دومين نمايشگاه بينالمللي تخصصي تجهيزات ورزشي، تيراندازي، شكار، سواركاري و طبيعتگردي امسال در شرايطي برگزار شده كه براي بسياري از فعالان حوزه محيطزيست و حاميان حيوانات هنوز جاي سوال باقي است كه چرا اين نمايشگاه علاوه بر اسامياي كه يدك ميكشد دو عنوان شكار و تيراندازي هم به آن اضافه شده آن هم در شرايطي كه وضعيت اقليمي و تنوع زيستي حياتوحش در كشور ما با مخاطرات زيادي دست و پنجه نرم ميكند. نكته مهمتر و شايد جالبتر اما شركت خود سازمان حفاظت محيطزيست در نمايشگاهي است كه با نام شكار و تيراندازي مزين شده و پاي ثابت غرفهداري در آن ميشود! (درحالي كه خودش نام حمايت و حفاظت از حياتوحش را به يدك ميكشد). اين حضور صرف، به مساله شكار (حتي اگر بگوييم مجاز) نهتنها شكل موجهتري ميبخشد بلكه آن را ترويج هم ميكند. دوستي بعد از بازديد از نمايشگاه ميگفت ما كه بالاخره نفهميديم اين محيطزيست طرف كيست؟ شكار يا شكارچي؟ اينكه بگوييم محيطزيست با هدف فرهنگسازي شكار و جلوگيري از شكار غيرقانوني در نمايشگاه شركت كرده به نظرم نوعي توجيه است، آن شركت برگزاركننده اين نمايشگاه قطعا اهداف و توجيهات اقتصادي ديگري براي راهاندازي چنين نمايشگاهي دارد. وضعيت شبيه تيغي دولبه است سازمان حفاظت محيطزيست بايد تكليفش را در اين بين مشخص كند و نميتواند دو وجهي عمل كند. وقتي در نمايشگاه انواع اسلحهها چه ساچمهزن چه گلولهزن چه بادي در معرض ديد مردم قرار گرفته، خودش ميشود يك جور ترويج و تشويق افراد به داشتن اسلحه؛ آن هم براي كسي كه تا به حال شايد به فكرش هم نميرسيده كه اسلحه داشته باشد. كمااينكه وقتي پدري براي فرزندش تفنگ بادي ميخرد بالاخره اين كودك با تفنگش يك روز گنجشك ميزند يك روز هم گربه روي ديوار را. به واسطه شغلي كه دارم كم نديدهام حيواناتيرا كه با بدن پر از ساچمه به بيمارستان آوردهاند. در شرايطي كه حياتوحش و محيطبانان ما درگير مسايل و مشكلات متعددند (نمونه آن، اتفاقي است كه منجر به كشته شدن يك شكارچي و در نهايت روبهروشدن محيطبان با حكم شد) حضور سازمان محيطزيست در چنين نمايشگاهي سرپوش گذاشتن يا حتي بيتفاوتي نسبت به شرايط موجود است. كارشناسان اين حوزه معتقدند كه شكار از جمله عواملي است كه به مديريت يا كنترل حياتوحش كمك ميكند اما اين در شرايطي است كه حياتوحش با جمعيتي پايدار روبهرو باشد. آيا واقعا شرايطي كه در ايران با آن روبهرو هستيم، شرايطي اينچنيني است؟ در حالي كه كوچكترين مساله اقليمي جمعيت حياتوحش ما را با جهشي (مثبت يا منفي) روبهرو ميكند آيا ورود عامل انساني اتفاقي است حسابشده و فكرشده؟ معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيطزيست سال قبل در جريان برگزاري اين نمايشگاه خبر از وجود 5/1ميليون اسلحه مجاز و غيرمجاز در كشور داد و گفت: « آمارها نشان ميدهد حدود 500 هزار دفترچه شكار در كشور صادر شده». در شرايطي كه جمعيت چهارپاي وحشي ما كمتر از يكميليون فقره است، يعني ما به تعداد هر چهارپاي وحشي، يكونيم اسلحه و هر دوچهارپا يك مجوز شكار داريم؛ اين به نظر وحشتناك نيست؟ از دوست كارشناسي نقل قول ميكنم كه ميگفت محيطبان ما بدبختي ميكشد نگهباني ميدهد گرما و سرما را به جان ميخرد تا نسلي به توليد مثل برسد و نژادي كه در معرض نابودي يا انقراض است يكياش بشود دوتا، آن وقت ما اين قدر راحت مجوز شكار ميدهيم. متاسفانه سازمان حفاظت محيطزيست سالهاست كه از برنامه محوري دور شده و اتفاقات در آن كاملا بر اساس سليقههاي شخصي رخ ميدهد. يكبار يك مدير يا معاون يا كارشناس دلسوزي پيدا ميشود دو، سه سالي مجوز شكار نميدهد بعد او ميرود كسي ديگر جاي او ميآيد به دهها علت پيدا و پنهان ميبينيم، مجوزهاي شكار است كه يكي بعد از ديگري سر و كلهاش پيدا ميشود. فكر كنم كه حدود 10سال قبل انجمن حمايت از حيوانات نامهاي به سازمان محيطزيست نوشت با اين عنوان كه همه مجوزهاي شكار شما را خريداريم اين كار جداي از اينكه باعث ميشد آن سال هيچ شكاري انجام نشود. يك كار نمادين اجتماعي هم بود كه به نتيجهاي نرسيد. يعني محيطزيست پاسخي نداد. چند سال بعد در ارتباط با قضيه ديگري شنيدم كه سازمان حفاظت از محيطزيست به انجمن گوشهاي زده بود كه شما پول اين مجوزها را از كجا ميخواهيد يا ميخواستيد تامين كنيد؟متاسفانه محيطزيست خود در چرخهاي كاملا بيمعني گرفتار شده و سازمان بهانه ميكند كه بودجه ندارد و نميتواند حقوق محيطبان خود را پرداخت كند، آن وقت به اين بهانه از ناحيه صدور پروانه كسب درآمد ميكند تا مثلا حقوق عقبافتاده محيطبان را پرداخت كند! سازمان حفاظت محيطزيست عنوان ميكند كه به عنوان نمونه، امسال جمعيت زياد شده پس مجوز صادر شود در حالي كه مساله بسيار پيچيدهتر از اينهاست و به اين سادگي نيست. بررسي جمعيت حياتوحش و مناطق نياز به مطالعات جامع دارد كه متاسفانه توجه چنداني به آن نميشود و بودجهاي به اين كار اختصاص داده نميشود. آگاهي از روند موجود و پيشبيني وضعيت آينده تحليلي عميقتر و مدلسازي بر مبناي كار كارشناسي ميطلبد. نميتوان صرفا با توسل به افزايش جمعيت يك گونه در يك منطقه خوشبين ماند و مجوز صادركرد. اين نوع نگاه سادهانگاري است. اگر مثلا سال آينده منطقه با تهديدي غيرقابل منتظره مثل سيل يا خشكسالي روبهرو شود و نيمي از جمعيت يك گونه از بين برود چه؟ اينها همه به مطالعات دايم و پيچيده نياز دارد كه بايد مبناي اقدامات سازمان قرار گيرد نه صرفا شمارش يك سال.
*دامپزشك و رييس بيمارستان دامپزشكي تهران
روزنامه شرق