صبح روز دوشنبه ساعت ۹ تلفن دفتر سیرک بین المللی لندن به صدا درآمد.

-سلام من چارلی هستم می تونم با مدیر سیرک صحبت کنم؟من یه پیشنهاد استثنایی برای ایشون دارم
صدای و لهجه درخواست کننده کمی عجیب بود با این حال منشی سیرک تماس چارلی را به دفتر رئیس وصل کرد.


چه کمکی از دستم بر میاد؟
من یه اسب هستم می خواهم تو سیرک شما برنامه اجرا کنم.
آه متاسفم تمام برنامه ها پر شدن امکان ندارد.
اما من هنرمند خلاقی هستم کارم عالیه!
ما جای برای اسبها نداریم برنامه شیرها و فیلها رو داریم اونها هم هنرمندند.
آقای رییس خواهش میکنم من عیالوارم یارانه یونجه را هم که حذف کردن من به این شغل نیاز دارم.



بالاخره بعد از کلی خواهش و درخواست رییس حاضر میشود که حداقل یک بار برنامه چارلی اسب هنرمند رو ببیند
خوب آقا حالا بگید که چکاری بلد هستید؟
چارلی شیهه ای کشید و با تعجب گفت آقا گویا متوجه نیستید که یک اسب دارد با شما صحبت میکند:-)