قرقی:


یک پرنده کوچک شکاری از تیره عقابیان است. این پرنده بیشتر از گنجشک تغذیه می*کند. نام علمی گونه*ای از قرقی که در ایران زندگی می*کند، Accipiter nisus است.
قرقی را مردم معمولی ترین و دم دست ترین پرنده شكاری بحساب می آورند. در حالیكه اصلا اینطور نیست. برعكس قرقی پرنده فوق العاده ایست. قوش كوچكی است كه زیبائی و جسارت و عطوفت را با هم دارد. كمتر كسی او را از فاصله نزدیك قرقی می نامد و معمولا وقتی روی دست می ایستد شمایل یك باز كوچك را نشان می دهد. مخصوصا جنس ماده كه جثه خیلی درشت تری هم دارد. برای خودش قوشی است. شكاری هم می شود. قرقی زمستانها بیشتر بچشم می آید.(اینجا). پرنده ای مهاجر است كه اگرچه بومی جنگل و وابسته به درخت است اما در فصول سرد در همه جای كشور می توان او را پیدا كرد. محدوده شكارهای این پرنده بیشتر شامل شاخه نشین ها و پرندگان كوچك است. هرچند با جسارتی كه دارد پرنده های هم جثه خودش را هم می گیرد.
در شكار هم كاربرد زیادی دارد. شكره داران قدیم احترام زیادی برایش قائل بوده اند و در قوشبازی جدید هم جایگاه خودش را دارد. مرحوم تاجبخش در یادداشتهایش درمجله شكار و طبیعت (حدود دهه پنجاه) نوشته است كه با قرقی كبك می گرفته. دوستان شكارچی می دانند كه كبك در پرواز اولیه چقدر قوی و چغل است. مرحوم تاجبخش اضافه می كند كه بخاطر فشار زیادی كه به قرقی وارد می شد قرقی با یك پا كبك را می چسبید و با یك پنجه به بوته خاری متوسل می شد. در همین حین با تقلای كبك گاهی مواقع رانهای قرقی از هم دریده می شد.
انصافا رو در رو كردن قرقی با كبك بی انصافی است. اما تصور چنین شكاری جسارت فوق العاده و قابلیت قرقی را نشان می دهد.
تربیت قرقی

بیچاره به پایه میز آویزان بود. منظورم همین قرقی است. یكی از دوستان ما رو آورده بود كه ببینیم قوش قیمتی است یا نه. اینجا خانه صیادی بود كه این قرقی بیچاره در تور سهره گیری اش اسیر شده بود. شش هفت سال پیش بود. وقتی وارد زیرزمین بزرگ این خانه شدیم چیزی شبیه پرنده شكاری در محوطه خالی زیرزمین بچشم نمی خورد. الا یك میز پینگ پنگ كه وسط زیرزمین خاك می خورد و شعاعی از سفیدی نامنظم كه قسمتی از زیرزمین را كثیف كرده بود. حیوان بیچاره اینقدر دور طنابش و دور پایه پیچیده بود كه به میز میخكوب شده بود و در همان حال آویزان مانده بود. چند دقیقه ای طول كشید تا فهمیدیم زنده است.
قرقی بیچاره را پیچیدم و آوردم. نوك بالهای اصلی رفته بود و هر كدام یكی دو سانت شكسته و كوتاه شده بود. یكی از ناخن ها هم نبود. اما عارضه دیگری بچشم نمی آمد.
این قرقی را من نگهداشتم. تنها كاری كه این دوست ما بخوبی انجام داده بود حك كردن یک جور تنفر از آدمیزاد در ذهن این پرنده بود و البته مزید بر آن وضع و حال اسفناك پرنده بود كه بشدت افت كرده بود.
با همه اینها در مدت زمان كوتاهی همه چیز رو به بهبود پیش رفت. بزودی بجائی رسید كه روزانه دهها بار در محیط خانه طلبش می كردم و او با پرواز اعجاب انگیزش همه را انگشت به دهان می گذاشت. شوق به گوشت نشان می داد. بالاخره در محیط باز و در حیاط خانه هم بدون پاچه بند طلبش كردم و آمد. سر حال و قبراق بود و كم كم نشان می داد كه برای رهاكردن آماده است.
بله. قرقی پرنده فوق العاده ایست. و فقط همچین پرنده ای می تواند اینطور پیشرفت كند. استعداد خاصی دارد كه هر پرنده ای ندارد. البته ناگفته نماند كه همین استعداد اگر بكار گرفته نشود به شكل دیگری بروز می كند و نتیجه كاملا برعكس می شود. ارزش ضد ارزش می شود. بهمین خاطر است كه معمولا اینطور گفته می شود كه قرقی پرنده ای عصبی است و كار كردن با او سخت است و كمتر نتیجه می دهد.
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینكه كم كم معلوم شد كه ضرب خوردگی ای در ناحیه جناغ یا دنده هایش وجود دارد كه احتمالا در همان روزهائی كه مهمان صیاد بوده از همان میز نوش جان كرده و یا موقع اسیر شدن زیر تور ضربه محكمی خورده. این ضرب خوردگی اول در پرواز خودنمائی كرد و بعد كم كم عود كرد و تبدیل به یك بیماری تنفسی شد و او آرام آرام مرد. در حالیكه یكی دو ماهی هم روی نشیمن مریض بود و كاری هم نمی شد كرد.......



نقشه پراکندگی در جهان:












منبع: ويكي پديا