صفحه 2 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 138
  1. #11
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    دوباره دلم پرنده خواست و رفتم یه جوجه ملنگو دیگه گرفتم اسمشو گذاشتم میکی خیلی لوس بود و همه جا با خودم میبردمش که کاش نمی بردم

    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13028762221.jpg


    تا کامل بزرگ شد تو این سبد کنار خودم می موند بعد کم کم به قفس عادتش دادم خیلی مظلوم و آروم بود


    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13028762222.jpg
    روزایی که هوا خوب بود جاش همینجا کنار پنجره بود تا اینکه قرار شد چند روزی برم باغ دوستم میکی رو هم بردم همه چی خوب بود تا اینکه فقط چند دقیقه تنهاش گذاشتم
    خواهر زاده دوستم در قفسش و باز کرد اونم که خوب راه در و بیرون اومدن و میدونست پرید بیرون و رفت روی یکی از درختای باغ نشست دم غروب بود هر کاری کردم بیاد پایین فقط نشسته بود و صداش میکردیم جواب میداد داداشه دوستم رفت بالای درخت بگیردش شاخه ها تکون خوردن ترسید و رفت جایی که فقط صداش میومد و نمی دیدیمش نا امید شدیم خیلی سخت بود برام اما کاری نمی تونستم بکنم
    اما صبح برگشت
    با صداش از خواب پریدیم روی درخت روبروی خونه نشسته بود باورم نمیشد صداش کردم اومد نشست روی سرم آوردمش خونه اما اون بیرون موندن شب باعث شده بود سرما بخوره طاقت نیاورد و مرد

    دیگه نمی خواستم پرنده داشته باشم اما نشد چون 1 روز دوستم با1 طوطی اومد خونمون
    عکسهای اونم بزودی میگذارم



  2. #12
    مدیــر کـــل سایت

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    کاسکو و ملنگو
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    شماره عضویت
    11
    سلام .این آخرین داستان مربوط به میکی خیلی گریه دار بود :smile (109):. اشکم در اومد:smile (109): .الهی چقدر ترسیده بوده لابد .نباید داداشه دوستت می رفت بالای درخت .اون اگه گرسنش میشد میومد پایین . حیف شد خیلی ناز بود .چقدر عکس کم می ذاری :85:.منو نمی بینی:smile (23): تو یه پستم 10 تا عکس از جوجوها می ذارم:smile (98):

  3. #13
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    نقل قول نوشته اصلی توسط sepideh نمایش پست ها
    سلام .این آخرین داستان مربوط به میکی خیلی گریه دار بود :smile (109):. اشکم در اومد:smile (109): .الهی چقدر ترسیده بوده لابد .نباید داداشه دوستت می رفت بالای درخت .اون اگه گرسنش میشد میومد پایین . حیف شد خیلی ناز بود .چقدر عکس کم می ذاری :85:.منو نمی بینی:smile (23): تو یه پستم 10 تا عکس از جوجوها می ذارم:smile (98):

    سلام سپیده جان تو اون شرایط نمی دونستیم کار درست چیه دم غروب بود وگرنه پیداش میکردیم چون صداش میومد اما تاریک که شد هیچی نمی دیدیم تا صبح:smile (205): چشم سرعت نتم پایینه سخته عکس گذاشتن و اینکه زیاد هم عکس ندارم ازشون اونموقع فکر عکش نبودم انشاالله سر عکسهای رُشا جبران میکنم :smile (248):

  4. #14
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    سلام دوباره
    خوب رسیدم به روزی که بعد میکی دوستم با 1 طوطی اومد خونمون..من نمی دونستم جریان چیه یه جعبه داد دستم بازش کرد یه طوطی پرید از طوش بیرون پراش قیچی بود اما کاملا وحشی بود با بدبختی گرفتیمش انداختیم داخل قفس میکی




    اولش این شکلی بود

    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13028766001.jpg
    دوستم خیلی سعی کرده بود مثلا شکل میکی باشه:smile (25):

    اما اون 1 شاه طوطی ماده بالغ بود اسمشو میشا گذاشتم و حدود 20 ماهی تموم سعیمو کردم تا یکم ترسش کم شد 24 ساعته هم بیرون از قفس بود آخرش فقط از دستم غذا می گرفت دوسش داشتم اما نه زیاد فروختمش

    این عکس مال آخرین روزاییه که پیشم بود ببینید چقدر عوض شده

    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13028774091.jpg



    بعد میشا دیگه حدود 2 سالی هیچ پرنده ای نگرفتم تا بالاخره موقعیتم جور شد بتونم 1 خاکستری داشته باشم آخه همیشه دلم می خواست و جور نمی شد بگیرم یا پولش نبود یا پول بود و موقعیت نبود اما ایندفعه هر 2 تاش جور بود:smile (89):
    ادامه بزودی:smile (142):

  5. #15
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    سلام
    بالاخره رفتم دنبال خاکستری هیچی جز اینکه باید سن پایین بخرم نمی دونستم تا همین حدود تو سایت ها چرخیده بودم و فکر میکردم دیگه عقل کل شدم:smile (41): چند تا مغازه پرنده فروشی رو که میدونستم ممکنه داشته باشن رفتم و یا سن بالا بودن یا نداشتن تو نت گشتم سایتای فروش و دیدم اما اطمینان سخت بود خودمم سختم بود برم تهران بالاخره یه پرنه فروشی که 10 سال بود مشتریش بودیم تماس گرفت و گفت آورده 2تا چشم سیاه تا نزدیک به دودی که یکی اصلا هیچ تحرکی نداشت اینی که من خوشم اومده بودم مدفوعش به نظرم ابکی اومد گفتم به فروشنده که من به سالم بودن این شک دارم گفت من ضمانت میکنمو پرنده سالم نباشه غذا نمی خوره یه تیکه سیب برداشت داد بهش اونم گرفت خورد منم رو حساب آشنایی اعتماد کردم گرفتمش 600 میگفت 1 تومان هم پایین نیومد خلاصه اون کوچولو رو گرفتیم
    این عکس مال اولین روزای ورودش به خونمونه


    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13038505241.jpg
    اون موقع یه دختر کوچولو پیشمون بود که تولدشم نزدیک بود گفت این کادوی منه؟ دلم نیومد بگم نه گفتم اگه دوسش داری و قول میدی مراقبش باشی آره..اوخی هیچوقت یادم نمی ره که چقدر خوشحال شدو اسمشو گذاشت پیکو
    1هفته گذشت و من هر روز میدیدم وضع مدفوع این کوچولو بدتر میشه به دامپزشکای اینجام اعتماد نداشتم زنگ زدم به پرنده فروشه گفت اگه غذا میخوره مشکلی نیست همون موقع ها بود که با این سایت آشنا شدم دنبال راهی برای کمک بهش چون کم کم غذاش کم میشد وقتی حالشو اینجوری دیدم زنگ زدم از آقای آژیده پرسیدم گفت حتما ببرینش دامپزشکی به ناچار بردمش (فکر کنید دکتر به من میگفت بگیرش من معاینش کنم):smile (16):گفتم وحشیه من چطوری بگیرمش یکی و صدا کرد گرفتنشو معاینش کردن گفت عفونت داره یه داروی زرد رنگ و ریخت توی یه ظرف پلاستیکی داد گفت تا 1 هفته بریز توی آبش بعد خبرشو بهم بده
    3روز گذشت دیگه هیچی نمیخورد دوباره زنگ زدم به دکترش که بیاد خونه ببینتش که کمتر استرس بهش وارد بشه اومد خونه گفت بگیرش من معاینه کنم :smile (38):
    خلاصه سعی کردم آروم بگیرمش و آقای دکتر معاینه کنن دوباره یه سری داروی انسانی نوشت و گفت باید به خوردش بدی و غذا هم باید به اجبار بهش هر چند ساعت بخورونی :smile (187):
    من 2 روز سعی کردم به این کوچولو دارو و غذا بدم اما وقتی میگرفتمش و سعی میکردم به اجبار بهش غذا بدم داغون میشدم اشکم در میومد دست و پام میلرزید وقتی اونجوری تلاش میکرد از حوله بیاد بیرون و همیه غذا و دارو رو هم میریخت بیرون و نمی خورد ...:smile (125):من یه طرف اون دختر کوچولو وقتی اینو میدید نمی تونستیم آرومش کنیم گریه نکنه
    مونده بودم چه کنم می دونستم زنده نمی مونه حداقل تو دست من اگه باشه. زنگ زدم به پرنده فروشه گفتم دارم میارمش پول نمی خوام فقط لااقل بهش دارو و غذا بده شاید زنده بمونه قبول نمی کرد مجبورش کردم تا قبول کنه :smile (84):
    بعدشم زنگ زدم به اقای آژیده تا اگه خاکستری دارن برم تهران خلاصه قرار شد برم تهران و خاکستری از آقای آژِیده بگیرم و جای پیکو برای این دختر کوچولو تا کمتر گریه کنه بهش گفتم پیکو رو میبرم دامپزشکی خوب بشه بیارمش
    خاکستری جدید و که آوردم فهمید اون نیست و گفت دوسش ندارم و دیگه پرنده نمی خوام :32:
    قرار بود پرنده فروشه اگه خبری از پیکو شد بهم بده منم از ترس اینکه مرده باشه نمی رفتم و زنگ نمی زدم بهش بالاخره یه روز رفتم دیدیمش گفت داره خوب میشه و غذا میخوره الان:smile (81): میخواستم بیارمش خونه بچه ها ی سایت گفتن برای خاکستری جدیدت خطر داره قرار شد ببرمش خونه دوستم تا کامل خیالم از وضعیت حالش جمع بشه بعد بیارمش خونه که یهو پرنده فروشه زنگ زد بهم که صبح مرده تو قفسش پیداش کرده
    اینم آخرین عکسی که ازش داشتم


    http://www.parsishare.ir/do.php?imgf=13038505242.jpg

    امیدوارم هیچکس مثل من بدون اطلاع کافی اقدام به خرید هیچ پرنده ای نکنه چون واقعا باعث عذاب پرنده و خودش و خانواده میشه
    غم نامه من تموم شد
    -------------------------------------------------------------------

    از این به بعد فقط و فقط راجب رُشای خوشگلم میگم

  6. #16
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    سلام دوستان
    ازتون ممنونم که تا اینجا همراهم بودین و از پرنده هایی که قبلا داشتم دیدن کردید و نظر دادید
    من الان فقط یدونه دختر خوشگل دارم(البته خودم دوست دارم دختر باشه) که 23 بهمن 89 با کمک های فراوان آقای آژیده پیداش کردم و شیکرا جونم زحمت کشید و اسمشو گذاشت رُشا (به معنی روشنایی) که همینجا از هر 2تاشون ممنونم:smile (228):
    خوب راجب رُشا
    وقتی گرفتمش رام بود رو دست میومد و میذاشت سرشو ناز کنم اما به جای دیگه از بدنش نمی گذاشت دست بزنم که الان بهتر شده حرف نمی زد اما از حدود 3 هفته بعد اومدنش پیشم اولین کلمشو که بابا بود و گفت با اینکه من اصلا باهاش تمرین منظمی نمی کنم به دلیل تنبلی اما وقتی شروع به تکرار کلمات می کنه جوابشو میدم در طول روزم زیاد باهاش حرف میزنم الانم بابا - بیا بابا - مامان - محبوب - وای وای رو میگه اولش خیلی بد اخلاق بود اما الان با راهنماییهای شما دوستان خیلی مهربون شده :smile (118):البته فقط با من آخه منم عاشقشم با اینکه فقط چند ماه پیشمه اما چند ساعت نمی بینمش دلم براش پر پر میزنه :smile (74):

    عکسهای نفس و کم کم از اولین روزایی که اومد پیشم تا حالا رو میذارم امیدوارم شما هم از رُشای من خوشتون بیاد

    این عکس مال وقتیه که تازه اومده بود پیشم و عکس مورد علاقه خودمم هست



    اینم رُشا در حال فضولی که مامانش داره چیکار میکنه


    اون چیه دوربینه؟ بده منم امتحانش کنم


    این عکس هم داییش ازش گرفته در حال چرت زدن.. رُشا به اجبار روی پارک بازیشه تا مامانش قفسشو بشوره



    اینجام عیده و رُشا جونم تازه از مسافرت برگشته بود .. مسافرت کاری آخه رفت دکتر و واکسن زد و نا خوناشم کوتاه کرد بچم قربونش برم



    عکسهای جدید بچم و به زودی میذارم:smile (127):

  7. #17
    کاربر افتخاری پارسی پت
    (همکار قدیمی مدیر ارشد)

    محل سکونت
    Tehran
    نوع حیوان خانگی
    grey parrot , cocktail
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    2847
    خیلی خشگله محبوب جون ، امیدوارم روزهای خوب و پر از شادی کنار هم داشته باشید.
    موفق باشید.

  8. #18
    کاربر ساده

    نوع حیوان خانگی
    ندارم
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    4201
    وای چقدر این رشا خوشگله

  9. #19
    کاربر موثر

    محل سکونت
    رشت
    نوع حیوان خانگی
    خاکستری
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    3811
    یک سری دیگه از عکسهای دخترم رُشا :smile (111):تصمیم دارم از این به بعد زود به زود عکسهای دخترمو بذارم

    پارک بازیی که خودش انتخاب کرده و بیشتر وقتهایی که بیرون قفسه اونجاست(بیچاره عروسکها همشون نا بینا شدن)




    تنها عروسکی که سالم مونده خیلی سعی میکنه اما هنوز موفق به تخریبش نشده:smile (123):



    این میمون 2 برابر خودشه اما رُشا کم نمیاره که



    وقتی 2تا ظرف غذا رو قفس باشه اما دنبال تخمه بیای پایین باید اینجوری غذا بخوری



    رُشا در حال تخت نوردی



    اینم یه دختر کثیفه فوضول(داشت ذرت میخورد تا دوربین و دید بدو بدو اومد فوضولی)




    ادامه بزودی:smile (177):

  10. #20
    همکار قدیمی (مدیر کل انجمن)
    متخصص آکواریوم های آب شور

    محل سکونت
    کرج
    نوع حیوان خانگی
    اگه گفتی؟!!!!!!!!!!
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    شماره عضویت
    27
    فقط میتونم بگم واقعا زیباس
    خدا حفظش کنه واستون
    کلی دارید لذت می برید ها!!!!!!!!!!!!!!

صفحه 2 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تبلیغات متنی : کیف لپ تاپ