سلام دوستان..مینای من بسیار بسیار وابستس به من..یعنی اینقدر تا خالا وابستگی ندیدیم یک حیون به صاحبش داشته باشه....تو قفس وقتی ازش دور میشم همش می پره به قفس تا ازش دور نشم...وقتی هم که منو نمی بینه همش اسمم رو صدا میکنه تا برم پیشش...تو خونه ما همر میشناسه اسم هارو و میدونه کی اسمش چیه...وقتی من نزدیک قفسش باشم و مینام خوابیده باشه با کوچکترین جابه جایی من صدا در میاره....روشم به هیچ وجه نمیشه انداخت بسیار بسیار بدش میاد چیزی روش بندازیم....این وابستگیش خیلی زیاده تا ازش دور میشم می پره به قفس..همین پریدنها به قفس می ترسم بهش اسیب بزنه و پاش زخمی شه..چیکار کنم؟ سنشم فکر کنم 10 تا 12 سالش شده دیگه
به قول آهنگ زیبای سیاوش قمیشی که میخونه

پرنده های قفسی، عادت دارن به بی کسی
عمرشونو بی هم نفس، کِز می کنن کُنجِ قفس
نمی دونن سفر چیه، عاشقِ در به در کیه
هرکی بریزه شادونه، فکر می کنن خداشونه

دیگه بدبختا نمی دونن ما انسانها اونارو کردیم تو قفس تا برامون بخونن و نمی دونن خدای واقعیشون این قدر بی رحم نیست که بکنشون تو نیم متر جا بگه زندگی کن