شده و حسابی سبز شده و اون ساختمان در حال ساخت رو به رو هم بالاخره کار اش تموم شد و الان ساکنان خودش رو داره


وقتی توی خونه یه طوطی شیطون داشته باشید هر روز صبح که بیدار میشید میدونید یک داستان جدید ، یک اتفاق خنده دار و یک خراب کاری تازه در انتظارتونه و تا انتهای روز شما هر لحظه منتظر وقوع یکی از این سه خواهید بود


یکی از معقول ترین اتفاق های ممکن گم شدن عروس هلندی تون داخل خونه است ، حتی گاهی صداش میاد و مشغول حرف زدن با خودشه اما خودش نیست و در نهایت بعد از کلی گشتن جایی که اصلا انتظار اش رو ندارید در حال خراب کاری پیداش می کنید


آخه چه کسی به ذهن اش میرسه که وسط گلدون و بین اون همه برگ طوطی اش رو که بزور خودشو جا کرده اون لا و چسبیده به دیوار پیدا کنه ؟! انگار مجبوره !





یکی از خنده دار ترین چیز هایی که معمولا باهاش مواجه میشم این صحنه است که کله ی زرد و لُپ نارنجی اش از یجا زده بیرون !



و هر طور که شـــــــده باید یجوری ضرر بزنه ، اصلا خراب کاری نکنه شب اش شب نمیشه !




یکی از علایق دیگر اش رو هم کشف کردم ، سطل آشغال ! اولین جایی که باید دنبال اش بگردم داخل سطله !
شدیدا سطل و آشغال های داخل اش رو دوست داره و همیشه داره اون تو باهاشون صحبت میکنه !!




از اخلاق های ثابت اش فضولیه ! به شـــــدت فضولــــــه ! باور کنید اگر از هر جایی سر در نیاره آرامش روحی اش به هم میخوره





گاهی اوقات نمیدونم چرا میره میشینه در بالاترین جای ممکن و بال هاش رو باز میکنه و چندین دقیقه همون شکلی وایمیسته اونجا ، هدف و انگیزه اش کاملا مبهم و نا معلومه !





هرقدر هم که شیطنت میکنه بعدش جوری دل آدم رو میبره که انگار نه انگار قبل اش چیکار ها کرده بوده ، اینجا خیلی خوشگل و آروم رفت پیش این عروسکه خوابید و اون تخریب کاغذ دیواری هم که بگرانده عکسه بی شک کاره خودش بوده




اسم این عکس رو گذاشتم نخود تک شاخ ! وقت هایی که توی پر ریزی اند خیلیییی ظاهر های خنده داری پیدا میکنند از کاکاتیل گِرد گرفته تا کاکاتیل تک شاخ




این هم یک بخشی از عکس ها ، سعی میکنم بقیه ی عکس ها و ماجراهای " من و نخود " رو هم بگذارم ! ظاهرا دیگه تاپیک جوابگو نیست باید وبلاگ اختصاصی بزنم !!!

[sepideh]

عزیز دلم نخود کوچولوی دوست داشتنی

خیلی زیبا بود هم عکس ها و هم توصیفت از عکس ها عکس آخری فوق العادست

مرســی شاد شدم

فقط بهم بگو این دوربینت چند مگاپیکسله؟

[shadi.a]

در ادامه ی پست قبل یکی از اتفاقات جالب و خنده دار مال زمستون پارسال بود که چند روزی که هوا خیلی سرد شده بود جناب نخود خان می رفتند و روی شوفاژ اسکان میکردند و اصلا هم هر کاری میکردم از اون جا پا نمیشد ، همش نگران بودم الان نسوزه یا پخته نشه رو اون حرارت !!





هر زمان هم که سایه ی خودش رو جایی میبینه با تعجب تمام بهش نگاه میکنه و باهاش صحبت میکنه و مشغول کشف اش میشه ! چقدر کم خرج و بی زحمت این بچه سرگرم میشه واقعا




از دیگر چیز هایی که با دیدن اش تعجب میکنه ثانیه شمار ساعته و هیچ وقت هم موفق نمیشه بگیر اش




با اینکه هربار میبینه نمیتونه بگیر اش اما باز هم دفعه ی بعدی همون کار رو میکنه ؛ نمیدونم بذارم پای هوش اش یا تلاش !!



انقدر اینجا با دقت داشت کاغذ روی میز رو مطالعه میکرد که واقعا شک کردم داره میخون اش یا میخواد بخور اش !





با هر چیزی که خوش اش بیاد و جدید باشه شروع میکنه صحبت کردن ؛ توی این فیلم مشغول صحبت با پر خودش بود
از دوســـــــت داشتنی ترین اخلاق هاش اینه که وقتی داره صحبت میکنه و دوربین میبینه ، هر چند لحظه میاد تو لنز دوربین یکم صحبت میکنه بعد دوباره میره سر کار خودش !! یعنی دچار افت فشار میشه قشنگ آدم !

[Hayden]

سلام

خیلی خیلی جالب بود . واقعا که این پست رو وقتی خوندم کلی انرژی گرفتم . خدا خودتون و طوطیتون و دوربینتون رو حفظ کنه .

[1010x]

بسیار زیبا و هنر به همه جزییات توجع میکنید معلومه خیلی زحمت میکشید برای گرفتن عکس ها فقط میتونم بگم عالی .

خدا دوتایتون برای هم نگاهداره

[HOSEIN73]

خیلی با مزس این نخوده
به نظرم یه نخود خانم هم براش تهیه کن که زودتر این نخوده بشه بابا نخود یه خانواده واسه خودش تشکیل بده

[nafiseh65]

ای جونم ماشالله نخود خان

خیلی قشنگ بود عکساش و فیلمش.

داستان نویسی مامانشم که عالی

ایشالا یه دختر خوب و مورد پسند شازده پیدا کنی پسرت سر و سامون بگیره

بازم بیا ازینورا

[shadi.a]

عزیز دلم نخود کوچولوی دوست داشتنی

خیلی زیبا بود هم عکس ها و هم توصیفت از عکس ها عکس آخری فوق العادست

مرســی شاد شدم

فقط بهم بگو این دوربینت چند مگاپیکسله؟

مرسی سپیده جان
ما هم از شادی شما شاد میشیم
دوربین ام 15 مگاپیکسله قابل نداره

سلام

خیلی خیلی جالب بود . واقعا که این پست رو وقتی خوندم کلی انرژی گرفتم . خدا خودتون و طوطیتون و دوربینتون رو حفظ کنه .

ممنون شما لطف دارید
راست اش نوشتن در مورد اتفاقات روزمره و چیز های جالبی که پیش میاد برای خودم هم خیلی لذت بخشه و اشتراک گذاشتن این احساس با کسانی که طوطی دارن و متوجه هستن این لذت رو چند برابر میکنه

بسیار زیبا و هنر به همه جزییات توجع میکنید معلومه خیلی زحمت میکشید برای گرفتن عکس ها فقط میتونم بگم عالی .

خدا دوتایتون برای هم نگاهداره

ممنـــون دوست عزیز
فکر میکنم همین جزئیات جالب و بامزه هست که انقدر وجود حیوانات خانگی رو لذت بخش میکنه ؛ تفاوت رفتار ها ، اخلاق ها و سلیقه هاشون و...
مرسی از دعای خوبتون

خیلی با مزس این نخوده
به نظرم یه نخود خانم هم براش تهیه کن که زودتر این نخوده بشه بابا نخود یه خانواده واسه خودش تشکیل بده

ممنون از شما
داغ دلم تازه شد ما کلی نخود خانم خریدیم و بردیم و آوردیم و هنوووووز هیچ کدوم مورد پسند آقا واقع نشدند !

ای جونم ماشالله نخود خان

خیلی قشنگ بود عکساش و فیلمش.

داستان نویسی مامانشم که عالی

ایشالا یه دختر خوب و مورد پسند شازده پیدا کنی پسرت سر و سامون بگیره

بازم بیا ازینورا

مرســـــی نفیسه جان لطف داری
فکر کنم شازده قصد پسند کردن نداره حالا حالا ها و منم همش باید عروس ببرم بیارم !

[shadi.a]

سلاممم به همه دوستان گل
ما مثل همیشه با انبوهی از عکس و فیلم بازگشتیم !
نخود خان ما دو ساله شد هرچند که اصلا باورم نمیشه دوسال گذشته و انگار همین دیروز بود که با کلی ذوق رفتم و تو یه جعبه دستکش آشپزخونه آوردمش خونه
توی این دوسال اکثر پر های درشتی رو که موقع پر ریزی هاش ریخته بود جمع کردم و بعد از دوسال نتیجه اش شد این




هر چی زمان میگذره بیشتر موقعیت اش رو توی خونه تثبیت میکنه
درحدی که مامان بیشتر از همه به نخود توجه دارن و همه قربون صدقه ها هم نصیب ایشون میشه



وقتی آدم مشغول انجام کاری باشه و نخود بیرون از قفس باشه ، حتی اگر شیطونی و خرابکاری نکنه و مثل یه پسر خوب بشینه یجا ، انقدر دوست داشتنیه که باز هم تمرکز آدم بهم میخوره و کلی زمان از دست میده بدون اینکه متوجه بشه




مشغول انجام کار هام بودم که دیدم نشسته پیش من و پرآرایی میکنه میتونستم انقدر فشارش بدم که جیغ اش در بیاد




تا قبل از داشتن یه عروس هلندی هیچ وقت فکر نمیکردم پرنده ها انقدر باهوش ، مهربون و دوست داشتنی اند و معمولا کمتر از بقیه حیوانات دوست شون داشتم
اما الان من هـــر روز از زیبایی و مهربونی نخود خان بهره مند میشم و هـــر روز خوشحال تر میشم نسبت به تصمیم خریدی که دو سال پیش گرفتم





البته علاوه بر زیبایی و مهربونی گاهی از برخی اخلاق های بد مثل حسودی هم بهره مند میشم گل با خار اش قشنگه



با اینکه طوطی شیطون و خرابکاریه اما در نهایت تعجب کوچکترین آسیبی به گل داخل گلدون تا حالا نزده و فقط یوقتایی مجبورم خاک گلدون رو از روی میز تمیز کنم که خب خرابکاریه قابل قبولیه




فروردین پارسال نخود پرهاش بعد از پرریزی کامل شده بود و من دلم نمیخواست پر هاش رو بزنم و دلم نمیومد
تا اینکه مهمون داشتیم و نخود بیرون قفس بود ، یه دفعه شنیدم مامان ام با نگرانی و ناراحتی گفت که در بالکن رو باز کرده و نخود خان هم پر زدن و رفتن
توی آسمون که پرواز میکرد میدیدم اش و صداش رو میشنیدم ، ولی وقتی میشست نمیشد پیداش کرد
خودمون و مهمونا بسیج شدیم به دنبال این جناب !
بالاپشت بوم چندین خونه رو گشتم و دیگه نه صداش اومد و نه پرواز کرد
نا امید اومدم خونه که اعلامیه بنویسم
داشتم سومین برگه رو مینوشتم که دیدم پدر جان میگن بدو بیا پایین
رفتم پایین دیدم بابا گرفتن اش و حسابی هم سفت !
دو تا کوچه بالاتر ، طبقه پنجم یه ساختمون نیمه کاره ، لا به لای مصالح پیدا شده بود ! جایی که خودم رفته بودم اما ندیده بودم اش !
هنوزم هر چی فکر میکنم بابا چطوری پیداش کردن به نتیجه نمیرسم
الان هم هر وقت پیش بابا نمیره و یا تهدید به گازگرفتن میکنه بهش یادآور میشیم که با فرشته نجات نباید اینطوری برخورد کنی بچه جان






خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم یه عروس ماده بخرم که نخود از تنهایی در بیاد اما تصمیم گرفتن همانا و بیچارگی من همانا
عروس ماده اول در ابتدا بسیاااار خوب و صمیمی با نخود بنظر میرسید اما خیلی زود شروع کرد به خوندن و پس از یاد گرفتن " جوجو بدو بیا " از درب منزل ما سوی خانه جدید روانه شد !


عروس ماده دوم بسیااااار مورد پسند من بود رام و دستی و خوشگل ولی در تمام طول یکماهی که پیش ما بود هر روز شاهد کتک کاری هایی سخت بین نخود و عروس خانم بودیم و طفلی حتی حق غذا خوردن هم نداشت
عروس دوم نیز سوی خانه جدید روانه شد و یک ماه بعد جوجه دار شد !!



موقع خرید عروس سوم ریسک نکردم و خود نخود رو بردم و از بین چندین عروس ایشون رو انتخاب کرد
همه چیز با عروس سوم داشت خوب پیش میرفت تا اینکه چند روز پیش عروس خانم نخود رو صدا کردن جوجو !! !!



و ما هنوز اندر خم یک کوچه مانده ایم

[SAE!D]

سلام
عکس ها بسیار زیبا بودند، که با توضیحاتتون زیبا تر هم شده بود.
اون پرهای نخود خان را هم که در دو سال نگه داشتین خیلی زیبا و جالب بود .
تشکر بابت به اشتراک گذاشتن شون، خیلی لذت بردم .