پاییز و زمستون از راه رسید و هوا سردتر از هر روز دیگه ای می شه .
درسته که من موهای زیادی دارم . اما باز با این حال وقتی خیلی سرد باشه نمی تونم تحمل کنم
شاید هم شنیده باشین که من گرما رو خیلی دوست دارم .
از خیس شدن هم زیاد خوشم نمی یاد . به همین خاطر بعضی وقت ها مجبورم برم تو موتور ماشین ها بخوابم. می دونم که خطرناکه . اما مجبورم .
اگر می تونی و حیاط دارید یه جعبه بذار که من بتونم توی اون بخوابم. اگر یکی از پارچه های بی استفاده ی خونتون رو هم بذاری من خیلی ممنون می شم . و دعای من همیشه پشت و پناه تو خواهد بود.
اگر نمی تونی جعبه بذاری حداقل وقتی میام تو پارکینگ من رو با لنگه کفش نزن تورو خدا خیلی دردم میاد. بذار همون جا بمونم. من که جای ماشینت رو تنگ نمی کنم. جای تو رو هم تنگ نمی کنم. به خدا دعات می کنم اگر اجازه بدی بمونم.
وقتی ماشینت رو روشن می کنی خواهش می کنم موتور ماشین رو نگاه کن. خیلی از دوستام تو همین موتور ماشین ....
می دونم که بعضی از شما ها می تونید برای ما از باقی مونده ی غذاتون هم بذارید . یا حتی یه ظرف آب که ما مجبور نشیم آب گل آلود توی جوب رو بخوریم .
بعضی از ما ها بچه داریم . همان طور که شما بچه هاتون رو دوست دارید ما هم بچه هامون رو دوست داریم . خواهش می کنم بچه هامون رو آزار ندید.
وقتی تو ماشینت نشستی و خیالت راحته و بخاری رو هم روشن کردی کمی با احتیاط تر برون . به جز آدم ها ما هم هستیم که از خیابون ها رد می شیم. کمی آروم تر برون. خواهش می کنم.
ما که شما رو اذیت نمی کنیم. آزاری هم نمی رسونیم. نه شوم هستیم و نه شیطانی . یکی از مخلوقات خداییم.
تو این شهر پر از ماشین و آدم های بد زندگی کردن خیلی سخت شده.
اگر به من کمک کنی شاید نتونم به مادیات برسونمت . اما عشقم رو نثارت می کنم.
اگر می تونی یکی از این کار ها رو برای من انجام بده . من حتما دعات می کنم . هیچ دعایی مثل دعای حیوانات نمی شه . مطمئن باش .