ای جانم . اگر من بودم به جای ناز کردن می خوردمش :smile (77)::smile (127):
ای جانم . اگر من بودم به جای ناز کردن می خوردمش :smile (77)::smile (127):
سلام
خب این هم عکس جدید از سوگلی خودم میکا خان
ایشون امروز برای اولین بار حمام کردند ...( من عادت ندارم طوطی های جدید را سریع حمام کنم میذارم یک ماه از آمدنشان بگذره بعد)
[IMG][/IMG]
بعد هم برای دومین بار اجازه پیدا کرد که از قفس بیاد بیرون ... خیلی جالبه عاشق راه رفتن روی فرش است ..... از روی فرش یه ذره اون ور تر نمیره ... امروز کلی خوشحالی کرد و سوت زد و ذق کرد ... خیلی دوستش دارم
[IMG][/IMG]
بچه ام حمام کرده رنگش باز شده :smile (33):
:smile (91): :smile (91): :smile (91): :smile (91):
ماشالا خیلی نازه شیکرا جان انصافا این یکی از بین طوطیهات یه جورایی تک و سوگلیه، دوسش دارم
سلام
عجب رنگی داره شیکرا جان
توی عکس های قبلی رنگش معلوم نبود واقعا حمام کردن این قد ر تاثیر داره؟
میشه بپرسم که چرا میگید طوطی را یکماه بعد از ورود حمام می کنید ... من توی این سایت و خیلی از سایت ها خوندم که حمام کردن باعث رام شدن یا آرام شدن میشه و توصیه شده که طوطی را 10 یا 15 روز بعد حمام ببرید حتی یه جا خوندم که نوشته شب حمام ببرید بهتر است ...؟ چرا شما میگی که یک ماه بعد بردی حمام ... حمل بر بی ادبی نشه برای افزایش آگاهی ام پرسیدم
پنج تا صفحه رو کامل خوندم هیچ پرنده معمولی توشون نبود همه زیبا و سرحال و شاداب بودن
کاش دوستایی تو این فروم اهوازی پیدا میکردیم که جوجه گوشتی میخریدیم ازشون یا پرنده معاوضه میکردیم لاقل حوصلمون از 10 تا قناری سر نره
حاضرم قناریمو بدم فنچ بگیرم دیگه ازشون زده شدم خوش بحال شما تهرانیا
سلام شیکرا جان. این سه پرنده ای رو که الان داری قصدت این هست که تا زنده هستن نگهشون داری؟ یا ممکنه بعد از یه مدت بخوای با پرنده تازه ای جاشونو پر کنی؟خانم من عادت داره بدجوری دل می بنده به پرنده هایی که نگه میداریم. جوری که اگه بمیرن انگار بچش مرده تا ابد غصه میخوره. یه بار بلبلی که از بچگی خودمون بزرگش کرده بودیم از خونه در رفت و بر نگشت. هنوز که هنوزه بعد از سه سال منو سرزنش می کنه که چرا مواظب نبودی. گاهی یادش میفته و گریه میکنه. امان از دست شما خانما.
زیبا هستند زیبا هستند زیبا هستند و باز هم همین
سلامنوشته اصلی توسط yaser_ir57;2***4
پیکو مال من نبود مال یکی از دوستان بود ... آورد که من بزرگش کنم و الان دیگه پس دادم به صاحبش
پرپری را هدیه دادم به یکی از دوستانم که یک مشکل عاطفی براش پیش آمده بود ... الان با هم خوب و خوش هستند و خبرش را دارم که تخم گذاشته و داریم براش دنبال یه نر خوب میگردیم
من از پرند های دوستام هم نگهداری می کنم مثلا عید امسال سه تا از دوستام که میخواستن برن مسافرت پرنده هاشون را سپردن دست من ... دوتا شاه طوطی و یک ملنگو... خب نمیشه که دلبسته بشم ... همه شون را دوست دارم و حتی وقتی اینها هم از خونه مون رفتم تا به مدتی حالم گرفته بود ...
میکا هست ... هنوز ......
هر چند که گاهی مجبور میشم به خاطر شغلم ( مسافرتهای کاری ) گاهی بسپرمش دست دوستان ولی طوری بار آمده که با هیچ کس غریبی نمی کنه ... و به شدت عادت داره که با اسباب بازی هاش خودش را سرگرم میکنه ... راستش میکا را زیاد وابسته به خودم بار نیاوردم با همه خوبه ...
من هم به پرنده ها و کلا هر موجود زنده ای که میارم توی خانه دلبسته میشم ولی همیشه سعی می کنم که خودم را کنترل کنم البته هر کدام از اینها راکه میدم به صاحبشون و این اینکه هدیه میدم به دوستام تا یک هفته ای کارم گریه زاری است دست خودم نیست ولی باز هم سعی می کنم که خودم را کنترل کنم ... پرنده درب و داغون زیاد به پستم می خوره و نمیتونم به همه شون دل ببندم خصوصا پرنده های وحشی ... تیر خورده .. زخمی و خلاصه ....
در ضمن من کاکتیل زیاد به دوستام هدیه میدم ... به دوستانی که میشناسمشون و میدونم وجود یه پرنده می تونی خیلی انرژی مثبت بده
ویرایش توسط Shikra : 22nd April 2011 در ساعت 09:12 AM
سلام
بر حسب اتفاق یه ماجرایی برای من پیش آمد که گفتم شاید نشون دادنش به شما خالی از لطف نباشه ... حالا به چه جور و چه دلیلی اش کار ندارم ماجرا را از جایی تعریف می کنم که نگهداری از چند تا تخم مرغ به عهده من افتاد و من اونها را نگه داشتم تا روزی که به دنیا آمدند دیگه مراحل به دنیا آمدنشان را در عکس های زیر می تونید ببیند
[IMG][/IMG]
[IMG][/IMG]
[IMG][/IMG]
[IMG][/IMG]
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)