حتما برایتان پیش آمده که از سوی معلم به تقلید از دیگران یا استفاده از آثار علمی شناخته شده بدون ذکر منبع آنها در کارهای پژوهشی تان متهم شده باشید.

این کار گرچه در جوامع انسانی ناخوشایند و نامطلوب است اما در قلمرو حیوانات و میان برخی گونه های خاص پدیده ای کاملا شناخته شده و به جاست. در واقع اینکه حیوانی وانمود کند گونه جانوری دیگری است بعضا می تواند به نجات جانش بیانجامد.

اما در میان حیوانات مختلفی که اقدام به تقلید از دیگران می کنند، هیچکدام تبحر اختاپوس مقلد را ندارند. همانطور که از نامش بر می آید، این جانور خود را به جای طیف گسترده ای از حیوانات از اختاپوس های دیگر گرفته تا شیرماهی و کوسه ها جا می زند.

اما انتخاب های اختاپوس مقلد برای این منظور به هیچ وجه تصادفی نیستند و در واقع تمامی آنها سمی هستند. این جانور صرفا یک مقلد نیست و در عوض استراتژی هوشمندانه ای را برای رفتار خود در پیش گرفته است.


ماجرا از اینجا شروع می شود که نیاکان و اجداد اختاپوس ها و در واقع نیاکان تمامی سرپایان دیگر نظیر ماهی های مرکب برای در امان ماندن از خطر دشمنان، درون پوسته های خود پناه می گرفتند. اما ناگهان سر و کله موجوداتی پیدا شد که می توانست قشر سخت بدن این جانوران را نیز بشکنند و در نتیجه سرپایان مجبور شدند ایده های ناب تری را برای دفاع از خود به کار بگیرند.

برای نمونه نوع خاصی از ماهی به نام کالتفیش حالا استاد استتار و پنهان کردن خود است و می تواند بدون هیچگونه نقصی خود را در محیط اطرافش پنهان نماید، در حالی که ماهی مرکب بیشتر تمایل دارد با بالا بردن سرعت خود از خطرات بگریزد.

اما اختاپوس مقلد مکانیزم های دفاعی موجودات سمی را در خود پرورش داده که در واقع محل زندگی اش هم با آنها مشترک است. مارک نورمن از زیست شناسان موزه ویکتوریا در استرالیا می گوید: زمانی که این جانوران درون آبراه ها در حرکت هستند ستون فقرات آنها نوعی ماده سمی را آزاد می کند که با قدرت بالایش می تواند تنفس انسان را با مشکل روبرو کند.

در جریان همین فرایند، اختاپوس هم به بدنش پیچ و تاب می دهد و هم اینکه رنگ خود را به سان محیط اطرافش در می آورد. این حقه ای مشهور است که توسط سرپایان مورد استفاده قرار می گیرد و تمام آن به لطف سلول هایی رخ می دهتد که کروماتوفور خوانده می شوند.

در واقع ماهیچه ها، این کیسه های رنگی را مرتبا باز و بسته می کنند و به اختاپوس امکان می دهند که به سرعت رنگ خود را از زرد به راه راه های مشکی یا هرچیز دیگری غیر از این تغییر دهند.

زمانی هم که اختاپوس در بستر دریا به سر می برد، رفتار و ظاهر دو موجود دیگر را تقلید می کند: یکی از آنها ماهی حلواست که در واقع گونه ای از ماهی های پهن محسوب می گردد و بیشتر شبیه به سفره ماهی ها به نظر می آید. غده های سمی این ماهی در راس باله هایش قرار گرفته اند و در هیچ جای دیگری از بدن آن نمی توان پیدایشان کرد. اختاپوس برای تقلید رفتار این ماهی، تمامی بازوهایش را به عقب هل داده و شکلی شبیه به یک قطره را می سازد و سپس خود را با نیروی زیاد به سمت شن ها حرکت می دهد.

حیوان دیگر نوعی مار است که سم زهرآگین آن می تواند انسان را از پای در می آورد (علت هم این است که جانور باید در کسری از ثانیه جان طعمه هایش را بگیرد چراکه در غیر اینصورت به سرعت از چنگالش می گریزند).

اختاپوس برای آنکه خود را شبیه به این مار کند، شش عدد از بازوهایش را درون حفره ای در داخل شن ها قرار می دهد و دو بازوی دیگرش را بیرون نگه می دارد تا شکلی شبیه به مار پیدا کند.




اما اختاپوس این کار را صرفا برای سرگرمی انجام نمی دهد، بلکه چنانه ماهی یا طعمه دیگری به محدوده اش نزدیک شود، درست مانند مارهای سمی بستر دریا آنها را شکار می کند. این نشان می دهد که اختاپوس خودش برحسب نوع محیط و طعمه انتخاب می کند رفتار کدام شکارچی را تقلید کند.

این رفتار همچنین با طرز تفکر خاص علم در مورد هوش بالای اختاپوس ها همخوانی دارد اما آنطور که نورمن می گوید چنین چیزی می تواند مشکل آفرین باشد: هوش مساله ای به شدت پیچیده در مورد این جانوران است. او ادامه می دهد: من پیشتر گفته بودم که اختاپوس ها در رفتارشان فقدان هوش و نبوغ را نشان میدهند و همین مساله برایم دردسرساز شد.

در واقع، هوش زائیده ذهن انسان است و آنچه در میان انسان ها نشانه ای از هوش به نظر می آید، لزوما در مورد حیوانات هوش قلمداد نمی گردد. حال سوال اینجاست که برای اثبات باهوش بودن اختاپوس ها، دانشمندان باید چه آزمایشات و تست هایی را روی آنها انجام دهند؟ اینکه از این جانوران خواسته شود یک ماز را حل کنند فوق العاده است اما مشکل اینجاست که جانور مورد بحث در زندگی طبیعی خود با چنین معماهایی روبرو نمی شود.

نورمن در ادامه می گوید: به باور من، بزرگ ترین مشکل ما این است که از این جانور آزمون هایی کاملا بی ربط را گرفته ایم و نتوانسته ایم سوالات درست را مطرح نماییم یا حتی درک درستی از ماهیت هوش یا سطح آن در واکنش های اختاپوس ها داشته باشیم.

البته هوشمندانه ترین کار از سوی این اختاپوس ها آن است که در مواجهه با خطر همچون دیگر گونه های جانوری، خود را درون شکافی پنهان نمایند، اما «مقلد بودن» به آنها کمک کرده که علاوه بر در امان ماندن از خطرات و پیشگیری از تبدیل شدن به غذای جانوران دیگر، غذای خود را هم به دست بیاورند.
در روشنایی روز، اگر جانوری بدون در اختیار داشتن مکانیزم دفاعی مناسب در بستر دریا حرکت کند، نوعی حماقت از سوی آن محسوب می شود. به همین دلیل، مارها به سمی کشنده مجهز شده اند که هم نقش نوعی مکانیزم دفاعی را دارد و هم نوعی سلاح تهاجمی. شیرماهی هم خارهایی را روی بدنش دارد تا از خود محافظت نماید.
اختاپوس مقلد اما با تقلید از این جانوران به قلمروهایی راه می یابد که شمار اندکی از اختاپوس ها توانایی ورود به آنها را دارند.




نورمن می گوید: این اختاپوس در خطرناک ترین مناطقی زندگی می کند که سرپایان برای زیست خود برمی گزینند چراکه در این بخش ها، مکانیزم های دفاعی در کمترین حد ممکن هستند و جانوران عملا به سان گوشت های متحرکی می مانند که به این سو و آن سو می روند.

اختاپوس های مقلد در واقع به روش هایی برای نفوذ به این مناطق در روشنایی روز دست پیدا کرده اند و برای این منظور هم صرفا به استعداد خاص خود برای بازداشتن شکارچیان تکیه دارند که به واسطه شباهتشان به گونه های جانوری دیگری به دست آمده.

نتیجه این رفتار هم برای جاندار مورد بحث خوب است چراکه می تواند با خزیدن به داخل لانه موجوداتی نظیر خرچنگ ها، میگوها و ماهی ها، به گونه ای که طعمه ها حواسشان نباشد آنها را شکار نماید.

شاید اختاپوس مقلد خوبی باشد اما باید این نکته را در نظر داشت که توانایی تولید سم را ندارد و فقط و فقط قادر است خود را شبیه به جانوران دیگر کند.


منبع:digiato.com