عکس کاسکو و طوطی های sepideh

[dr_shahrooz]

واقعا زیباس...
چقد منم دلم میخواست و میخواد که یه جوجه کرکی داشته باشم....

[sepideh]

تو هر دوتا عکسم خوشگل ودوست داشتنیه!
راستی تو هر دوتا عکس اگه دقت کنید داره یه جور به دوربین نگاه میکنه
خیلی دوسش دارم!!!

سلام . مرسی .لطف دارید . خب آره دیگه دوتا عکسی رو انتخاب کردم که تقریبا ژستای یه جور داشته باشن

من کیس مناسب سراغ دارما
درس ایناشم خونده تموم شده. دکترای ریاضیات و امار دارن ایشون

من تو این مورد نظر خودمو به جوجو تحمیل نمی کنم . حودش باید تصمیم بگیره

واقعا زیباس...
چقد منم دلم میخواست و میخواد که یه جوجه کرکی داشته باشم....

سلام .ممنون . راستش من خودمم خیلی دوست دارم یه جوجه دیگه بزرگ کنم . واقعا شیرینن . همین جوجو بچگیش اینقدر مظلوم و ماه بود که خدا می دونه . الان نبینید اینجوری زلزله شده باید جوجو چهارمم رو هم نگه می داشتم . که دوتا باهم دوست شن اشتباه کردم

[nafiseh65]

خیلی نازه سپیده جون

خصوصا وقتی فسقلی بوده

حیف شد دیگه ادامه ندادین


بازم از دوران بچگیش عکی بذار

[ARAM]

خیلی نانازه ...خیلی هم مظلومانه نیگاه می کنه البته تو جوجگیش.

[sepideh]

سلام بچه ها دیگه کم کم نا امید شده بودم فکر کردم عکس طوطی چهارمم رو پیدا نمی کنم . خلاصه بعد از کلی جستجو تو cd ها و DVD های قدیمی عکساشو پیدا کردم . کاسکو چهارمم وقتی 4 ماهش بود فروختنش . 2 ماه اول زندگیش پیش دوست داداشم بود روز 24 آذر ماه اومد خونمون و 2 هفته موند پیش من و جوجو . اینقدر خوشگل و ناز بود رنگ پر و پاهاش مثل کاسکوی اولم تیره بود . کلا شبیه کاسکوی اولم بود . خیلی دوسش داشتم . الان خبری ازش ندارم ولی آخرین خبر واسه 4 ماه بعد از فروشش بود که تو سن 8 ماهگی به حرف اومده بود. تولدش 27 مهر بود فکر کنم . ماهش یادمه ولی روزش دقیق یادم نیست . اون شبی که اومد جوجو خواب بود .بیدارش کردیم که دوست جدیدشو نشونش بدیم خیلی اعصابش خورد شد ولی از روزای بعد سعی کرد بهش نزدیک بشه و دوست بشه باهاش ولی این کاسکوی جدید ( جوجوی چهارم ) می ترسوندش . حالا خوبه کوچیکترم بود این عکسای روز اولیه که اومد خونمون :


جایی که می خوابید همون سبد صورتی بود که کاسکوهای دیگه هم همونجا بزرگ شدن

اینجا از دمش عکس گرفتم که وقتی داره میره تغییراتشو ببینم که چقدر رشد کرده شکم و پاهاش هم پرای قرمز داشت . که تو عکس معلومه

این عروسک دوست داشتنی هم هر 4 کاسکو باهاش خاطره خوبی داشتن

اینجا هم رو دست مامانش خوابش برد

عکسای بعدی با جوجو هست که تلاش جوجو برای دوست شدن با این کوچولو رو نشون میده .جوجو اون موقع خیلی کوچولو بود 6 ماه داشت

[hadi1]

سلام .میشه بگید به جوجه ای به این ریزی چی میدن گه بخوره. با دست غذا میدن ؟

[nafiseh65]

وای خدا

سپیده جون این چقدر بامرسسس.

دمشو ببین

جوجوی مهرماهی
تو اون عکس که سرشو گذاشته روی عروسکش چقدرم عروسکش نازهه

بقیه عکسارو هم زود بزاررررر. منتظرممم

[sepideh]

سلام .میشه بگید به جوجه ای به این ریزی چی میدن که بخوره. با دست غذا میدن ؟

سلام . سرلاک مخصوص طوطی . ولی من سرلاک بچه دادم چون نمی دونستم که برای طوطی خوب نیست . به جوجه های این سنی با سرنگ غذا میدن.

وای خدا

سپیده جون این چقدر بامرسسس.

دمشو ببین

جوجوی مهرماهی
تو اون عکس که سرشو گذاشته روی عروسکش چقدرم عروسکش نازهه

بقیه عکسارو هم زود بزاررررر. منتظرممم

مرسی نفیسه جون . حتما عکسا رو می ذارم . 2 مرحله دیگه هست . یکی روبرو شدن جوجو 3 با جوجو 4 یکی هم روزی که داشت از پیشم می رفت که خیلی گریه کردم به خاطرش

[mtm_m2008]

نیگاش کن تورو خدا خیلی باحاله.من فک کنم این بچه اقتصاد دانی چیزی شده چون از همون طفولیت با جزوه هاش بزرگ شده فقط کاشکی جای دست چپ، دست راست مامانش زیر سرش بود

[sepideh]

نیگاش کن تورو خدا خیلی باحاله.من فک کنم این بچه اقتصاد دانی چیزی شده چون از همون طفولیت با جزوه هاش بزرگ شده فقط کاشکی جای دست چپ، دست راست مامانش زیر سرش بود

با کدوم جزوه هااا ؟؟ تعجب کردم من اون موقع که این جوجو اومد خونمون داشتم واسه امتحانات دانشگاه آماده میشدم. اینم همش کنار جزوه هام می خوابید یا در حال بازی کردن بود .یه لحظه گفتی جزوه ها فکر کردم عکسی ازش گذاشتم که جزوه هام کنارشن یه چندتا عکس اینجوری داره آخه