گزارش تحليلي ايرن
ببر توران بازمي گردد
ايرن- کوشان مهران: يکي از روزنامه هاي قزاقستان گزارش داد از سال 2011 مقدمات احداث يک سافاري پارک به وسعت هلند و يا دانمارک در ساعل غربي درياچه بالخاش در جنوب شرقي کشور فراهم مي شود.

در گزارش اين روزنامه آمده است که بنا بر مشاهدات محلي تا نيمه هاي دهه 1950 هنوز در ارتفاعات جنگلي مشرف به درياچه و بويژه نيزارها ببر خزري وجود داشته است . با توجه به مذاکرات بعمل آمده با باغ وحش آلماتي قرار بر معرفي مجدد ببر هايي از زيرگونه آمور گرفته است . در چند سال گذشته براي پيشگيري از مشکلات درون آميزي ببرهاي آمور موجود در باغ وحش هاي جهان با يکديگر مبادله مي گردند وبه دليل اينکه از اوايل قرن بيستم که ببرهايي از جمعيت با برآورد هزار قلاده از خاوردور روسيه گرفته و به باغ وحش ها منتقل مي گرديدند و با درنظرگرفتن شجره نامه موجود که نشان دهنده عدم دورگه شدن با ساير زيرگونه ها در اسارت مي باشد در حال حاظر ببرهاي سيبري اسير از نظر ژنتيکي سالم تر از حدود 400 قلاده ببر آزاد مي باشند که در سال 1949 تنها 35 قلاده از انها باقيمانده بوده است .
بادرنظر گرفتن اينکه هر ببر آمور به قلمرو 50 کيلومتر مربعي براي زيست نياز دارد ، و يک جمعيت 5 و يا 6 قلاده که توانايي احياي نسل را داشته باشد به قلمروي به وسعت 300 کيلومتر مربع نياز دارد ، براي احياي اين گربه سان و ساير گونه ها 3000 کيلومتر مربع در نظر گرفته شده است و به منظور جلوگيري از پراکنده شدن گونه هايي چون شوکاي سيبري ، گوزن الک آسياي مرکزي ، آيبيکس هيماليا و گراز برنامه هايي براي علوفه ريزي در زمستان و نمک دهي در تابستان در دست اجرا خواهد بود .
در آسياي مرکزي ببر در جايگاه فرهنگي شير فلات ايران بوده است . از ديوارنگاره هاي سغديان باستان آريايي نژاد تا نگارگري ازبکان همواره شاهد نقشي مي باشيم که ببر همچون شير به عنوان نماد بزرگي و شکوه ايفا مي نمايد . حتي در اين سرزمين ها به ببر، شير مي گويند که نامي چون دره پنجشير در شمال افغانستان شاهدي بر اين مدعي مي باشد .در شوروي سابق به اين غربي ترين زيرگونه ببر ، ببر توران مي گفتند .
از سال 1880 ميلادي به دليل بزير کشت رفتن استپ هاي جنوب روسيه و اکراين ، پايداشت زيستگاه ها به دغدغه طبيعت دوستان بدل گرديد . هرچند در شمال غربي قفقاز و مرکز لهستان شکارها ي ويژه اي براي نجباي درباري و اشراف وجود داشت ولي تا سال 1914 دولت روسيه تزاري 4 پناهگاه ويژه براي پايداشت زيستبوم ايجاد نمود .
در کوران انقلاب و سال هاي جنگ داخلي حفظ گونه هاي وحشي از ياد دولت مردان جمهوري نوپاي شوروي ازياد نرفت . البته در اين برحه از تاريخ به دليل توجهي که دولت مردان تزاري به زيرگونه قفقازي بيزون داشتند تا سال 1929 تنها 3 راس بيزون قفقازي از خشم مردمي که کشتن انها را نماد مبارزه با تزار مي دانستند باقيمانده بود که باوجود تاکيد دولت مردان کشور نوپا اين زيرگونه بيزون بکلي نابود گرديد .
در سال 1920 از ميليون ها راس آنتيلوپ سايگا که روزگاري از آسياي مرکزي تا کوه هاي کارپات و شمال قفقاز بزرگ وجود داشتند تنها 1000 راس باقيمانده بود ولي با حفاظت عملي اين تعداد در سال 1960 به دو ميليون راس رسيد و ساليانه دويست هزار راس با مجوز شکار مي گرديد . در کوران جنگ جهاني دوم سه سرباز آرتش سرخ به گناه شکار يک راس بيزون اروپايي تيرباران گرديدند . بنوعي شروع جنگ جهاني دوم و اعزام شکارچيان ماهر خاور دور به جبهه جنگ کبير ميهني باعث عدم نابودي ببر آمور و پلنگ خاور دور گرديد . از دهه 1930 در آسياي مرکزي و بويژه تاجيکستان قرق هايي براي پايداشت جنگل هاي توگاي با پوشش بيد و گز در کرانه هاي رودخانه ها براي جلوگيري از نابودي ببر خزر ومرال بخارا ايجاد گرديد ولي با درنظر گرفتن کوچکي اين نواحي ( حداکثر پنجاه هزار هکتار ) به محض خروج ببر خزر از پوشش حفاظتي توسط بوميان شکار مي گرديد.
بهرحال سابقه حفاظتي و احياي گونه هاي در خطر در جمهوري هاي سابق شوروي بسيار درخشان تر از ايران مي باشد وافزايش تعداد گور کولان از تنها 100 راس در 1960 در بادخيزترکمنستان به هزاران راس و معرفي مجدد آن به ازبکستان ، قزاقستان و جنوب اکراين نشان دهنده تفاوت عملي بين ما و رفقاي سابق مي باشد .
بجز ببر ، در ترکمنستان و قزاقستان نجواهايي مبني بر معرفي يوز آفريقايي به جنوب قزاقستان و ترکمنستان بگوش مي رسد که احتمال موفقيت اين برنامه بسيار است.



منبع : iren.ir