نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9
  1. #1
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006

    امورش اسب سواری به کودکان

    امورش اسب سواری به کودکان



    قسمت 1:

    اینها مطالبی است که یک دختر ایرانی در کشور ایران بزرگ و با پیشینه تاریخی در امر آموزش و تربیت اسب و سوار نوشته. ما ایرانیان اسب دوست خوشبخت ترین اسب دوستان روی زمینیم چون:

    • اولین آبخوری ها را در مجموعه موزه ایران باستان داریم که نشان تربیت اسب در ایران باستان و مایه فخر و مبا هاتمان است.

    • چون گزنفون اروپایی در زمان حکومت هخانشیان به ایران آمده و علم سواره نظام را به اروپا برده. (اما باید به یاد اروپایی ها بیاریم )

    به نظر ما آدم بزرگ ها ذهنیت بچه ها از اسم، قد و قامت، خلق و خو، شکل و اصلا موجودیت اسب چیست؟

    جواب آنها به این سوال که "دوست داری بریم سواری" چیست؟؟؟

    فکر میکنید باید در چه موقعیتی باشید تا اول شما این سوال را از کودک بکنید؟؟ سوارکار؟؟ اسب دار؟؟ یا اگر او برای اولین بار این سوال را بکند چه واکنشی نشان میدهید؟؟

    چه زمانی یک کودک یا نوجوان از والدین خود میخواهد او را پیش اسبها ببرند تا او از نزدیک با این موجود دوست داشتنی آشنا شود؟؟

    در اثر دیدن یک برنامه آموزشی یا حیات وحش از تلویزیون؟؟؟

    تحت تاثیر و تعریف و تمجید های دوستانی که سواری میکنند؟؟

    یا دیدن یک فیلم سینمایی عاطفی یا جنگی قدیمی که جنگجویان سوار بر اسب بودند؟؟

    به هر دلیلی که به نظرتان می آید توجه کنید و آنرا به خاطر بسپارید زیرا این نوع آشنایی مهمترین مسئله برای یافتن هدف، نوع برخورد و آموزش کار از جانب مربی است. این را من در این چند ساله کوتاه کار با بچه ها تجربه کرده ام، و هر روز به چرا های بیشتری برخورد میکنم و مجبور میشوم از مغزم بیشتر برای دریافت راه حل استفاده کنم .

    بچه ها در لحظه ورودشان به مجموعه برای اولین بار هیجان زده هستند زیرا به آنها گفته شده میخواهیم بریم اسب سواری و شاید بارها تهدید که اگر فلان کار را انجام بدهی یا مثلا صبحانه ات را بخوری؟؟ یا تکالیفت را انجام بدهی؟؟ و در غیر اینصورت نه!! از اسب و سواری خبری نیست!! حالا وارد شده و به آنچه انتظارش را میکشیده رسیده. اندکی بیاندیشید و خود را جای او بگذارید.


    آنها ابتدا از دور همه شرایط را ارزیابی میکنند. همه محیط را با چشم های کوچکشان زیر نظر دارند چون مجموعه بزرگ است و همه چیز تازگی دارد مردمک چشمهایشان حرکت سریعی دارد. اگر اسب در مانژ در حال کارکردن باشد یا در جایی بسته شده باشد بسته به ذهنیتی که در آشنایی ابتدایی دارد واکنش های متعدد نشان میدهند. چنان دقیق و محققانه نگاه میکنند که دقیقا درمی یابید همه چیز در حال ثبت در مغز به ظاهر کوچکشان است هیچ حرکتی از نظرشان دور نمیماند این را بعدا به شما میگویند و میبینید که خاطرات اولین روز را بارها و بارها با علاقه و ذوق برایتان تعریف میکنند. چشم هایشان برق میزند لبهایشان لحظه ای میخندد لحظه ای صورت پر از هیجان است گاهی هم حالت محتاط به خود میگیرند. اینجاست که نقش کسیکه به عنوان معلم یا مربی ایفای نقش میکند مشخص میشود.


    آنها به کسیکه قرار است آموزششان دهد بسیار دقت میکنند.لباسش، قیافه اش، نوع حرف زدن و رابطه اش با اسب، همه و همه را زیر نظر دارند. این مطالب گفته شده در مورد 10 کودکی که کار با آنها را آغاز کردم یکی بود. یعنی ورود به مجموعه و قبل از ارتباط. اما همه این 10 کودک به طور یکسان با اسب مواجه نشدند بعضی از آنها خیی زود با اعتماد به من و وادین نزدیک شدند و با این پیشنهاد " بیا جلو! دستت را بیار جلو و نوازشش کن!!" زود تسلیم شدند و خیی زود گردن اسب را در آغوش گرفتند شاید امتناع آنها به 1 یا 2 دقیقه هم نرسید اما بعضی دیگر هیجان یا ترس خود را با فرار کردن نشان دادند. مثلا کیاوش در اولین روز آشنایی از هر فضایی برای فرار و امتناع از لمس کردن اسب استفاده میکرد اما شاید به جرات این رفتار 5 دقیقه هم طول نکشید. او با آرامش و اطمینانی که از جانب من میدید احساس شجاعت میکرد و شارژ میشد. به گمانم او با دیدن اسب که آرام ایستاده تا به او معرفی شود و یک رابطه دوستی برقرار گردد بهت زده شده بود و به همین دلیل خیلی زود تسلیم شد. چون او را مشتاق دوستی دید و اصطلاحا کم آورد.

    کیاوش تسلیم شد وبا خنده آمیخته با هیجان با اسب آشنا شد. اما سوگند، مروا، آوین همه در جواب بیا جلو و نوازشش کن!! فقط گفتند چرا؟؟ چه جوری؟؟ این دو جمله سوالی تفسیر یک گام به جلو به سمت آشنایی با دنیای زیبا و جدید اسب برای این سه نفر بود.

    دقت کنید چند گام به جلو گذاشتیم و هنوز کودک را بر پشت اسب قرار نداده ایم. این کار سخت و با مسؤلیت فراوان همراه است. خواهش میکنم از خودم و همه آنهایی که با کودکان کار میکنند اصلا خطر نکنید و تمام مدت مواظب باشید درصد خطا و اشتباه را کم و کمتر کنید. هر کودک سرمایه آینده ورزش سوارکاری کشور فقیر و بیما رمان (که بود.... در گذشته ما نسل جدید داریم حرکت میکنیم) است. پس حضور هر کودک را غنیمت بدانید و در آموزش و خلق و شکوفایی استعداد بکوشید تا در آیندهء نه چندان دور ما هم سوار بین المللی داشته باشیم. به امید خدای بزرگ... ادامه دارد

    ادامه دارد ....

    نویسنده:Shuka



  2. #2
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006

    قسمت دوم

    قسمت دوم



    همه بچه ها به یک میزان از محبت پدر و مادر و خانواده برخوردار نیستند و ما تمام کمبودهای آنها را نمی شناسیم وشاید حتی در جریان مشکلات و درگیریهای کار به آنها فکر نکنیم و وقت تامل به شاگردانمان را نداشته باشیم. اما توجه به آن ضروری چون آنوقت میفهمیم چرا این شاگرد کند و چرا یکی دیگر باهوش و قوی است.

    بچه ها نیاز دارند شانس آشنایی خود را در همه زمینه های ورزشی، هنری، مقوله ساده و ارزان طبیعت، مسافرت، تاریخ امتحان کنند و آشنایی کوچکی را کسب کنند. (این قضیه آنها را در انتخاب کار سخت سواری کمکشون میکنه.

    آنها باید بازی کنند. باید در دنیای کوچک خود همانگونه که با اسباب بازیهای کوچک ارتباط برقرار میکنند در امرآموزش سوارکاری نیز با اسب کوچک آشنا شوند و با این موجود نیز به اندازه و سایز خود به هم معرفی شوند. قد بچه ها کوتاه است و چشم هایشان در 1 متری یا کمی کمتر و بیشتر از زمین واقع است و زمانیکه میخواهند بزرگترها یا میز و صندلی یا هر چیزی را پیرامون خود ببینند باید سرشان را بالا بیاورند و در این موقع است که با دیدن یک اسب بزرگ فکر میکنند با یک غول و یا یک نهنگ مواجه شدند اما با دیدن یک اسب 90 سانتیمتری یا کمی بلند یا کوتاهتر اسبها را در دنیای کوچک خود شریک میکنند و حتی در بعضی مواقع بعنوان دوست و رفیق خود او را مورد خطاب قرار میدهند در بعضی موارد به قدری به او دل میبندند که حاضر نیستند در دوستی و رفاقت با او کسی را شریک کنند . اینها مواردی است که همه و همه در مدتی که با آنها کار میکنم بر یادگیری آنها اثر داشته. .....

    راه در جهان یکی است و آن راه راستی است. زرتشت

    بین هیجان و ترس زمین تا آسمان فرق است. این را به بچه ها بگویید. روزیکه برای اولین بار میخواهید این دو موجود را با هم آشنا کنید یک روز تاریخی برای کودکان است و هیچ وقت آن را فراموش نمیکنند. او با صدای شیهه، هیبت اسب، حرکات سر و گردن اسب، نگاه اسب و در کل با موجودیت او در هیجان و ذوق و ناباوری و.... است. اینجاست که خلاقیت و کار هنری مربی آغاز میشود. تا او به او بگوید واکنشی که تو داری همه دوستانت در ابتدای آشنایی داشتند بااین کار اعتماد به نفس او را یک میلیون برابر میکنید و- صدای نرم و آرام - صبر و تلاش - استفاده از حرفهای خنده دار و کمی کمدی - نرمش و انعطاف در ارتباط با اسب و نو آموز مثلا دست او را محکم نگیرید و او را به سمت اسب نکشید.

    کم کم، آهسته آهسته با صبر پیش بروید. یادمان باشد بچه ها از آپارتمانهای تنگ و تاریک از زیر کولر یا شوفاژ گرم به باشگاه اومدن و در تمام عمرشون همه دنیا را تو جعبه جادویی دیدن و خلاصه بی تجریه اند.

    اگر این نکات مهم را رعایت کنید، میبینید در کمتر از آنچه فکر کنید کودک تازه واردتان را وارد دنیای زیبا و دوست داشتنی اسب کردید و باید به او خوش آمد گویید.

    در ابتدا از او بخواهید جلو بیاید و اسب را لمس کند. در این مورد با واکنش های متفاوتی آشنا میشوید.

    بعضی از آنها با عجله یکبار دستشان را میگذارند و قبل از تصور وقوع هر حادثه ای زود دستشان را بر میدارند و عقب میکشند بعضی دیگر یک یا دو گام هم عقب تر میروند اما بعضی دیگر با اولین احساس دستشان با بدن اسب می شنوید که میگویند "وای چقدر نرم" است و آنچه پایانه های حسی واقع در پوست به مغز میفرستند را بر زبان میآورند وشجاعانه منتظر درسهای بعدی هستند. آخرین گروه نه تنها او را لمس میکنند بلکه او را در آغوش گرفته و با آرامش و اطمینانی که به مربی مدیدهند او (مربی) را تشویق به درخواست بوئیدن و بوسیدن و حلقه زدن دستها به دور گردنش میکنند.این دسته از بچه ها بسیار شجاعند و از لحاظ روحی و معنوی کامل.

    به آنها میگوییم اسب هم مانند ما انسانها ست ، غذا میخورد، نفس میکشد، قلب دارد، اگر به جایی از بدنش ضربه بخورد دردش میآید و مثالهای از این قبیل.

    بچه ها به دقت گوش میدهند و تمام حرفهای شما را در ذهن ضبط و ثبت میکنند. کم کم با پیشرفت کار و اطمینان بیشتر از آنها میخواهیم دست را روی عضلات گردن به سمت شانه، دست ها، شکم ،کپل و دم حرکت دهند. در این مدت کوتاه برای ما آدم بزرگ ها ولی برای بچه ها طولانی!!!

    شاید به اندازه یک روز!! آنقدر به این موجود علاقه پیدا میکنند که اگر از آنها بخواهی از زیر شکم اسب عبور کنند ، امتناع نکرده با کمال میل قبول میکنند اما حتما اول خودتان انجام این کارساده را به او آموزش دهید. ....ادامه دارد

    یادتان باشد اسب آموزش دیده و آرام در اختیار داشته باشید در غیر اینصورت اصلا اصلا اصلا خطر نکنید.

    ادامه دارد ...

  3. #3
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    قسمت چهارم


    بعضی بچه ها احتیاط را شرط اول قرار میدهند و از شما میخواهند این کار را خودتان انجام دهید و بعد از دیدن شما مبادرت به این کار میکنند و در بعضی موارد شما خودتان حس میکنید که باید به آنها نشان دهید که چه کار ساده و راحتی است.


    بچه ها تمام مدت نگاهشان به مربی و رفتار و ارتباط او با اسب است. چه به لحاظ حسی و چه به لحاظ ارتباط لمسی از طریق دست وحتی صحبت با او. خود من زمانیکه شاگرد آقای سازوار شدم، قربون صدقه رفتن را از او آموختم که چگونه به او (اسب) ابراز محبت کنم شاید در ابتدای کار خنده دار به نظر میرسید اما بعد حس کردم چقدر به او (اسب) نزدیک و نزدیکتر میشوم. به همین دلیل در اینجا میخواهم بگویم این هنر یک مربی و سوارکار حتی مهتر است که بتواند با مهربانی وتن صدای زیبا با اسبش حرف بزند و این را به شاگردانش نیز بی آموزد.

    در همه لحظات بچه ها از بودن مربی در کنار خود احساس اطمینان میکنند و این انرژی مثبت و قوی و قاطع و جسورانه باید در خصوصیات یک مربی گنجانده شده و از او خواسته شود. در ادامه میگوییم همانقدر به بچه میآموزید که مهربان باشند که درس قاطعیت نه خشونت را هم در ادامه لحاظ میکنید. زیرا روحیه اسبها به گونه ای است که گاهی نیز نیاز به قاطعیت دارند.

    در بعضی موارد در ابتدای آشنایی ممکن است اسب تکان بخورد مثلا در اثر نشستن مگس روی بدنش پوستش رابلرزاند یا صورتش را بخاراند و یا برای پراندن حشرات موزی( اصطلاحا دم بزند) دم را به اطراف تاب بدهد.در تمام این موارد بچه ها هیجان زده میشوند و لبخندشان برای یک لحظه به اخم یا جدیت مبد میشود. مربی آگاه با توضیح اینکه چیزی نیست و دلیلش این.... است می تواند آرامش را دوباره به کودک بازگرداند.
    همواره باید به شاگردان گوشزد کرد که اسب یک موجود زنده است و باید حق هرگونه واکنش به عوامل محیطی را به او داد. باید به بچه ها بگوییم که او(اسب) از دیدن تو خیلی خوشحال است و حتی انتظار دیدنت را میکشید. اونوقت بعد از ادای این جملات چشمهای شاگردتا ن را نگاه کنید. برق میزند.

    "ای پسر! چون اسب خری (میخواهی بخری) هشیار باش بر تو غلط نیوفتد، چون جوهر اسب و آدمی یکی است."


    ادامه دارد ...

  4. #4
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    قسمت چهارم




    اردشیر بابکان سر سلسله ساسانی
    اگر مردمان سوارکار بودندی، ملوک و بزرگان بر مردمان فضیلتی نداشتندی.

    برای تک تک کودکانی که قصد یادگیری سواری دارند باید وقت گذاشت و پله پله و گام به گام به جلو حرکت کرد هرگز نمیتوانید به یکباره کودک را پشت اسب قرار دهید، این یک خیانت است که تنها از جانب یک انسان نا آگاه و .... سر میزند. کودک با موجودیت خود در این دنیا آشنا نیست در بسیاری موارد دست و چپ و راست خود را هم نمیشناسند، آنوقت به یکباره نمی توانید از او بخواهید سوار اسب شده و با او حرکت کند.
    یادمان باشد بچه ها با دنیای ناشناخته اطراف خود هنوز ارتباط دقیقی برقرار نکرده اند. موجودیت اسب برایشان مسئله است. مسئله ای که کم کم با آموزش و مطالعه از بین میرود و اگر دقت کنید و قوه خلاقیت و تفکر او را تحریک کنید، مطالب جالب و شنیدنی بسیاری از جانب آنها در یافت میکنید! که میتوانید در پیشبرد کار خودتان ا زآ نها استفاده کنید. برای نمونه تابستان سا ل 82 در حال آموزش مراحل قدم به شاگردانم بودم که در آخر جلسه صبا اخلاق موید به من گفت:" فهیمه جون اینها که گفتید مثل این نیست که اسب پایش را به دستش میزند و آن را به جلو حول میدهد." این برداشتی بود که صبا از توضیحات من کرده بود که این برداشت به من در تدریس های بعدی ام بسیار کمک کرد و میتوانستم هر چه ساده تر برای بچه ها مراحل قدم را آموزش داده توضیح دهم. عجب از اینکه بچه ها چقدر ساده و قشنگ مطالب را ارزیابی و تجزیه تحلیل میکنند.


    به کودکان بیاموزید خوب به اسب نگاه کنند. نگاهی جستجو گرانه و دقیق و بدن او را با بدن خود مقایسه کند و در بعضی موارد با اشاره به مطابی به آنها در فکر کردن کمک کنید.در ابتدای آشنایی از کودک بخواهید گوش خود را روی پشت آرنج اسب جاییکه تنگ بسته میشود قرار دادهصدای قلب اسب را بشنود. یا با قرار دادن گوش روی شکم به سمت گوه صدای فعالیت معده و روده اسب را که هر 5 تا 6 ثانیه شنیده میشوند را بشنوند. از آنها بخواهید یال و دم اسب را در دست گرفته و ببویند.

    با انجام این کار ها اعتماد به نفس و نزدیکی او را با اسب زیاد و میکنید و فاصله دور را هر چه نزدیکتر مینمایید. در صورت امتناع بچه ها در برقراری ارتباط با ید با آنها صحبت، صحبت، صحبت کنیم! با زبان خودشان و اینها همه و همه نیآزمند یک مربی صبور صبور و صبور و عاشق مربیگری است.....

    ادامه دارد ...

  5. #5
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    قسمت پنجم

    قرار دادن کودک بر پشت اسب

    بچه ها هیجان زده هستند باید با آرامش و صحبت این هیجان را از بین ببریم. نه با حرکات و حرفهای ناشیانه به زیاد شدن این هیجان دامن بزنیم. برای سوار کردن ابتدا از کودک بخواهیم گردن اسب را بغل کرده او را ببوید و ببوسد بعد سوار شدن را توضیح دهیم.

    کودکان به لحاظ کوتاه بودن قد قادر به استفاده از رکاب نیستند و در ادامه توضیح میدهیم که در ابتدا اصلا نیازی به رکاب نیست و زین باید عاری از رکاب باشد تا اصلا آن را نبینند.

    در ابتدا او را بغل کنیم و روی اسب بگذاریم اما بعدا یا در مواردی که کودک قد بلند دارد یا سنگین است.از روش سوار شدن بی رکاب یعنی گرفتن پای چپ و سه پرش کوتاه و استفاده از برگه زین و جلو و قاچ عقب زین کودک را پشت اسب میگذاریم، آرام و باوقار. از او بخواهید نشست خود را از همین ابتدا با سر دادن به عمق زین هدایت کند و پاهایش را از مقطع ران آویزان کند.اولین تمرین، تمرین حس است.احساس کنید!از او میخواهیم چند نفس بکشد به درختان اطراف ساختمانها، انسانها یا هر چیز دیگر به جز اسب نگاه کرده احساسش را بگوید.


    پس اولین تمرین حس ِ اینکه کجا نشسته و آرامش دادن به عضلات و مفاصل و تمرین دوم نگاه و ورزیدگی چشم هاست. کم کم با اطمینان از جلب اطمینان و اعتماد به نفس کودک از او میخواهیم به جلو خم شود و دستهایش را دور گردن اسب حلقه بزند. حتما در ابتدا او را کمک کنید.


    مثلا اگر در سمت چپ او ایستاده ایم، با دست چپ دست چپ کودک را گرفته و دست راست را از زیر گردن اسب به سمت راست گردن ببریم و دست راست کودک را بگیریم و او را در خم شدن و لمس گردن اسب یاری کنیم. باصدای آرام و آهنگین از او بخواهیم به حس زیبای " آرامش " فکر کند.

    سرش را روی گردن اسبچه گذاشته، چشمهایش را ببندد و بعد از مدتی یال او را ببوسد.در ابتدا تمام مدت میتوانید دست کودک را در دستهای خود نگه دارید و به او اطمینان دهید با او هستید. در ابتدای این کار این صبر را پیشه کنید بعدا ببینید که چگونه هنرنمایی میکنند و بدون نیاز به کمک شما چه کارهای خارق العاده ای که ازشون سر نمیزنه.

    واکنش بچه ها :

    بسیار بسیار متفاوت است. این تمرین در ابتدا برای اولین تجربه روی اسب خیلی هیجان انگیز است. بعضی یک کلمه هم حرف نمیزنند و فقط با سکوت تؤام با نگرانی فقط به حرفهای شما گوش میدهند چون الان شماخدا یید و شاید به نوعی فقط به شما اطمینان دارند و زمانیکه از او میخواهید خم شود خیلی آرام و با تومئنینه و با چشمانی از حدقه بیرون زده مبادرت به انجام این تمرین میکنند.

    بعضی باسر و صدا که چه جوری ؟؟؟ چیکار کنم ؟؟؟؟ دستهایشان میلرزد و حتی چند بار برمیگردند و روی زین مینشینند و مدام در حال صدا کردن مادر یا پدر و یا ابراز هیجانات با صدای بلند هستند،جالبتر اینکه بعضی عنوان میکنند کثیف است و نمیتونم او را ببوسم اما بعضی دیگر اصلا به این قضیه فکر هم نمیکنند و به محض شنیدن فرمان و خواستن اینکه گردنش را حالا ببوس ؟؟؟ بی درنگ و چشم بسته این کار را انجام میدهند در تمام حالات این مربی است که با کلام آرام و صدای مهربان به این هیجانات خاتمه میدهد و مدام در حال صحبت و دعوت به آرامش است.

    محال ممکن است کودکی نتواند از انجام این ساده ترین تمرین سر بلند بیرون نیاید. با گذاشتن سر خود(مربی) روی گردن اسب و بوسیدن او همواره سادگی کار را به کودک نشان دهید."زمان بگذارید و صبور باشید."

    ادامه دارد ...

  6. #6
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    خوابیدن روی کپل(به پشت)




    بعد از اتمام حرکت قبل از کودک بخواهید روی زین بنشیند و آهسته به پشت بخوابد. با کمک فشار ساقها در اطراف بدن اسب سر را به سمت کپل اسب هدایت کند.برای جلب اعتماد اومیتوانید دست او را بگیرید. و از او بخواهید آسمان را نگاه کند و بدن را نرم و آرام کند که البته در ابتدا همه بچه ها عضلات خود را منقبض میکنند.

    اغلب برای بار اول بطور کامل سر روی کپل نمیگذارند و با سفت کردن بدن مانع از انجام تمرین میشوند و خیلی زود برمیگردند. اما هستند بچه هایی هم که از همان ابتدا اعتماد کرده تمرین را به خوبی تمرین را انجام میدهند.به هنگام انجام تمرین از او بخواهید چشمهایش را ببندد. بدن را در آرامش قرار داده نفس عمیق بکشد.


    گردش روی زین(دور دنیا)

    از کودک بخواهید برای گردش به راست پای چپ را بلند کرده از روی گردن اسب بگذراند و با قرار دادن آن بقل پای راست عملا یک وری روی اسب بنشیند، نفس عمیق کشیده و کمی مکث کنید.در مرحله بعد با بلند کردن پای راست و و گذراندن آن از روی کپل اسب و بدنبال آن پای چپ پشت و رو روی زین قرار گیرد دقیقا روبروی دم.بعد از آن با بلند کردن پای راست و چرخیدن به سمت چپ و همراه کردن پای چپ در طرف دیگر بنشیند.

    در انتها با کمی مکث و بلند کردن پای راست و گذراندن آن از روی گردن اسب به حالت اول برگردد.در تمام این مدت ناحیه لگن و مفصل لگن به ران نرم و سبک باید حرکت و چرخش پاها را تسهیل کند. این تمرین دقیقا در عمق زین انجام شود زیرا تمرین بسیار بسیار خوبی برای هماهنگی مرکز ثقل اسب و سوار است. بعد از انجام این تمرین کودک با اسب یکی میشود گویی که جزیی از اعضای بدن اسب است.

    در تمام مراحل بعنوان کسیکه در حال آموزش یک کودک هستید از خود ذوق و شوق نشان دهید و به او (کودک) بفهمانید که تو الآن در حال انجام حرکت بسیار سخت اما با موفقیت و ورزیدگی هستی و با این حرفها به او اعتماد به نفس دهید. در ابتدا بچه ها به سختی و آرام پای خود را بلند میکنند، همراه با نا آشنایی و ترس؛ چون هیچ ذهنیتی از قبل نداشته و نمیدانند چگونه از نشست و ارتباطشان با دستها و پاها استفاده کنند و از احتمال حرکتهای ناگهانی اسب هم هراس دارند.

    بچه ها روحیه متفاوتی دارند بعضی همیشه احتیاط میکنند و به آرامی حرکت را انجام میدهند که برای برطرف کردن احتیاط زیا د میتوانید با جملات "سریعتر" و وادار کردن او به انجام سریع حرکات ترس و احتیاط بی مورد را از بین ببرید. اما بعضی دیگر نه!!! مانند فرفره می چرخند و هیچ ترسی از وقوع حادثه ای ندارند و در اثر مرور زمان و گذشت شاید 10 الی 15 جلسه از شروع آموزش میتوانید انجام این تمرین را در قدم از کودک بخواهید.توجه کنید هنوز اسب به حرکت در نیامده و این تمرینات همه در ایست است.


    اسبها برخلاف آنچه که ما فکر میکنیم که نمیفهند و نمی توانند و .... آنها هم میفهمند و هم قادر به انجام هرکاری هستند اما این تنها در سایه آموزش و تربیت میسر میشود. اما این تجربه ای که شما دارید حتما از جانب اسبی بوده که از جانب کودک هیچ خطری احساس نکرده و توانسته با او به راحتی ارتباط برقرار کند. اسبها میفهمند و قوه تشخیص و تمییز دارند. بچه ها با حس زیبای کودکانه ی شان احساس خوبی به اسبها میدهند. من این را به عینه لمس کردم. امیدوارم خداوند بزرگ همینگونه که سعادت مانوس شدنتان با اسب را به شما داده سعادت کار با پونی ها و کودکان را هم به شما بدهد تا ببینیدکه چقدر انرژی گرفته و در درک بهتر اسب و سواری پیشرفت میکنید.

    ادامه دارد...

  7. #7
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    بپر پایین، بپر بالا


    از کودک بخواهید و به او آموزش دهید به روش Western یا مدرن از اسب به سمت زمین بپرد و با گذشتن از زیر شکم اسب دوباره او را از طرف دیگر سوار اسب کنید زیرا سوارکاران باید قادر باشند از سمت راست و چپ اسب سوار شده بر پشت اسب بنشینند.

    در روش Western از کودک بخواهید با گذراندن پای چپ یا راست خود از روی گردن اسب سر خورده و روی زمین فرود آید.در مرحله بعد از زیر شکم اسب گذشته در سمت دیگر او را سوار کنید. در ابتدای این تمرین با کمک شما سوار شود، اما بعد از مدتی که سوارکار حرفه ای شد خودش بدون استفاده از رکاب جفت پا زده روی اسب بپرد و در زین قرار بگیرد.

    در روش مدرن یا کلاسیک از کودک بخواهید به جلو خم شده و با گذراندن پا ی مخالف از روی کپل اسب جفت پا فرود آید و از زیر شکم اسب رد شده در طرف دیگر سوار شود.روز اول حتما با صبر او را کمک کنید. با گرفتن دست کودک او را در پایین آمدن همراهی کنید. یا اگر شاگردتان خیلی کوچک است شانه هایش را هم بگیرید زیرا روز او باید همه چیز در آرامش و تؤام با شادی باشد. اما بعد از چند جلسه انجام این تمرین را به خودش واگذار کنید.

    واکنش بچه ها:

    آنها پایین را نگاه میکنند و شاید بشنوید میگویند، نه!!! اما وظیفه شماست تا با جملات مثبت به آنها اعتماد به نفس و جسارت دهید.پونی ها و اسبچه ها کوتاه قد هستند و پریدن بچه ها روی زمین نه تنها خطری برایشان ندارد بلکه تمرینی است برای زمین خوردن و از بین بردن هیجان یا ترس از زمین خوردن.

    با انجام این تمرین اعتماد به نفس ، چابکی و چالاکی و ورزیدگی کودک را بالا برده، او رامتوجه ارتفاع کم اسب از زمین میکنید. در ابتدا امکان دارد درست روی مچ پا فرود نیایند و نقش زمین شوند اما هیچ مشکلی نیست !!! کم کم قلق انجام تمرین را میآموزند تا چگونه بپرند تا آسیبی به مچ و پا ها یشان وارد نیاید.

    توجه توجه: حتما دستیار داشته باشید و اسبتان کاملا آرام و تربیت شده باشد (خصوصا بهنگام عبور از زیر شکم.)

    ادامه دارد ..
    .

  8. #8
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    چرخاندن کلاه ایمنی



    در جلسات اول که تمرینات و آمادگی در ایست انجام میشود، با دادن یک کلاه کوچک سواری به کودک از او بخواهید در حالیکه صاف نشسته نفس راحت میکشد و سرش بالاست کلاه را دور کمرش بچرخاند این چرخش در جهت عقربه های ساعت و خلاف آن با استفاده راحت و آزادانه از دستها و بازو ها انجام گیرد.

    و بدین گونه که کلاه را از دست راست به چپ و در ادامه به سمت پشت کمر بچرخاند. بعد از پایان این تمرین کلاه را بصورت کاسه در دست بگیرد و قفل و بند آنرا داخل کلاه گذاشته و از جهتی که سایه بان به سمت خارج یا کنار باشد(به دلیل جلوگیری از برخورد سایه بان کلاه با بینی یا صورت کودک) آنرا بالا انداخته و با کشیدن دستها به آسمان کلاه را در هوا بگیرد.

    در ابتدا انجام این تمرین برای کودک سخت است، امکان دارد کلاه را چند سانتیمتر بیشتر به بالا پرتاب نکند. انگار دستها قف است و بالا نمیرود. عجله نکنید!! چون اصلا عجله ای در کار نیست. در اثر مرور زمان و گذشت چند جلسه تمام نقائص برطرف میشود. در ابتدا مهم این است که سوار کوچکتان روی اسب نشسته و جای نشستش محکم و تعادلش برقرار شود.

    برای جلسه اول این تمرینات کافی است و زمان آن بستگی به توانایی و ذوق شاگرد کوچکتان دارد. بعد از آن با توضیح اینکه" به محض حرکت اسب با او حرکت کن! شروع به دست گردان کردن او بهمراه اسب کنید." اصلا به کودک فشار نیاورید و در صورتیکه درانجام هر یک از تمرینات کندی یا احساس ناتوانی کرد یک آس ِ دیگر رو کنید و اصلا اجازه ندهید او در ابتدای کار احساس عجز و ناتوانی کند و تمام مدت انجام هر کار کوچکی را مورد تشویق و تحسین قرار دهید آنوقت میبینید با چه اعتماد به نفسی همش از پدر ومادرش میخواهد او را نگاه کرده و مورد تشویق قرارش دهند.

    مامان سوگند یکی از شاگردانم اصلا احساس خوبی نسبت به حیوانات ندارد حال سوگند در ابتدا همش به مامانش میگفت: " مامی اصلا سخت نیست!! بیا! بیا! نوازشش کن. ببین چقدر نرم ِ!! بیا بیا ببین چه جوری بهش هویج میدم." تازه جالب بدونید این سوگند من مامی خوشگلش را بالاخره سوار اسب کرد.اینجا بود که من حس کردم کمی موفق بودم.در مرحله پیشرفته تر یعنی بعد از چند جلسه دو تمرین که کمی به نسبت انجام آن سختتر است را به او آموزش دهید.درو کن و سرخوردن از روی کپل به سمت زمین بعد از کمی که در ادامه خواهم گفت کار آموزش را در لنژ آغاز کنید.


    پایان

  9. #9
    همکار قدیمی (جوندگان و خرگوش سانان)

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    عروس هلندی
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    3006
    دوستان گلم این مقاله هم در این باره پیدا کردم امیدوارم به دردتون بخوره




    چگونه می توان به کودکان سواری آموخت؟اگر بچه ای مالک اسب است در این صورت باید کارهایی را که مربوط به اسب است خودش انجام دهد .اگرچه ابتدا کار سختی است ولی به تدریج عادت می کنند.در رشته ورزش سواری- به خصوص برای کودکانی که به این ورزش تمایل دارند- مسایل و معضلات پیچیده و بغرنجی وجود دارد که تا حل کامل این مسایل نمی توان ورزش سواری را به خوبی آموخت. به عقیده مربیان مجرب و کارکشته ، در دنیا هیچ دو کودکی وجود ندارند که از نظر یادگیری سواری با هم یکسان باشند. از این رو، آموزش سواری به صورت دستورالعمل های انفرادی درمی آید.

    در این مطلب از گفت و شنود "بلیر" و "کیسی" که دو تن از مربیان باتجربه مکزیک هستند استفاده می کنیم و امیدواریم، راهنمایی این دو مربی برای یادگیری ورزش سواری کودکان مورد استفاده قرار گیرد.

    کیسی- سواری را از سنین خیلی پایین شروع نکنید زیرا بچه ها از نظر جسمی قادر به مراقبت خود نیستند و اگر یکبار حقیقتاً بترسند آنوقت آمادگی خود را برای آموزش سواری از دست خواهند داد. بهتر است صبر کنید تا به قدر کافی از نظر جسمی قوی و محکم شوند تا بتوانند روی اسب خود را کنترل نمایند،در این صورت آنها خیلی سریع و آسانتر یاد خواهند گرفت. به نظر من، سن مناسب شروع یادگیری بین ۵ تا ۶ سال است.

    بلیر- بچه ها با هم متفاوت هستند . بعضی از آنها در سن ۶ سالگی مستقل ، قوی با انگیزه واقعی برای شروع یادگیری سواری می باشند. در عین حال ممکن است در بین بچه ها با بچه ۹ ساله ای روبرو شوید که خیلی خجالتی و کمرو باشد. در این صورت سواری خود راه خوبی برای مبارزه با آن است. آنها از نظر جسمانی قادر خواهند بود که اسب را کنترل نمایند و از نظر روحی استقلال و اتکاء به نفس را روی اسب خواهند آموخت. عده ای از بچه ها در ۶ سالگی آماده فراگیری سواری نیستند به همین جهت مشکل است که سنی را برای شروع سواری تعیین کرد و تازه این به عوامل زیر بستگی دارد:

    ۱- چه اس در دسترس است؟

    ۲- والدین بچه چه مقدار پول و چه مدت زمانبرای یادگیری سواری فرزند خود تخصیص خواهند داد؟

    ۳- آیا اسب متعلق به خود بچه است؟

    ۴- اسب در کجا پانسیون است؟

    کیسی-سواری را برای بچه ها با اسبهای آرام شروع کنید. همه آنها زمانی که سواری را شروع می کنند می ترسند ، اگرچه ممکن است از ترسشان چیزی به شما نگویند ولی تا چند جلسه این حالت برای آنها ادامه خواهد داشت تا اینکه به قدر کافی به خودشان و اسب اطمینان پیدا کنند. از این رو ابتدا شما به اسب خوب، آرام و مطمئن احتیاج دارید . ابتدا در محوطه محدودی تعلیم آغاز می شود تا زمانی که بچه به خوبی بتواند سواری کند.

    همه مبتدیان در این محوطه قدم، یورتمه و چهارنعل را آموزش می بینند و به محض اینکه هین درسها را یاد گرفتند، میتوانید به کارهای دیگر بپردازید.

    بلیر-فکر می کنم تعلیم یک بچه درست شبیه آموزش یک اسب جوان است همانطور که برای تعلیم یک اسب جوان مجبورید چندین مایل راه را طی کنید و مدت زمانی را صرف کنید تا بتوانید اسب خوبی تربیت نمایید به همان اندازه احتیاج است تا بتوانید سوارکار خوبی آماده نمایید.
    کیسی-به محض اینکه آنها به قدر کافی به قابلیت سواری خود و کنترل اسبشان اطمینان حاصل کردند بایستی آنها را به خارج از محوطه ببرید. اما فراموش نکنید که باید به طور حتم بدانید که آنها آمادگی چنین سواری را دارند. این درست شبیه اولین باری است که کسی به تنهایی ماشین می راند ، یا سوار هواپیما می شود . من گمان میکنم اگر بچه ها برای بار اول و دوم به تنهایی به خارج از محوطه نروند بهتر است. آنها را باید با سوارکاران بزرگتر از خودشان فرستاد تا ترس از آنها دور شود.

    بلیر- برای بار اول و دوم معمولاً آنها تجربه کافی ندارند و فقط مجبورند قدم بروند . گاهی دستجلو از دستشان در می رود. یا بدنشان چسبندگی کافی ندارد و از اسب به زمین می افتند. اغلب آنها بچه هایی هستند که فکر میکنند هر کاری را که بخواهند میتوانند انجام دهند حتی قبل از اینکه آگاهی آن را داشته باشند. کافی است به آنها فرصت بدهید تا خوب یاد بگیرند و هیچ لزومی ندارد که زیاد از خطر صحبت کنید. اما بچه ها خود باید این را بدانند که مسعول خود و اسبشان هستند تا از حوادثی که به خطر منجر می شود اجتناب کنند . کافی است شما دلایل انجام و عدم انجام بعضی از کارها را برای آنها توضیح دهید . فکر می کنم روش کیسی در این حالت خیلی خوب است . او بچه ها را روی زین می گذارد و سواری را شروع میکند و از آن پس آنها خود به خود راه صحیح سواری را یاد می گیرند.

    کیسی-وقتی من کار سواری را شروع می کنم به هیچ وجه به بچه ها نمی گویم که سواری کار خطرناکی است بلکه سعی من بر آن است که آنها را به اسبشان و قابلیت سواریشان مطمعن سازم. با این روش بعدها زیاد مسعله ای نخواهید داشت.

    احتیاجی نیست به آنها توضیح دهید که چگونه صدمه می بینند چون هر بچه ای ممکن است در هر جایی صدمه ببیند حتی در دوچرخه سواری در خیابان ، دیر یا زود درباره اسب چیزهایی یاد میگیرد و به خطراتی که ممکن است پیش آید پی میبرد.

    بلیر- حدس می زنم در آموزش سواری به کودکان آدم محافظه کاری هستم به خصوص وقتی که همکارم کیسی مرا در هنگام تعلیم کودکان تنها می گذارد بی آنکه به من بگوید که کدام بچه چقدر سواری می داند . فکر می کنم این خودش مسئله مهمی است و باید توجه بیشتری کرد. ناگفته نماند که بچه های کیسی هیچگاه هنگام سواری صدمه ندیده اند اما چون من صدمه بچه ها را دیده ام به همین دلیل فوق العاده محافظه کار شده ام.

    کیسی- شما گاهی بچه ها را روی زین گذاشتید و آنها را با اسب به گردش بردید .

    بلیر- فکر نمی کنم این کار را کرده باشم ، مگر اینکه مطمئن باشم که بچه ها از عهده اش بر می آیند و حتی در مواقع برگشت نیز آنها را همراهی کرده ام . اما چیزی که شما باید بدانید این است که صدمه احتمالی تقصیر بچه بوده یا اسب. شما مجبورید مطمعن شوید که چرا بچه افتاد. آیا اسب حالش خوب بود و فقط جفتک انداخت؟ آیا بچه تعادلش را روی اسب از دست داد؟ در هر صورت اگر بچه به دلیل عدم تعادل افتاده باشد بایستی زود او را سوار بر اسب کرد و اگر اسب مقصر بوده و مناسب سواری بچه نبوده و یا حتی بچه از زیاد سوار شدن خسته شده اشتباه بزرگی مرتکب خواهید شد اگر او را مجدداً سوار کنید.

    کیسی-اگر بچه ها بتوانند این دور سواری را با موفقیت به پایان برسانند مأموریتشان را خوب انجام داده اند و شوقی در آنها ایجاد می شود که بتوانند سواری را برای شرکت در مسابقات ادامه دهند .در حقیقت دختران و پسران سوارکار از اینکه آنچه را که می خواهند روی اسب می توانند انجام دهند احساس رضایت می کنند.

    بلیر-کلاس خوب و ایده آل سواری از۶ تا ۸ بچه تشکیل می شود و معمولاً دختران و پسران در یک کلاس جا داده می شوند.
    مدت زمان سواری یکساعت یا کمی بیشتر است . اما وقتی سواری را بهتر فرا گرفتند یکساعت و نیم وقت زیادی نیست . معمولاً ۱۵ دقیقه این زمان برای گرم کردن ، در همین حدود برای خشک کردن اسب (به خصوص بعد از پرش) صرف می شود. به طور معمول هر اسبی بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه می تواند به سختی کار کند و تمرین پرش داشته باشد. بعد سوارکار اسبش را کناری نگه می دارد و به پرش سایر بچه ها نگاه می کند ، و این تماشا کردن خودش قسمتی از آموزش است.

    همانطور که کیسی می گوید به خصوص در شرایطی که شاگرد احتیاج به کار و توجه بیشتر دارد بسیار مؤثراست. این کودکان اکثر اوقات وقتی شاهد تمرین گروهی مبتدیان و باتجربه ها هستند بهتر یاد می گیرند و در صورتی که حقیقتاً مشتاق باشند، از تماشای نشست سوارکاران مجرب روی زین و کنترل دستجلو کمک می گیرند.

    کیسی-همانطور که گفته شد قسمتی از آموزش سواری مربوط به نگهداری اسب و وسایل سواری است که بچه ها از روی کتاب و تصاویر و گفته های مربی یاد می گیرند که بسیار مهم است ولی از آن مهمتر آنکه بایستی سواری را به خوبی فرا گیرند. عده ای فکر می کنند بچه ها سواری را فقط به دلیل شرکت در مسابقات یاد می گیرند اما این برای گروهی از آنها است . گاهی اوقات آنها برای خرید اسب به ما نامه می نویسند و از ما کمک می خواهند در این صورت ما نوع کار آنها را می سنجیم اگر برای بچه مبتدی باشد فقط کافی است که اسب آرامی انتخاب کردکه بچه بتواند آنرا کنترل نماید. عده ای از بچه ها مایل هستند در پرشهای کوتاه و سواری آزاد شرکت نمایند در این صورت هیچ لزومی ندارد که آنها را وادار کرد که در مسابقات پرش شرکت کنند. اما عده ای از آنها سواری بهتری دارند و می خواهند در مسابقات پرش شرکت نمایند در این حالت به اسب بهتری احتیاج دارند. بعضی از آنها می خواهند در کورس شرکت کند به همین دلیل به آنها خرید اسب تندرو و تیزی توصیه می شود.

    بلیر-اگر بچه ای مالک اسب است در این صورت باید کارهایی را که مربوط به اسب است خودش انجام دهد .اگرچه ابتدا کار سختی است ولی به تدریج عادت می کنند.

    ترجمه پروانه نائینی

    برداشته شده از مجله اسب شماره ،۱۰سال۱۳۵۶


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوال و جواب درباره فلاورهورن
    توسط Gloster در انجمن پرسش و پاسخ در باره ماهی فلاور هورن
    پاسخ: 2260
    آخرين نوشته: 30th June 2023, 09:35 AM
  2. سوالات متفرقه طوطی سانان
    توسط بابک آژیده در انجمن پرسش و پاسخ در باره طوطی ها
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 2nd June 2013, 02:17 AM
  3. با طوطی های حسود چطور رفتار کنیم؟ اصلا از کجا بفهمیم یک طوطی حسود است؟
    توسط آیسان در انجمن روانشناسی و رفتار شناسی طوطی سانان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26th May 2011, 12:20 AM
  4. ايمني در سوارکاري
    توسط Discjockey در انجمن تربیت و آموزش اسب ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18th May 2011, 03:40 PM
  5. مقررات سواركاري
    توسط Discjockey در انجمن مقالات متفرقه اسب ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18th May 2011, 03:39 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تبلیغات متنی : کیف لپ تاپ