ایران2آذر1390-شاهوردي يکي از ساکنان روستاي خور ميگويد: من داخل آغل سگ دارم. شنبه شب بود که گرگها داخل آغل من آمدند. اگر داخل آغل سگ نباشد، گرگها همانجا گوسفندان را دريده و ميخورند ولي اگر سگ باشد گوسفند را با خود ميبرند.
وي ميگويد: اکثراً يک گوسفند را کشته و يکي دو تا را نيمه جان ميکنند. بچه شترها هم مثل گوسفندها قرباني هستند. به گزارش خبرنگار ما پيگيريهاي مسئولان شورا و دهياران اين سه روستا که در اطراف يک خندق و در فاصله کمي از هم قرار گرفته است تا اين ساعت به جايي نرسيده است و هر شب 500 خانوار ساکن اين سه روستا در فشار رواني و رعب و وحشت بسيار حمله 5 گرگ درنده، شب را به صبح ميرسانند.
حمله 5 گرگ به سه روستا که در اطراف يک خندق در 85 کيلومتري بيرجند واقع شده است، اهالي بيدفاع اين سه روستا را با موجي از ترس و وحشت روبرو کرده است.
روستائيان بيدفاع هر روز از عصر به خانههاي خود پناه ميبرند تا مبادا اين بار به جاي گوسفندان و دامهاي خود، عضوي از اعضاي خانواده شان طعمه گرگهاي درنده شود.
روستاهاي نوغاب، سروباد و خور که در 55 کيلومتري خوسف و 85 کيلومتري بيرجند مرکز استان خراسان جنوبي واقع شده اند، از دو سال قبل به صورت گذرگاه مورد هجوم 7 گرگ درنده قرار ميگرفتند ولي از چند ماه پيش اين حملات وحشيانه به صورت شبانه تکرار ميشود.
محمد رضايي- مسئول شوراي اسلامي نوغاب – در اين مورد به خبرنگار ما گفت: دو سال پيش بود که براي نخستين بار هفت گرگ وحشي و درنده به روستا حمله و چند گوسفند را زخمي کردند و با خود بردند.
وي اضافه کرد: پس از آن بود که هر از گاهي گرگها شبانه به روستا ميآمدند و در کوچهها ميچرخيدند و گوسفندان را شکار ميکردند. اين مسأله باعث شد که اهالي به فکر بيفتند و از آن به بعد گوسفندان را هر شب به آغلها برده و در آنجا محافظت کنند.
مسئول شوراي نوغاب ادامه ميدهد: از مدتي قبل وضعيت بدتر شد. با سردتر شدن هوا اکنون آنها به آغلها حمله ميکنند. از ديوار آغلها بالا ميروند و به گوسفندان حمله ميکنند.
وي ادامه ميدهد: ساعتي که گرگها حمله ميکنند اکثراً يا سر شب، يا نيمه شب و يا نزديک صبح است گرگها آرام ميآيند و ميروند. آنقدر قوي هستند که سگها بشدت از رويا رو شدن با آنها واهمه دارند. امسال در بررسيهايي که کردهايم تعداد آنها 4 تا 5 عدد است.
حملات شبانه
الله قلي کرمي که يک ماه پيش گرگها به آغل گوسفندان او حمله کردهاند ميگويد: سال هاست که ساکن روستاي خور هستم، يک ماه پيش بود که ساعت 11 شب متوجه سر و صداهايي از داخل آغل شدم. چون سگ نداشتم ترسيدم که به آغل داخل شوم. ميدانستم که گرگها به آغل من وارد شدهاند. پس از آنکه سر و صداي گوسفندان کمتر شد متوجه شدم که گرگها رفتهاند. وقتي داخل آغل شدم ديدم گرگها يک بز را به شدت زخمي کردهاند. بز از شدت جراحت تلف شده بود.
وي ادامه ميدهد: البته يک ساعت قبل از آنکه گرگها به آغل من حمله کنند، به آغل يکي از همسايگان به نام حاج عزيز خرمي حمله کرده بودند و يک گوسفند را تکهتکه و پاره کرده بودند.
حاج محمد کرمي پدر وي ميگويد: گرگها به آغل من نيز در دو مرحله حمله کردند. نخستين بار سه ماه پيش بود، ولي آخرين بار يک ماه قبل بود که بر اثر آن چند گوسفند من طعمه گرگهاي درنده با چنگال خونين شدند.