صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 22
  1. #1
    کاربر ساده

    محل سکونت
    طهران
    نوع حیوان خانگی
    یک عدد مرغ کوچولو که نژادش نامعلومه..!
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    23178

    وجود لکه رگ مانند در پائین مقعد جوجه محلی

    درود فراوان

    چندی پیش، یکی از دو جوجه مرغ محلی ام از دست رفت. و جوجه باقی مانده، بسیار بی تابی می کرد و گاهی بسیار در خود فرو می رفت و غمگین شده بود.
    برای همین دو عدد جوجه چند روزه برای این بچه آوردم.
    البت بخاطر اینکه جوجه مرغم دیگه بزرگ شده و برای خودش خانمی شده، مدام این دو بچه رو دعوا می کنه.

    یکی از این دو جوجه کوچک، پائین مقعدش حالت سیاهی ای پدید آمده که مثل وجود رگ در زیر پوست می مونه. اوایل گمان کردیم ضربه دیده و خون مردگی بوجود آمده و به مرور زمان جذب خواهد شد.
    ولی طی چند روز بعدی، متوجه شدیم لکه در حال بزرگ تر شدنه.

    وقتی با دست محل مورد بحث رو لمس می کنیم یا فشار میدیم، عکس العملی از جانب جوجه دیده نمیشه. پس دردی نداره.
    همچنین، این لکه ورم نکرده و ابداً سفت نشده. دقیقاً مثل نقش رگ در زیر پوسته.
    میزان سرحالی و بازیگوشی و خورد و خوراک این بچه مثل همیشه ست و هیچ موردی نداره.
    از همان ابتدا جیک جیکو بود. و همیشه صداش خانه رو پر می کنه.

    مادرم طیق نظر خودش، سه نوبت قطره آنتی بیوتیک بهش داده. ولی اثری بر این لکه نداشته.
    همچنین دو نوبت هم مولتی ویتامین مخصوص طیور در آب ریخته.

    سعی کردم از محل مورد بحث، عکسی بگیرم برای مشاهده که در لینک زیر آپلود کردم :
    http://up.vbiran.ir/uploads/14781152...509_205056.jpg


    لطفاً امر بفرمائید.
    پیشاپیش سپاسم



  2. #2
    کاربر اخراج شده

    محل سکونت
    -
    نوع حیوان خانگی
    -
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    19995
    نقل قول نوشته اصلی توسط دسیرونا نمایش پست ها
    درود فراوان

    چندی پیش، یکی از دو جوجه مرغ محلی ام از دست رفت. و جوجه باقی مانده، بسیار بی تابی می کرد و گاهی بسیار در خود فرو می رفت و غمگین شده بود.
    برای همین دو عدد جوجه چند روزه برای این بچه آوردم.
    البت بخاطر اینکه جوجه مرغم دیگه بزرگ شده و برای خودش خانمی شده، مدام این دو بچه رو دعوا می کنه.

    یکی از این دو جوجه کوچک، پائین مقعدش حالت سیاهی ای پدید آمده که مثل وجود رگ در زیر پوست می مونه. اوایل گمان کردیم ضربه دیده و خون مردگی بوجود آمده و به مرور زمان جذب خواهد شد.
    ولی طی چند روز بعدی، متوجه شدیم لکه در حال بزرگ تر شدنه.

    وقتی با دست محل مورد بحث رو لمس می کنیم یا فشار میدیم، عکس العملی از جانب جوجه دیده نمیشه. پس دردی نداره.
    همچنین، این لکه ورم نکرده و ابداً سفت نشده. دقیقاً مثل نقش رگ در زیر پوسته.
    میزان سرحالی و بازیگوشی و خورد و خوراک این بچه مثل همیشه ست و هیچ موردی نداره.
    از همان ابتدا جیک جیکو بود. و همیشه صداش خانه رو پر می کنه.

    مادرم طیق نظر خودش، سه نوبت قطره آنتی بیوتیک بهش داده. ولی اثری بر این لکه نداشته.
    همچنین دو نوبت هم مولتی ویتامین مخصوص طیور در آب ریخته.

    سعی کردم از محل مورد بحث، عکسی بگیرم برای مشاهده که در لینک زیر آپلود کردم :
    http://up.vbiran.ir/uploads/14781152...509_205056.jpg


    لطفاً امر بفرمائید.
    پیشاپیش سپاسم
    سلام. عکس وضوح لازمو نداره. اگر امکانش هست عکس با کیفیت تری بزارید.

    یبوست داره یا هنگام دفع فشار زیادی تحمل میکنه؟

    همون جوجه ای که بیمار بود و در موردش تاپیک زده بودید فوت شد؟!! علتش چی بود؟

  3. #3
    کاربر ساده

    محل سکونت
    طهران
    نوع حیوان خانگی
    یک عدد مرغ کوچولو که نژادش نامعلومه..!
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    23178
    نقل قول نوشته اصلی توسط animal lover نمایش پست ها
    سلام. عکس وضوح لازمو نداره. اگر امکانش هست عکس با کیفیت تری بزارید.

    یبوست داره یا هنگام دفع فشار زیادی تحمل میکنه؟

    همون جوجه ای که بیمار بود و در موردش تاپیک زده بودید فوت شد؟!! علتش چی بود؟
    درود
    تصویر واضح تری رو خواهم گذاشت.
    یبوست نداره. جالب اینجاست که هیچ مشکلی نداره !!

    خیر. جوجه ام بزرگ شده و تخم می گذاره. سر اون یکی رو خورد..! جوجه ای که فوت شد، آسم داشت و بدجوری تلف شد. البت به گمانم زهره ش ترکید. چون یک قابلمه محکم به زمین خورد و این بچه بدجوری جا پرید. و طبق عکس العمل غیرارادی ای که داشت، خواست از قفس بیرون بپره که با سینه محکم به قفس خورد. سینه خیز خزید. بلافاصله بیرون آوردمش. سرش افتاده بود. گاهاً جان می کند و نکش باز مانده بود. حتّی سعی کردم دهان به نکش بگذارم و تنفّس مصنوعی بدم ولی افاقه نکرد. منکه طاقت دیدن این صحنه رو نداشتم بیرون رفتم. و مادرم هرچه سعی کرد نتونست نجاتش بده. بیچاره مرغکم خفه شد..
    جوجه ام که شاهد این صجنه بود، لب به دانه نمی زد و مدام ناله می کرد و گوشه ای کز کرده بود و نکش رو لابلای عروسک اردکش فرو کرده بود و چشم هاش رو بسته بود..
    حال خودم وحشتناک بود. بغلش کردم و اونقدر براش آواز خوندم تا کمی آروم شد. ولی تا دو روز دپرس بود. شب ها در جاش می ایستاد و بی حرکت چندین ساعت به عروسکش زل می زد. طوری که مجبور شدم مدّت دو شب اون رو در آغوش خودم در رخت خواب ببرم و کلّی نوازشش کنم و براش لالایی بگم تا خوابش ببره.
    متأسّفانه، زمان این اتّفاق، وقتی بود که فصل فروش جوجه نبود. کلّ منطقه رو زیر و رو کردم تا بالاجبار جوجه اردکی رو خریدم که اصلاً با هم نساختند و پسش دادم. براش یک جوجه مرغ نیمه بالغ خریدم که این بدبخت تازه وارد رو بدجوری کتکش میزد. ولی هرچه بود، از حالت شک و افسردگی بیرون آمد. تا اینکه نوروز رسید و این دو جوجه رو خریدم و اون مرغ رو پس دادم.
    حالا گاهی این دو رو نک می زنه. ولی آرام آرام دارن با هم قاطی میشند.

    الان جوجه ها خوابند. نخواستم مزاحم خواب و آرامششون بشم. اگر ممکنه، فردا عکس بگیرم. ببخشید.

  4. #4
    کاربر اخراج شده

    محل سکونت
    -
    نوع حیوان خانگی
    -
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    19995
    نقل قول نوشته اصلی توسط دسیرونا نمایش پست ها
    درود
    تصویر واضح تری رو خواهم گذاشت.
    یبوست نداره. جالب اینجاست که هیچ مشکلی نداره !!

    خیر. جوجه ام بزرگ شده و تخم می گذاره. سر اون یکی رو خورد..! جوجه ای که فوت شد، آسم داشت و بدجوری تلف شد. البت به گمانم زهره ش ترکید. چون یک قابلمه محکم به زمین خورد و این بچه بدجوری جا پرید. و طبق عکس العمل غیرارادی ای که داشت، خواست از قفس بیرون بپره که با سینه محکم به قفس خورد. سینه خیز خزید. بلافاصله بیرون آوردمش. سرش افتاده بود. گاهاً جان می کند و نکش باز مانده بود. حتّی سعی کردم دهان به نکش بگذارم و تنفّس مصنوعی بدم ولی افاقه نکرد. منکه طاقت دیدن این صحنه رو نداشتم بیرون رفتم. و مادرم هرچه سعی کرد نتونست نجاتش بده. بیچاره مرغکم خفه شد..
    جوجه ام که شاهد این صجنه بود، لب به دانه نمی زد و مدام ناله می کرد و گوشه ای کز کرده بود و نکش رو لابلای عروسک اردکش فرو کرده بود و چشم هاش رو بسته بود..
    حال خودم وحشتناک بود. بغلش کردم و اونقدر براش آواز خوندم تا کمی آروم شد. ولی تا دو روز دپرس بود. شب ها در جاش می ایستاد و بی حرکت چندین ساعت به عروسکش زل می زد. طوری که مجبور شدم مدّت دو شب اون رو در آغوش خودم در رخت خواب ببرم و کلّی نوازشش کنم و براش لالایی بگم تا خوابش ببره.
    متأسّفانه، زمان این اتّفاق، وقتی بود که فصل فروش جوجه نبود. کلّ منطقه رو زیر و رو کردم تا بالاجبار جوجه اردکی رو خریدم که اصلاً با هم نساختند و پسش دادم. براش یک جوجه مرغ نیمه بالغ خریدم که این بدبخت تازه وارد رو بدجوری کتکش میزد. ولی هرچه بود، از حالت شک و افسردگی بیرون آمد. تا اینکه نوروز رسید و این دو جوجه رو خریدم و اون مرغ رو پس دادم.
    حالا گاهی این دو رو نک می زنه. ولی آرام آرام دارن با هم قاطی میشند.

    الان جوجه ها خوابند. نخواستم مزاحم خواب و آرامششون بشم. اگر ممکنه، فردا عکس بگیرم. ببخشید.
    خواهش میکنم. اجازه بدید استراحت کنن.

    خیلی خیلی غم انگیز بود. بسیار متاثر شدم و متاسف.....

  5. #5
    کاربر ساده

    محل سکونت
    طهران
    نوع حیوان خانگی
    یک عدد مرغ کوچولو که نژادش نامعلومه..!
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    23178
    نقل قول نوشته اصلی توسط animal lover نمایش پست ها
    خواهش میکنم. اجازه بدید استراحت کنن.

    خیلی خیلی غم انگیز بود. بسیار متاثر شدم و متاسف.....
    ممنونم.
    .یکبار، وقتی مشکل تنفّسیش شدّت پیدا کرده بود، بغلش کردم و به اطاق خودم آوردمش. پنجره رو باز کردم، پرده رو پس زدم، و او رو دم پنجره آوردم. سینه ش رو مدام مالش دادم و باهاش حرف زدم. بیست دقیقه طول کشید تا نفسش برگشت و آرام شد. طی این مدّت بارها به بیرون پنجره و آسمان نگاه می کرد و هن هن می زد. وقتی یاد این صحنه می افتم داغون میشم. مادر میگند خیلی احساساتی هستم..! ولی چطور آدم می تونه این چیزها رو از حیوان بی آزار و معصوم پروردگار ببینه و خراب نشه..

    روزی که تلف شد، آخرین تخمش رو گذاشته بود. نه من، نه مادر، و نه حتّی پدربزرگم تاب و توان این رو نداشتیم تا تخمش رو استفاده کنیم. هنوز در یخچاله.

    البت مادر دو سه روز بعد از حادثه، بعض سنگینی کرده بود و سراغم آمد و گفت "من کشتمش..! اگر حواسم می بود و قابلمه زمین نمی خورد، بیچاره شکّه نمی شد و..". خودم رو کشتم تا قبول کنه اتّفاق اتّفاقه، و طبق قانون مزخرف مورفی، بالاخره می افته..!

    شاید بهتر می بود که اصلاً این دو بچّه رو نمی خریدم. انگاری اصلاً در حیوانات شانس ندارم. زمانی که اهواز بودیم، من و پدر سگ ژرمن شپرد مادّه ای داشتیم که به گفته پدر چون پنج خال روی صورت داشت، اصیل بود. وقتی قصد سفری اجباری به طهران داشتیم، اون رو به شخصی که معتاد بود سپردیم. در گرمای دهشتناک اهواز در اوج فصل تابستان بیچاره از بی آبی و بی غذایی خشک شد. وقتی برگشتیم و پدر موضوع رو فهمید، سریع سراغ تفنگ شکاریش رفت تا طرف رو ناکار کنه که اگر جلوش رو نگرفته بودم، خدا می دونه چه اتّفاقی می افتاد.

    واقعاً عدرخواهی می کنم از اینکه ناراحتتون کردم. حقیقت گاهی انسان تا اوضاع دلش رو بیان نکنه، غدّه میشه.

  6. #6
    کاربر اخراج شده

    محل سکونت
    -
    نوع حیوان خانگی
    -
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    19995
    چه اتفاقات وحشتناکی!!! بیچاره اون سگ و امثال اون....بیچاره جوجه زبون بسته ... ای کاش وقتی متوجه آسمش شدید اطلاع میدادید. قابل درمان بود .

  7. #7
    کاربر ساده

    محل سکونت
    طهران
    نوع حیوان خانگی
    یک عدد مرغ کوچولو که نژادش نامعلومه..!
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    23178
    نقل قول نوشته اصلی توسط animal lover نمایش پست ها
    چه اتفاقات وحشتناکی!!! بیچاره اون سگ و امثال اون....بیچاره جوجه زبون بسته ... ای کاش وقتی متوجه آسمش شدید اطلاع میدادید. قابل درمان بود .
    در تاپیک پیشین اطّلاع دادم که فرمودید بخور محدود بهش بدم.

  8. #8
    کاربر اخراج شده

    محل سکونت
    -
    نوع حیوان خانگی
    -
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    19995
    نقل قول نوشته اصلی توسط دسیرونا نمایش پست ها
    در تاپیک پیشین اطّلاع دادم که فرمودید بخور محدود بهش بدم.
    بله يادمه . ولي نفرموديد كه درمان نشده و كلا ديگه تشريف نيورديد از حالش اطلاع بديد اگر نه درمانو پيگيري ميكرديم .

  9. #9
    کاربر ساده

    محل سکونت
    طهران
    نوع حیوان خانگی
    یک عدد مرغ کوچولو که نژادش نامعلومه..!
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    23178
    نقل قول نوشته اصلی توسط animal lover نمایش پست ها
    بله يادمه . ولي نفرموديد كه درمان نشده و كلا ديگه تشريف نيورديد از حالش اطلاع بديد اگر نه درمانو پيگيري ميكرديم .
    این بهترین تصویریه که توستم بگیرم..:
    http://up.vbiran.ir/uploads/37301152...510_095801.jpg

  10. #10
    کاربر اخراج شده

    محل سکونت
    -
    نوع حیوان خانگی
    -
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    19995
    نقل قول نوشته اصلی توسط دسیرونا نمایش پست ها
    این بهترین تصویریه که توستم بگیرم..:
    http://up.vbiran.ir/uploads/37301152...510_095801.jpg
    سلام ، تصوير گويا نيست واقعا و به نظر نمياد پايين مقعد باشه! اونطور كه ميبينم وسط شكم هست . جوجه چند ماهست و چه انتي بيوتيكي بهش داديد؟

    علائمي از ورم روده هم كه نداره و ميفرماييد سرحال ، با اشتهاست و دفعش طبيعيه . از ابتدا اينطور بود يا اخيرا؟ با جوجه ديگه مقايسه كنيد ، شايد حساس شديد .

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تبلیغات متنی : کیف لپ تاپ