در سومین سالگرد افسانه البرز، پلنگ تنکابن، یادآوری مصائب پلنگهای ایرانی برای علاقه‌مندان حیات وحش، جدا از تاسف نسبت به کشتار این گربه سان، با دغدغه ای جدید همراه است: نگرانی از سکوت مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست درباره سرنوشت هیرکان و ورکان.

سه سال می گذرد از آن جمعه صبح سرد و مه آلود که سقوط "البرز، پلنگ تنکابن" از صخره های حاشیه جاده دوهزار تنکابن، رانندگان شگفت زده را به ترک خوردروهایشان واداشت. پلنگی که لحظاتی پیش با شلیک گلوله یک پدر و پسر دامدار به نخاعش، اختیار اندامهای تحتانی بدنش را از دست داده و پس از سقوط از ارتفاع، با دستی شکسته در حاشیه جاده، بی حرکت مانده بود، سی ساچمه هم از شلیک های چند ماه گذشته دامداران منطقه در بدنش به یادگار داشت. به علاوه، پیشترها، تله ای فلزی دست دیگرش را به دام انداخته و از پنجه قطع کرده بود. خزیدن این پلنگ عظیم الجثه به آن سوی جاده و عبورش از زیر گاردریل به سمت رودخانه پایین دره، به تماس های پیاپی مسافران این جاده با مسئولان محیط زیست انجامید.





مشاهده فیلم دردناک حرکت این گربه سان شکوهمند و در خطر انقراض که هر گوشه از جسمش به زخمی از بیرحمی انسان و بی مسئولیتی متولیان حیات وحش آغشته است، از یک سو پرسش های بسیاری را در ارتباط با چرایی این حجم از ظلم در حق حیات وحش در ذهن بیننده انباشته می کند و از سوی دیگر استقامت این جانور زخم خورده را که پس شکلیک گلوله در آن صبح سرد از دو پا به طور کامل فلج شده بود، به نمایش می گذارد.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1...A7%D8%B3%D8%AA



پس از گذشت ساعت ها از آرام گرفتن "البرز" در رودخانه سرانجام، تجهیزات بیهوشی به ارتفاعات دوهزار رسید و این حیوان 95 کیلویی در محبسی که نام قفس را به سختی یدک می کشید به منظور درمان به پارک پردیسان تهران منتقل شد. قفسی غیراستاندارد که دندانی شکسته را به دردهای دیگر البرز افزود.





معاینات انجام شده حاکی از قطع نخاع البرز بود و نسخه ای به جز مرگ آسان (یوتانایز) را برایش به همراه نداشت. بدین ترتیب پلنگی که سیزدهم دی ماه 92 با شلیک آخرین گلوله، برای همیشه زیستگاهش را در ارتفاعات دوهزار وداع گفت، بعد از گذراندان ده روز اسارت در شرایطی رقت بار، پس از آنکه مورد استخراج سلول های بنیادی و برداشت اسپرم قرارگرفت و عصاره حیات دردناکش هم به تحقیقات بشر پیشکش شد، با تزریق دوز بالای داروی بیهوشی به خواب ابدی رفت.






سرگذشت تلخ البرز، جمعی 150 نفره از علاقه مندان حیات وحش را در 25 دی ماه سال 92 به پارک پردیسان تهران کشاند. جمعی که با در دست داشتن تصاویری از البرز، خواستار رسیدگی مسئولان محیط زیست به کشتار حیات وحش شدند. اما این کشتار با وجود افزایش جرائم صید و شکار و حتی بیمه شدن خسارات پلنگ تا به امروز ادامه دارد و از آن زمان تا کنون دهها پلنگ ایرانی را به طرق مختلف از زیستگاه های سراسر کشور حذف کرده است.






اما امروز، در سومین سالگرد افسانه البرز، پلنگ تنکابن، یادآوری مصائب پلنگهای ایرانی برای علاقه مندان حیات وحش، جدا از تاسف نسبت به کشتار این گربه سان، با دغدغه ای جدید همراه است: نگرانی از سکوت مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست درباره سرنوشت هیرکان و ورکان، دو توله پلنگ ماده و نری که مرداد 93 توسط افرادی ناشناس در مقابل ‌‌‌اداره محیط زیست کردکوی رها شده و پس از انتقال به اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان به مدت دو سال توسط مسئولان این اداره در قفسی نگهداری شدند.






با وجود اینکه متخصصان حیات وحش، معتقد بودند با فنس کشی ساده و اختصاص فضایی مناسب می توان این دو پلنگ ارزشمند را طی چند ماه با زندگی در طبیعت سازگار و سپس در صورت اطمینان از توانایی ادامه حیات آنها در طبیعت، مورد رهاسازی قرارداد، سرانجام، شهریورماه سال جاری معصومه ابتکار در سفر خود به استان گلستان، دستور رهاسازی هیرکان را صادر کرد و به این ترتیب علی رغم مخالفت های گسترده بسیاری از کارشناسان، متخصصان، فعالان و حتی برخی مسئولان محیط زیست، این ماده پلنگ دو ساله، در حضور ابتکار در پارک ملی گلستان رهاسازی شد و مقرر شد ورکان هم در آینده ای نزدیک در طبیعت رها شود تا بار مسئولیت نگهداری از این دو گربه سان و اندک هزینه ایجاد فضایی مناسب از شانه های سازمان حفاظت محیط زیست برای همیشه برداشته شود.






این در حالی است که پس از گذشت یک ماه از رهاسازی هیرکان در پارک ملی گلستان، مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست خبر از موفقیت این جانور در شکار یک میش داده و وعده داده بودند مستندات این ادعای شگفت انگیز، را در ختیار رسانه ها قرار دهند. چرا که ادعای شکار یک میش توسط پلنگی دو ساله که تمام عمر خود را در قفس گذرانده بدون شک، می توانست به عنوان یک تجربه منحصر به فرد زیست محیطی در سطح جهانی مورد استقبال ویژه ای قرار بگیرد.

اما امروز 4 ماه از رها شدن این ماده پلنگ می گذرد و با وجود مجهز بودن حیوان به گردنبند ردیاب ماهواره ای، تا کنون نه تنها مستنداتی مبنی بر شکار موفق این حیوان بلکه مستنداتی مبنی بر زنده بودنش هم از سوی سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشده تا شبهه از بین رفتن این گونه ارزشمند را ایجاد کند و این پرسش را پیش بکشد که آیا سازمان حفاظت محیط زیست همچنان تصمیم دارد طبق گفته خود ورکان را هم در فروردین 96 در طبیعت رها کند؟آیا حتی به فرض احتمال زنده ماندن هیرکان و ورکان در طبیعت، پلنگ های ایرانی برای سازمان حفاظت محیط زیست این کشور از ارزش لازم برخوردار نیستند تا با پذیرفتن مسئولیت نگهداری از آنها در شرایطی مناسب، ریسک نابودی این سرمایه های ملی را در طبیعتی که به آن آشنا نیستند متقبل نشود؟ البته این پرسش پیش از این از جانب معصومه ابتکار با بیان اینکه "اگر هیرکان پس از رها سازی زنده نماند این که در چرخه حیات بمیرد از زنده ماندن در باغ وحش بهتر است،" به وضوح پاسخ داده شده و گزینه نگهداری و بازپروری در شرایطی استاندارد، بسیار ماهرانه از سرنوشت حیات وحشی که سر و کارشان با سازمان حفاظت محیط زیست می افتد حذف شده است تا بدانیم سازمان حفاظت محیط زیست، دستکم در زمان ریاست معصومه ابتکار، آینده ای به جز رهاسازی غیرکارشناسانه یا واگذاری به باغ وحش داران و البته یوتانایز برای آنها متصور نیست؛ حتی اگر گونه ای ارزشمند و در خطرانقراض مانند پلنگ باشند!