۱ مرداد ۱۳۹۵
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران (iew): فرهنگ ایرانی پر است از جشنها و آئین هایی که به مناسبت های گوناگون و در فصلهای مختلف سال برگزار می شده است، آنچه که در اغلب این جشن ها به چشم می خورد نوعی شادی درونی و نشاط گروهی است که با ذات ایرانیان قرین گشته است.

یکی از این آئین ها که البته امروزه به بوته فراموشی سپرده شده است جشن تیرگان می باشد که ایرانیان باستان آنرا در روز سیزدهم تیر به مناسبت تیراندازی آرش کرمانگیر پهلوان اسطوره ای ایران از بلندای قله دماوند برگزار میکردند.

ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه راجع به جشن تیرگان چنین میگوید: هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه میکند، منوچهر (پادشاه ایران) به جنگلهای مازندران پناه میبرد. افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد.

افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد. منوچهر فکر می کند که چه کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام اسفندارمذ (ایزدبانوی زمین) پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در یکی از غارهای کوه دماوند مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند.






آرش را حاضر میکنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن (لشگر افراسیاب) رها سازی. آرش برهنه می شود و به بالای بلندترین نقطه کوه دماوند می رود و خطاب به مردم می گوید: ای مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد اما بدانید که چون تیر را از کمان رها کنم هم­ی نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد.

آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آنرا می کشد، او تیر را به جانب خاور (خراسان) رها می کند و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه (شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار فرسنگ بود) ببرد.

تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می­رفت و نهایتا در کنار رود «جیهون» به درخت گردوئی برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود. افراسیاب ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد میشوند.
این ماجرا در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم همه ساله این روز را جشن می گرفتند که نام این جشن به نام جشن تیرگان معروف است.





کوه دماوند با ارتفاع ۵,۶۰۱ بلندترین قله کشور و بلندترین قله آتشفشانی در قاره آسیا محسوب می شود.

قله دماوند در فرهنگ کشور ایران مظهر پایداری و استواری است و یک نماد ملی محسوب می شود.
دماوند یک آتشفشان خفته است که امکان فعّال شدن مجدد آن وجود دارد. در برخی از سال‌ها از جمله سال ۱۳۸۶، دود و بخارهایی از قله دماوند خارج شد که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعّال شدن این آتشفشان پنداشتند. اما در حقیقت در سال‌های پر بارش، با نفوذ آب به درون قله و برخورد سنگ‌های داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج می‌شود و چنین به نظر می‌رسد که فعالیت‌های آتشفشانی صورت گرفته‌است.

قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است که دریاچه‌ای از یخ آن را پوشانده‌است. همچنین نشانه‌هایی از وجود دهانه‌های قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه می‌شود.
کوه دماوند در سی‌ام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین میراث طبیعی ایران در فهرست آثار ملی ایران در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده و همچنین در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۸۱ به عنوان اثر طبیعی ملی به فهرست مناطقه چهارگانه محیط زیست ایران افزوده شد.

چند سالی است که جشن روز ملی دماوند به دلیل ثبت این قله به عنوان میراث طبیعی در روز در سی‌ام تیرماه همزمان با جشن تیرگان (۱۳تیرماه) برگزار می شود.
جشن روز ملی دماوند، در واقع نماد اتحاد و همدلی کوهنوردان، فعالان محیط زیست و مردم علاقه‌مند به قلۀ سرفراز ایران دماوند است.

هم اکنون مشکلات متعددی کوه دماوند را تهدید می کند که مهمترین آنها عبارتند از:

- معدن‌کاوی در اطراف قله دماوند (چندین معدن فعال در کوه دماوند قرار دارند که به شدت در حال تخریب آن هستند)
- جاده‌کشی های متعدد در اطراف کوه
- چرای بیش از حد دام و نابودی پوشش گیاهی دماوند
- انباشت و دپوی زباله در نقاط مختلف
- ساخت‌وساز بی‌ضابطه و صرف اراضی ملی
- افزایش جمعیت انسانی و خودروها
- حضور بیش از اندازه و بی ضابطه گردشگران و صعودهای متعدد کوهنوردان بخصوص از یال جنوبی
نماد ملی کشور ایران در آستانه تخریب گسترده قرار دارد و اگر همین امروز مسئولان دستگاه های مختلف به فکر حفظ دماوند نباشند آسیب های جبران ناپذیری به این کوه اسطوره ای وارد می شود.