بقای یوز ایرانی از مرحله تهدید گذشته و وارد بحران شده،مخاطره‌ای جدی که در صورت عدم چاره اندیشی، یوز ایرانی را به تاریخ رهسپار می‌کند.





به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، خطر انقراض نسل برخی از گونه های جانوری از دغدغه‌هایی است که مدت‌ها است در ایران به عنوان تهدیدی جدی از سوی کارشناسان و دوستداران طبیعت مطرح است و این بحران هر روز بیشتر از دیروز احساس می‌شود.



بر اساس آنچه که مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی عنوان کرده، برخلاف تصور عمومی، وضعیت بقای این گونه جانوری ارزنده در شرایط بحرانی قرار دارد، تعداد یوزی که از سوی وی اعلام می شود به نوعی عمق این بحران و یا بهتر بگوییم فاجعه را بیان می کند.


به واقع اصلی ترین چالش پیش روی حیات گونه جانوری مذکور به برهم خوردن تعادل جنسیتی میان تعداد یوز نر و ماده و کاهش شدید و چشمگیر یوزهای ماده باز می گردد.


آنچنان که این مقام مسئول(مرتضی )عنوان کرده، حفظ و بقای یوز ایرانی صرفا با اتکای به یک نهاد خاص میسر نمی شود و می طلبد تمامی مردم، دستگاه های ذیربط و شخص رئیس جمهور در این حوزه ورود کند، در غیر این صورت تا پایان دهه 90 شمسی،اثری از یوز ایرانی باقی نمی ماند.


* تصادفات جاده ای اصلی ترین عامل مرگ و میر


ظاهرا تصادفات جاده ای صرفا برای انسان ها چالش برانگیز نیست، زیرا بر اساس اعلام و اظهارات مدیر عامل انجمن یوز ایرانی، در حال حاضر اصلی ترین بحران حیات در ارتباط با این گونه جانوری، به سوانح جاده ای معطوف می شود.


براساس آنچه که این مقام مسئول می گوید: در حال حاضر، تعداد یوز ایرانی به 40 قلاده می رسد.


در این میان و بر مبنای آخرین مطالعات و شناسایی انجام شده تنها دو یوز ماده در کشور مشاهده شده که در صورت عدم اتخاذ تدبیری برای ایمن سازی جاده ها،بعید نیست که این تعداد باقیمانده از یوزها نیز بر اثر تصادفات جاده ای نابود شوند.


*تراژدی کشتار یوزپلنگ در یزد


یکی از بزرگترین تراژدی های کشتار یوز ایرانی در سال 1373 رخ داد،23 سال پیش در روز نهم شهریور ماه، ماده یوزی که به همراه سه توله اش برای رفع تشنگی وارد نخلستانی در بافق یزد شده بود توسط برخی از مردم ناآگاه با سنگ و چوب و چماق مورد هجمه قرار گرفت.


در این میان دو توله در اثر شدت حملات از بین رفتند و یک توله نیمه جان نیز با حضور به موقع محیط بان نجات یافت که بعد از 9 سال زندگی این یوز نیز بر اثر بیماری در پارک پردیسان جان باخت.


خاطره تلخ بازگشت و حضور مکرر و متعدد ماده یوز ایرانی برای یافتن توله هایش در حوالی بافق، از تصاویر و صحنه های حزن انگیزی بود که بعد از گذشت بیش از دو دهه همچنان ذهن و روح دوستداران طبیعت را می خراشد و آزار می دهد.


در کمتر از یک دهه بعد باز هم بافق یزد شاهد صحنه ای دردناک از تلف شدن و مرگ یوزهای ایرانی بود،کشاورزی که سه توله یوز ایرانی را در آتش سوزاند و البته این حادثه باعث ورود برنامه عمران ملل متحد و صندوق تسهیلات جهانی محیط زیست برای حفاظت از یوز ایرانی شد و از سال 1380 علیرغم تلاش های متخصصان داخلی و خارجی برا ی بقای این گونه جانوری، کمترین حمایت از سوی دولت در طول 15 سال گذشته در این خصوص اعمال شده است.


در این میان نقش تشکل های مردمی دوستدار طبیعت و حامی یوز ایرانی برای ارتقای آگاهی های مردم و تنویر افکار عمومی در ارتباط با اهمیت این گونه جانوری در نوع خود قابل توجه و موثر بوده اما ضریب کاهش و تلفات یوز ایرانی آنچنان با افزایش روبرو بوده که این اقدامات نتوانست در حفظ حیات یوزهای ایرانی عنصری تعیین کننده محسوب شود، که البته در اثر گذار بودن این تحرکات شک و تردیدی وجود ندارد اما عمق فاجعه به میزانی است که بدون ورود همه جانبه،جدی و لحاظ شدن همتی مضاعف امیدی به حفظ این گونه جانوریِ ارزنده در زیستگاه های جغرافیایی کشورمان وجود ندارد.


*آیا رئیس جمهور برای حفظ یوز ایرانی ورود می کند؟


اگرچه در طول سالیان اخیر اقدامات سازنده ای از سوی محیط زیست و برخی از تشکل های مردمی لحاظ شده،اما حفاظت شایسته از باقیمانده یوزهای ایرانی و تکثیر مطلوب آن،نیازمند حمایت های هر چه بیشتری خواهد بود.


تخصیص و تزریق بودجه و اعتبارات،فرهنگ سازی هر چه بیشتر و بهسازی جاده های ایران و پرهیز از انجام طرح های عمرانی و بخصوص جاده سازی در مناطق و محدوده زیست این گونه جانوری از ضروریاتی است که در این بُرهه حساس اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.


در این میان،ورود و دخالت عالی ترین مقام دستگاه اجرایی کشور(با عنایت به اختیارات ویژه ای که از آن برخوردار است) مولفه ای خطیر در حفظ یوز ایرانی محسوب می شود،امری که می تواند برای دوستداران طبیعت و بقاءِ این گونه جانوری بسیار مثمر ثمر واقع شود،چشم ها در انتظار است،آیا تدبیری برای حفاظت از یوز ایرانی لحاظ می شود؟گذشت زمان پاسخ این سئوال را خواهد داد،زمانی که هر آنچه به تعویق بیفتد روزنه های امید را برای بقای یوز ایرانی بیشتر از گذشته مسدود و ناممکن خواهد کرد.