سلام
من یه ملنگو دارم که وحشی بود عید ۹۴ داداشم بهم داد فک کنم سنش هم زیاده چون وقتی که من تحویلش گرفتم طوق گردنش کامل بود داداشمم یه دو سالی اینا داشت این ملنگو رو، اون وقت هم طوق داشت، این ملنگو خیلی میترسه از آدمها وقتی میرن سمتش نمیدونه تو قفس کجا بره هی اینور اونور میکنه از ترسش، ولی از وقتی پیش من اومده (بیشتر از 10 ماه) حسابی باهاش حرف میزنم باهاش مهربونی میکنم به من عادت کرده ولی از همسرم میترسه هم اینکه کم باهاش حرف میزنه هم اینکه چند بار گرفته گذاشته تو قفسش (از قفس درش آورده بودیم تو اتاق واسه خودش میگشت)
دیگه باهام دوست شده تو دستم میوه میبرم تو قفسش میاد میگیره ازم ولی چون من کلا از بچگی حتی از جوجه کوچولوی زرد هم میترسیدم زیاد نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم فک کنم اگه ازش نترسم راحت میاد رو دستم میشینه چون چند بار که بهش میوه میدادم میخواست با منقارش دستمو امتحان کنه ببینه چیه ولی من ترسیدم زود دستمو کشیدم بیرون
چند بار خواستم ببرمش بالش رو قیچی کنن ولی دلم نیومد چون چند دفعه باز کردم تو خونه پرواز میکنه فقط بالاها میره اصلا پایین نمیاد منم از ترسم فرار میکنم تو اتاق میگن اگه پرهاشو کوتاه کنی باز کنی تو خونه بره اینور اونور زودتر اهلی میشه حالا نمیدونم چیکار کنم به نظر شما پرهاشو کوتاه کنم؟!!!
درضمن تا حالا اسم براش انتخاب نکردم چون هر چی اسم به نظرم میاد یا پیشنهاد میکنن احساس میکنم بهش نمیاد اون اسمهایی هم که دوست دارم اکثرا دخترونه هست
تا الان هم همینطوری، طوطی بالام، عسلم، جیگرم، عشقم، خوشگل مامان و... صداش کردم ولی دیگه میخوام براش اسم بذارم خیلی دیر شده
ممنون میشم اگه راهنماییم کنید