عکس طوطی سانان مهدی صمیمی

[مهدی صمیمی]

سلام به همه دوستان عزیز
خاکستری من اسمش زویا (zoya) هست. و فعلا تنها پرنده خانگی منه
الان دیگه چشماش تقریبا سفید شده.
حدود یه ساله که خریدمش. دو سه ماه اول خیلی عالی روند اموزشش طی شد. اما بعد به دلیل مشکلات شخصی نتونستم بهش رسیدگی کنم و دچار عارضه پر جوی شد(پر کنی نه!). متاسفانه الان عکس های دوره بیماریشو ندارم که بزارم دوستان ببین. که با راهنمایی ها و مشاوره های خانوم سپیده و خانوم هانی که تو مدت بیماری خاکستریم خیلی به من لطف داشتند بعد از چند ماه تلاش و امتحان کردن روش های مختلف بلاخره دوباره سلامتش رو به دست اورد.
الان خوشبختانه دیگه مشکل پر جوی نداره و حدود 10-12 کلمه حرف میزنه.

[مهدی صمیمی]

این عکس ها مربوط به اولین روز های حضور زویا تو خونه ماست

[مهدی صمیمی]

و این ها عکس های چند ماه پس از ورودش که به علت نگهداری نا مناسب دچار الت های عصبی شد.
البته هرگز دچار چر کنی نشد. اما خودم به پر جوی شک داشتم. اما اون چیزی که مصلم بود این بود که فوق العاده عصبی و پرخاشگر شده بود.

شایدم مشکلی نداشت و فقط تو لک رفته بود. نمیدونم!!!




چیده شدن نا مناسب بالاها توسط یه پرنده فروش ناشی کاملا تو عکس بالا مشخصه.

[مهدی صمیمی]

و این کف قفسشه که میبینید چه قدر پر در طول یه روز کف قفسش می ریخت و این منو خیلی نگران میکرد. خصوصا پرهای اصلیش که یکیش هم تو عکس مشخصه

[مهدی صمیمی]

بعد از این اتفاقات خیلی ناراحت بودم. چون یه پرنده بی گناه به خاطر اشتباه من به این حال رو روز افتاده بود. از اون طرف نه دلم می یامد بفروشمش یا به کسی واگذارش کنم نه امیدی به خوب شدنش داشتم.
در نهایت تصمیم گرفتم نگهش دارم. و قید تربیت کردن و حرف زدنش رو زدم و فقط تصمیم گرفتم سعی کنم محیط و غدای خوبی براش محیا کنم تا بتونه راحت باشه توش.
و همین طور هم شد و نزدیک به 6-7 ماه هیچ اموزشی ندید. این گذر زمان باعث شد که حالت های عصبیش به مرور از بین بره و کم کم دوباره اعتمادش جلب بشه.
و در نهایت 2-3 ماهی هست که دوباره با این که رنگ چشماش تقریبا سفید شده اما امورش ها رو خوب پشت سر میزاره.
عکس های زیر خودش گویای همه چیز هست.

[مهدی صمیمی]

بعد از این که چند کلمه حرف زد. کم کم تمرین سر دادن رو باهاش شروه کردم و الان خدا رو شکر تو سر دادن مشکلی نداره. البته هنوز وقتی یه شخص جدید میخواد ازش سر بگیره یه کم غریبی میکنه اما خیلی زود خودمونی میشه.

[مهدی صمیمی]

بعد از اون شروع به تمرین بوس دادن کردم. اول یاد دادن این که بگه بوس بده و صدای بوس رو در بیاره و بعد این که منقارشو بیاره جلو و بوس کنه. که اینم خدا رو شکر خوب یاد گرفته

از بابت کیفیت بد تصاویر پوزش میخوام. با موبایل گرفتم!

[مهدی صمیمی]

و بعد از اون شروع به تمرین رو دست اومدن کردم. که الان هم تو همین مرحله هستیم. الان با اصرار رو دست و روی شونم میاد. حتی گاهی میره رو سرم. اما هنوز میترسه و اعتمادش کاملا در این باره جلب نشده. و اموزش های این مرحله هم چنان ادامه داره.
متاسفانه فراموش کردم وقتی رو دستم بود ازش عکس بگیرم. ایشالله بعدا عکسشو میزارم.
این عکس مال وقتیه که رو شونه بابایش جا خوش کرده.

[مهدی صمیمی]

و یه نکته جالب که تو تمرینات برام پیش اومد این بود که وقتی تو خونه راه میره و میبینه من خوابیدم بعضی وتا میاد مثل سگ ها خودشو به من میماله!!! و سر به سرم میزاره یه جورایی. با این که من هیچ وقت نخواستم بهش همچین چیزایی یاد بدم! خودمم دقیقا این منظور رفتارشو خوب نمی فهمم.
تا اون جایی که من میدونم طوطی ها حتی اگه رام هم باشند دوست ندارند کسی بالها و دمشون رو لمس کنه. مگه این که دیگه خیلی به صاحبشون اعتماد داشته باشند. حالا چرا با این که هنوز کاملا به من اعتماد نداره وقتی من خوابم همچین رفتاری میکنه برام عجیبه. چون تو قفسش اجازه نمیده جز سرش قسمت دیگه ای از بدنشو لمس کنم.

[مهدی صمیمی]

این خلاصه ای بود از حال و روز من و زویا در یک سال گذشته. خوشحال میشم منو لایق بدونید نظرات و راهنمایی هاتون رو از بنده دریغ نفرمایید.

انشالله ادامه مراحل اموزش رو هم در این تاپیک قرار میدم. هنوز در حدی نیست که بخوام ازش فیلم بگیرم. اما انشالله به زودی با بهتر شدن مراحل اموزش فیلم زویا رو هم تو سایت قرار میدم.

با تشکر و ارزوی موفقیت برا تمام دوستان عزیز