زندگي زنبور عسل بسيار شگفت‌انگيز است و هنوز نيز در مورد زندگي زنبور عسل رازهاي پنهان و ناشناخته براي بشر بسيار است. به همين دليل دانشمندان حشره‌شناس تمايل زيادي دارند كه با شناخت اين رازها به دانش بشر بيافزايند.
تا امروز هيچ كسي به اندازه پروفسور كارل فومن فريش درباره زندگي زنبورها پژوهش و بررسي نداشته است. وي يك حشره‌شناس نابغه آلماني بود كه در سال 1973 برنده جايزه نوبل شد. فريش ساليان درازي را به پژوهش در مورد زندگي زنبورعسل پرداخت و در اين ميان پرده از رازهاي بي‌شماري برداشت.
در اينجا قسمتي از پژوهش‌هاي اين دانشمند را درباره جهت‌يابي زنبورعسل معرفي خواهيم كرد. اين نوشته بخشي از ترجمه كتاب «از زندگي زنبورها» حاصل پژوهش‌هاي پروفسور فريش است.
وايكينيگ‌ها اجداد مردمان اروپاي شمالي هستند كه در قرن‌ها پيش مي‌زيسته‌اند، آنها مردمي دريانورد بودند ولي در دريانوردي هرگز از قطب‌نما استفاده نمي‌كردند بلكه مسيرها و بنادر را در اقيانوس‌ها به كمك ماه، خورشيد و ستارگان مشخص مي‌ساختند. بسياري از جانوران نيز براي رفتن از محلي به محل ديگر از همين شيوه استفاده مي‌كنند.
اگر بگوييم كه زنبورعسل قادر است از خورشيد با وجود تغيير دائمي در وضعيت آن به عنوان يك قطب‌نماي مطمئن استفاده مي‌كند جز حقيقت چيزي نگفته‌ايم.
آيا اين علم در آنها از هنگام تولد نهفته است؟
آيا زنبورها اين محاسبه حركت خورشيد در آسمان را طي ميليون‌ها سالي كه از پيدايش آنها مي‌گذرد، ياد گرفته‌اند؟
و در طول اين مدت در ژن‌هاي آنها تثبيت گشته است و از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته و مي‌يابد؟
اين موضوع را مي‌توان از خود زنبورها پرسيد. به اين طريق كه زنبورهاي خيلي جوان را مدتي در زيرزميني تاريك نگهداري كرد تا نتوانند خورشيد را ببينند. سپس آنها را با كندو بيرون آورده و در هواي آزاد گذاشت و آنها را به تغذيه در فاصله 200 متري غرب كندو عادت داد. روز بعد كندو را به نقطه ديگري در فاصله چند كيلومتري انتقال داده و به بررسي طرز پرواز آنها پرداخت. ملاحظه خواهد شد كه زنبورها نمي‌توانند طرف غذايي را كه دوباره در 200 متري غرب كندويشان در محل تازه گذاشته‌ايم پيدا كنند. چون قادر به جهت‌يابي نيستند. تنها زماني قادر به اين كار خواهند شد كه چند روزي در هواي آزاد تغييرات محل خورشيد را در آسمان ديده و به‌خاطر سپرده باشند.
در آزمايش ديگر كندويي را با زنبورهايش به مدت چندين روز هنگام صبح در زيرزمين تاريكي نگه داشتيم و بعدازظهرها بيرون آورديم تا بتوانند پرواز كنند. بنابراين زنبورها مسير خورشيد را فقط در بعدازظهرها ديده و به خاطر سپردند. سپس كندو را به محل نسبتاً دوري برده و هنگام بعدازظهر با گذاشتن آن در فاصله نزديكي (200 متري) در سمت جنوب، زنبورها را به پرواز به اين سمت عادت داديم. دوباره كندو را به محل ديگري انتقال داديم ولي اين بار به زنبورها از هنگام صبح امكان پرواز داديم و به پرواز آنها دقت نموديم.
همه زنبورها به سمت جنوب رفتند يعني سمتي كه پيش از اين به آن عادت كرده بودند. در حالي كه هرگز مسير خورشيد را در صبح نديده بودند. زنبورها تنها با ديدن مسير خورشيد در بعدازظهرها توانستند مسير صبح‌گاهي آن را نيز محاسبه كنند.
زنبورها موجوداتي نيستند كه به فكرشان فشار بياورند تا موضوعات را درك كنند يا بفهمند ولي در فهم امور بسيار مهم كه براي آنها اهميت حياتي دارد، استعداد زيادي را نشان مي‌دهند كه البته در اين كار مسئله توارث در انتقال استعداد از نسلي به نسل ديگر نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌نمايند.
هرگاه ديدن مستقيم خورشيد به علت وجود كوه يا ساير موانع براي زنبورعسل ممكن نباشد كافي است كه يك قسمت كوچك از آسمان آبي و نور پولاريزه را ببيند، فوراً راهش را پيدا كرده و در كمال اطمينان به سمت هدفش پرواز مي‌كند.
تنها در هواي ابري شديد وضع تغيير كرده و كار برايش مشكل مي‌شود. زيرا نور در هواي ابري پولاريزه نمي‌شود.
هرگاه كوهي مانع ديد زنبور شود و تنها آسمان از ابر پوشيده باشد باز اين حشره مي‌تواند خورشيد را از زير ابرها ببيند و از آن براي پيدا كردن راهش استفاده كند. حال چگونه زنبورها به اين هدف مي‌رسند و يا از چه ابزاري در اين كار استفاده مي‌كنند، خود موضوعي است كه راز آن براي انسان پنهان مانده است.

برگرفته شده از سایت تخصصی زنبور عسل ایران پورتال زنبور عسل ایران