مرسی بهار جونم مرسی میدونم که تجربه ش کردی عزیزم
مرسی بهار جونم مرسی میدونم که تجربه ش کردی عزیزم
سلام دوست گلم .
حرفتو چشم بسته قبول دارم . ولی منم همینو گفتم . منظورم از حافظه جدید همون شرط ها بود . اینکه دستی که از بالا با یه حالت خاص نزدیک بشه مساویست با غذا . ولی نگفتم که این اطلاعات قبلی را از بین میبره . فکر کنم باید یه بار دیگه متنم را بخونی .
فقط یه سوال برام پیش اومد :
پرنده کوچیک که توی طبیعت بزرگ میشه چه کسی بهش میگه از انسان بدش بیاد . آیا پرنده ها باهم صحبت میکنند ؟ یا ساز و کاری که در طبیعت هست این را به وجود میاره ؟ یا نه غریزه خود به خود این را بوجود میاره که باید از انسان و مثلا گربه و ... بترسند . اگر خود به خود این حس در اونها به وجود میاد فرقی بین پرنده ای که از جوجگی با انسان بزرگ شده و پرنده ای که در طبیعت بوده نخواهد بود . چون ما غریزه اون را که از بین نبردیم . فقط محیطش را عوض کردیم . پس اون هم پس از مدتی باید از ما بترسه . در صورتی که این اتفاق نمی افته .
اینجا دوباره برمیگردیم به حافظه . استدلال من اینه : پرنده ای که از جوجگی در طبیعت بزرگ میشود خطرات طبیعی را میبیند و حافظه اش شکل میگیرد . اینکه انسان به پرندگان و به درختان و به سایر موجودات آزار میرساند و این میشود دشمن . ولی جوجه ای که با انسان بزرگ میشود میبیند که انسان برای او غذا می آورد او را نوازش میکند . او را تمیز میکند و چیز های دوست داشتنی در اختیارش قرار میدهد و این میشود دوست .
ولی دوباره یه مشکل دیگه پیش میاد . اینکه چرا همه اونچه که ما از کودکی با تلاش فراوان به طوطی آموزش میدهیم با جفت انداختن طوطی به مرور از بین میرود ؟ اینکه دوست دیروز طوطی یک شبه میشود دشمن حریم خصوصی و جوجه ها و همسرش و حتی به او حمله میکند . اینها را از که آموخته ؟ نه پدر و مادری داشته که یادش دهد و نه ما به او چیزی یاد دادیم . خب اینها غریزه است . پس غریزه غریزه است و ما نتوانستیم چیزی را عوض کنیم .
آیا با این تفاسیر میتوان گفت که یک جوجه سرنگی هم اهلی نمیشود ؟ بلکه چون بهتر را ندیده به بد قانع است . ما را دوست دارد چون دوست داشتنی تر از ما را نمی بیند . خانه را دوست دارد چون طبیعت را ندیده است . و اگر در شرایط طبیعی قرار گیرد باز هم غریزه غلبه خواهد کرد .
خوب منم با نظر شما مخالفم و دلیل دارم واسه مخالفتم.من یه مینا دارم به قول شما که حیوان غریزه داره و غیر قابل تغییره. این مینا آنقدر به مادر من وابسته شده که شاید باورتون نشه.الان مادرم رفته خونه داداشم این مینا رو طبق روال همیشگی میارمش بیرون به نظرتون عکس العملش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بخدا شاید باورتون نشه ولی حقیقت داره دنبال مادرم میگرده.اینم بگم که وقتی مادرم تو خونه باشه فقط رو سر و کول مادرم هست منی که بهش غذا میدم من تحویل نمیگیره مثل مادرم دلیلش فقط اینه که اکثر وقتها مادرم پیشش هست و باهاش مدام حرف میزنه.
خوب به نظرتون اسم این جریان چی میشه گذاشت و چه نتیجه ای میشه ازش گرفت؟
چیزی جز عاطفه و وابستگی هست؟
سلام
چرا یکسری تناقض هایی بین حرف من و شما هست مثلا: "سوال : آیا به هیچ وجه نمیشود یک پرنده بالغ را اهلی کرد ؟ جواب : اهلی نه ، ولی ایجاد یک حافظه جدید آری " خوب من نگفتم اهلی کردن ممکن نیست بلکه کلی هم تاییدش کردم.... البته احتمالا منظور ما یکی هست ولی کلمات متفاوت هستن؛ به هر حال الان که اتفاق نظر داریم پس ادامه نمیدم
این که میپرسی "چی تعیین میکنه انسان دشمنه در حالی که تا بحال اصلا ندیدتش، یا این که چی باعث میشه جوجه های پرورشی به گروه های طبیعشون برگردند" جوابش ترکیبی از غریزه و حافظه هست.... حافظه جوجه پرورشی دیگه نمیگه انسان دشمنه اما غریزه میگه "باید با هم نوع تولید مثل کنی" و در کنارش میگه "انسان هم نوع نیست" خوب اون هم میل پیدا میکنه تا از شما دور بشه و به جفتش نزدیک بشه تا بتونه وظایفش رو انجام بده و در ازاش هورمون خوشحالی جایزه بگیره!.... یا در مورد پرنده بالغ غریزه میگه از اونایی که تهدید حساب میشن و به کارت کار میگیرن فرار کن خوب انسانی یا مار و روباهی که دارن بهش نزدیک میشن توی این فرایند دشمن هستن حتی اگه تا بحال ندیده باشدشون اما گاو یا زرافه یا حتی انسانی که کار به کارشون نداره دشمن نیست و پرنده برای این از شما میترسه که هی بهش توجه میکنی و میخوای بهش نزدیک بشی.... مصداق بارز دیگش پرنده های جزایر دور افتاده هستن، توی این جزایر فقط پرنده هست و تا بحال هیچ دشمنی نداشتن و برای همین بخش "دشمن" غریزشون خالیه و به محض این که وارد این جزایر بشید پرنده ها ممکنه از سر و کولتون بدون هیچ واهمه ای برن بالا.... برای این که این موضوع رو خودتون امتحان کنید در یک محیط بسته که یک پرنده یا هر موجود غیر اهلی دیگه وجود داره وارد بشید و بذارید خوب که به در و دیوار زد یک جا ساکت بشه و تماشاتون کنه.... حالا میلیمتر به میلیمتر بهش نزدیک بشین طوری که اصلا متوجه نشه دارید حرکت میکنید.... من خودم با این کار رسیدم بالای سر یک طوطی کاملا وحشی طوری که با نفس هام پرهاش تکون میخرد و از اون بیشتر میترسید تا از وجود خود من!
اما سوال آخری که پرسیدید که آیا این ظلم نیست که پرنده ای رو که غریزش میگه پیش همنوع هاش باشه ازشون دور کنیم؟ جواب من اینه که اگر بتونیم از محیط اطرافمون استفاده کنیم تا یک زندگی بهتر بسازیم کار اشتباهی نمیکنیم اما به شرطی که به این محیط ظلمی نکنیم و آزارش ندیم.... پرنده ای که با انسان بزرگ شده دیگه هیچ ترس و استرسی نداره بنابر این اگر یکی نیاز های اون رو فدای یکی از نیاز های خودمون بکنیم نه کار ظالمانه ای کردیم نه کار خودخواهانه ای.... البته بازم تاکید میکن "به شرطی که ظلمی بهش نشه و آزار نبینه" مثل اینکه حیات یک دام رو میگیریم تا حیات خودمون تضمین بشه ولی به شرطی که فرایند کشتار به هیچ وجه زجر آور نباشه.... این حکم در تفکر هم به وضوح تایید شده
خیلی دوست دارم کامل تر توضیح بدم اما واقعا از حوصله بحث خارجه.... اگر میخوای ادامه بدیم لطفا پیام خصوصی بفرست.... البته اگر وقت بشه شاید یک تاپیک مجزا برای بحث و تبادل نظر درباره غریزه درست کنم
با سپاس
خب اون بحث که تموم شد . جواب Da vinci هم قانع کننده بود .
اما به نظر شما من سالار دوست داشتنی و خوشگلم را چی کار کنم ؟
از طرفی به هیچ وجه نمیخوام بفروشمش تا دوباره دست این مغازه دار های ب ی ر ح م بیفته و یه آدم خود خواه یا ناآگاه دیگه مثل خودم بیاد بخردش و بعد از چند وقت بفهمه که اهلی نمیشه . من نسبت به سرنوشتش احساس مسئولیت میکنم . نظر خودم اینه که توی یکی از پارک های تهران که هم نوعانش هستند رهاش کنم . ولی یک سری نگرانی دارم :
1- من نمیدونم سالار از کدام کشور اومده و آب و هوای اونجا چطور بوده . با وجود اینکه در ایران زمستان های سرد وجود داره که شاید غذای درست و حسابی هم گیرش نیاد آیا میتونه خودش را با شرایط جدید سازگار کنه ؟
2- برای رها کردن چه فصلی مناسبه ؟ اگر الان رهاش کنم که فصل جفت گیری تمام شده ، آیا میتونه برای خودش لونه درست کنه ؟ آیا میتونه ازدواج کنه ؟ شبها کجا میخوابه ؟
3- سالار خیلی ، خیلی بد غذاست . من از هر روشی برای خوراندن انواع میوه ها و سبزیجات استفاده کردم و جواب درست و حسابی نگرفتم . من مواردی که میخوام بهش بدم ریز میکنم میریزم روی مواردی که دوست داره تا به زور یه ذره بخوره . با این وجود آیا میتونه توی پارک ها چیزی برای خوردن گیر بیاره ؟ با این شناختی که من ازش دارم خیلی لجبازه و به این راحتی ها غذای جدید نمیخوره .
کلا من میخوام خوشبخت بشه ، یه وقت آزادش کنم بدتر گیج بشه نتونه گلیم خودش را از آب بیرون بکشه چی ؟
اگه راه بهتری به نظرتون میرسه بگید . مثلا منطقه ی حفاظت شده ای که هم از شکار شدن در امان باشند و هم در شرایط و فصل های سخت سال آب و غذا در اختیار شون قرار بدن . اگه چنین جایی هست بهم بگید .
راستی قبل از هر چیز باید پرهاش را هم نگاه کنم ببینم بلند شده ؟ یه عکس از پرهاش میذارم بعدا .
سلام دوست عزیز
من به این تاپیک سر میزنم ولی فقط در مواقعی که به راهنمایی دوستان باتجربه احتیاج دارم پست میزنم
و الان هم از مرگ طوطی شما که انقدر با ذوق و شوق واسش زحمت کشیدی خیلی ناراحت شدم
من خودم سال پیش یک جوجه سرنگی گرفتم که اونم به دیار باقی رفت:smile (161): و امسال هم دوباره هوس جوجه کردم و میخواستم بخرم ولی گفتم قبلش بیام تو چندین سایت ببینم واسه نگهداری بهترش باید چیکار کنم که دیدم دوستان به شدت با این کار مخالفت کردن و چندین بار در چندین سایت تاکید کردن که جوجه نخرید با خودم گفتم خب چرا از تجارب دیگران استفاده نکنیم ولی از طرفی هم دلم میخواست که با خودم انس بگیره و اهلی بشه و گازم نگیره این شد که یک ملنگوی 2-3 ماهه گرفتم که دون خور شده بود و حالا هم خیلی راضیم که از تجربیات دوستان استفاده کردم.
الان خیلی آروم و خوب و شیطون و سرحاله اگرهم خواستی عکساشو واستون میذارم:smile (22):
ممنون
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)