نگاهی به فعالیت های احیای یک گونه پرنده: «امید» ترکیه در احیای «آیبیس سرطاس»



دیده بان حقوق حیوانات: کتاب پرندگان ایران، سال ۱۳۵۴، صفحه ۳۵۹، بخش «گزارش های مشکوک» : «… در نوشته ها و گزارش های مربوط به پرندگان ایران جمعاً از ۲۲ گونه دیگر نام برده شده است. ولی شواهد مبنی بر وجود این پرندگان در ایران آنقدر کافی به نظر نمی رسد که بتوان گونه های مزبور را جز فهرست پرندگان ایران به حساب آورد./ آیبیس سرطاس (Bald ibis) با نام علمی Geronticus eremite»به گزارش سبز پرس در بیشتر منابع، تنها از «شیر آسیایی» و «ببر هیرکانی» به عنوان گونه های نابود شده کشور اشاره شده است و این در حالی است که تغییر کاربری عرصه های طبیعی و به ویژه خشکاندن تالاب ها و تخریب پوشش جنگلی ایرانی_تورانی و زاگرسی نقش به سزایی در به فراموشی سپرده شدن گونه های پرندگان فلات ایران داشته است.
در بقایای برجای مانده از شهرسوخته سیستان با پیشینه پنج هزار ساله، انبوه استخوان های برجای مانده پرندگان شکار شده نشان دهنده وجود و وفور گونه هایی است که صده ها از نابودی آنها در مجموعه دریاچه های هامون می گذرد. حداقل دو نمونه اردک در پنج هزار سال پیش در دشت سیستان وجود داشته اند که اکنون تالاب های کشور هند زیستگاه مهم آنها به شمار می آید.( سایت شهر سوخته سیستان )
در پاره ای از گزارش های نیمه دوم قرن نوزدهم برخی پرنده شناسان در مناطق شمال غربی ایران در نزدیکی ترکیه کنونی به وجود «آیبیس سرطاس» اشاره داشته اند. در سال ۱۵۰۰ میلادی سرتاسر شمال آفریقا و در واقع سواحل هردو سوی دریای مدیترانه و مرکز اروپا و حتی سوئیس زیستگاه این آیبیس سیاه رنگ و سرطاس بوده است. به تدریج پیشرفت فناوری شکار (رواج اسلحه گرم و شکار تجاری) و تغییر کاربری زیستگاه باعث شد که در حال حاضر تنها جمعیت زادآور این پرنده محدود به ۵۰۰ فرد در شمال شهر «آغادیر» مراکش شود و خوشبختانه در سال ۲۰۰۲ یک کلونی زادآور به تعداد ۱۰ فرد در «پالمیرا» در سوریه یافت شد. پس از نصب جهت یاب های ماهواره ای بر این پرندگان یافت شده، مسیر مهاجرت آنها از دریای سرخ در سواحل عربستان تا مرکز اتیوپی (احتمالاً سرچشمه های رود نیل) کشف شد.
همانند «لک لک سپید» برای ایرانیان، آیبیس سرطاس در نزد ترکان شرق آناتولی مسافر مکه بوده و از ارج و احترامی خاص برخوردار بود و در شهر کوچک «بیرسیک» در جنوب شرقی ترکیه مراجعت آنها برای زادآوری با جشن و سرور برگزار می شد.
در سال ۱۹۳۰ جمعیت آیبیس ها در حدود سه هزار فرد برآورد می شد ولی از سال ۱۹۷۰ کاهش شدید جمعیت، زنگ خطر نابودی را به صدا درآورد. در سال ۱۹۸۲ ۴۰۰ آیبیس شمرده شد، در سال ۱۹۸۷ این تعداد به تنها هفت جفت کاهش یافت و در سال ۱۹۹۰ تنها یک آیبیس مشاهده شد. دو سال پس از آن و در سال ۱۹۹۲ این گونه در ترکیه رسماً «نابود شده» معرفی شد.
البته در سال ۱۹۷۷ یک جفت پرنده بالغ و ۹ جوجه برای پرورش در اسارت گرفته شد ولی سوگمندانه، بنا بر دلایلی، پروژه با مرگ پرندگان اسیر با شکست روبرو شد. با شرایط پیش رو عملاً ژن جمعیت شرقی آیبیس سرطاس، جز ۱۰ آیبیس موجود در سوریه نابود شد.

آیبیس سرطاس (Bald ibis) با نام علمی Geronticus eremite
با این حال به دلیل وجود تنها یک جمعیت زادآور در شمال مراکش و خطر نابودی زیستگاه منحصر به فرد آن، مجامع جهانی به فکر احیای نسل این پرنده در زیستگاه های کهن او افتادند. کشورهای اتریش و اسپانیا در اروپا از پیشگامان معرفی مجدد و پایداشت زیستگاه این پرنده هستند. زیستگاه های اطراف شهر بیرسیک ترکیه به عنوان مکانی مناسب برای احیای نسل پرنده انتخاب شده و تا سال ۲۰۰۶ تعداد آیبیس ها به ۹۱ فرد رسید.
کارشناسان مجرب با ایجاد آشیانه های چوبی به صورت کلونی زادآوری روی صخره ها، پرندگان وارداتی از مراکش را تشویق به زندگی در طبیعت اطراف و تغذیه در کرانه های رود فرات می کنند. برنامه بعدی این کارشناسان آن است که پس از به ثبات رسیدن جمعیت زادآور، از زنده گیری و انتقال پرندگان در خارج از فصل زادآوری به محوطه های فنس کشی دست کشیده و سعی در احیای مسیر مهاجرتی کهن آنها به سوی سرچشمه های رود نیل کنند.
این امید وجود دارد که در صورت برخورد پرندگان تکثیر شده در اسارت با معدود آیبیس های سرطاس سوری، نمونه های جدید به پیروی از آیبیس های سوری اصیل، بهترین مسیرهای مهاجرتی را فراگیرند.
با توجه به مدیریت مطلوب و جوابگوی ترک ها بر ثروت های طبیعی خویش، این امید وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور پرنده نگران ایرانی مثلاً در تالاب «کانی برازان» شاهد گونه ای باشد که در نگاه نخست با «اکراس سیاه» اشتباه گرفته شود… ولی … این آیبیس سرطاس است و نه چیز دیگر!
پیوست:
اسکندر فیروز در سال ۱۳۵۴ در مقدمه کتاب پرندگان ایران اینگونه آورده اند: «… اگر به یک هموطن بگوئیم که تعداد مردمی که در انگلستان آماتور پرنده شناسی هستند به اندازه تماشاچیان فوتبال در ایران است، ممکن است در عقل گوینده تردید پیدا کند. اصطلاح انگلیسی (Bird-watcher) به معنی تماشاگر پرنده به اینگونه علاقه مندان اطلاق می گردد، اما چگونه می توان این عبارت را به زبان خودمان که پرنده را بدین معنی تماشا نمی کنیم ترجمه کرد.
شاید تنها آموزش صحیح و پایه ای و برخورد اصولی و بدور از احساسات و مال اندیشی با جوامع محلی و مرتبط با کلونی پرندگان وحشی، آخرین امید نسل های بعدی برای دیدن انبوه خوتکاها در فریدونکنار باشد.»