اهان!ورای سخنتون یکمی بالا بود نگرفتم در اول!ممنون!!!
بارش بارون؟هممم....میشه اب پاشی کرد لونه رو؟لونشون تو باغجست اخه!
-----------------------
اینم چند تا عکس از روز 5-6 جوجه ها.چه پری در اورده!این لاریه خیییلی جیک جیکش بلنده!برهما که مشکی باشه خیلی بچه خوبیه!
اینم چند تا دیگه از امروز!
نون رو امروز دادم که خلی دوست داشتند.کلا غذاهای تنوعی رو بعد از دونه اصلیشون میدم بشون.
امروز چند تا عکس ازین شیطون بلاهای طلایی گرفتم!
هنوز برا این خروسه اسم انتخاب نکردم
جوجه های مهربون و خوبیند خروسه خیلی مهربونه !!!گربه نوک نمیزنه.در قیاس با حاجی(برهما سفیده) که تو سن 4 ماهگی گربه خودمو و 2 تا دوستا الوات!ش رو گوشه گی اورد و چند تا نوک حسابی حوالشون کرد)
الانم شدند 5 ماه و 4 ماه به ترتیب سناشون.
ماشالله!
ویرایش توسط arman sourani : 28th September 2014 در ساعت 09:28 PM
سلام
ماشاالله به این خوشگل ها
دوست عزیز خیلی زیباهستند.
به نظر من این طلایی را با اون خروس سفیده بنداز و اون مرغ سفیدرو با این طلایی بنداز که جوجه های رنگی بگیری.
موفق باشی
قربونت داداش.در خدومت باشیم !
اقا معدن زاده والا خروس سفیدم متجه قضیه هست که این مرغه مال خروسشه!ولی خب با سابقه ای که دارم از مرغ طلاییه اینه ه باباش سفید بوده و مامانش رنگ خودش.فک کنم هیمین حالت هم بدی نباشه..البته پیشنهاد شما رو هم حتما یه دوره روش کار میکنم.ایده خیلی خوبیه!یاد یه فیلم میفتم!
اره این هست ولی تا وقتی این دو تا طلایی با همند و مرغه تنها نیست حاجی کاریش نداره...اما امان از غفلت!
منم ندیدم ناقصی بین مرغا...جدی جالبه!
امروزم جوجه ها رو دادم دوستم و مرغه خیلی ب تاب بود.الانم نمیدونم کجاست ولی همه پرنده ها رو از درخت جمع کردم !!!همشون رو شاخه های انجیرمون خوابیده بودند....هنوز مرغه رو پیدا نکردم که انشالله فردا صبح پیداش کنم.انشالله.....:/
ویرایش توسط arman sourani : 30th September 2014 در ساعت 01:57 AM
خب خب خبببببببب
اینم از عکس خانوادگی و فامیلی بر و بکس
همیشه عصرها خودشون میاند بیرون و دونه تازه میخورند حیاط.یه کمی هم برگ انگور میکنم بشون میدم همیشه که بسسسیار دوست دارند.شنیدم کلسیمش بالاست و ویتامین ث خوبی هم که داره!
خیلی خوب با هم میسازند و حاجی هم به خروس کوچکم احترام جدیدا میذاره و کاری با مرغش نداره دیگه.مرغ فیدم هم دوباره رو دور افتاده و داره خوب میخوره و میپره فقط ندیدم با حاجی شیطونی کنند هنوز!ولی خب مشکلی ندارند و با هم دون میخورند.حاجی هم احترام میذاره عجیب!
کلا پرندگان خیلی محترمی دارم!(بر خلاف خودم!)
اینم عکسا
اینم یه سری که به تخت من حمله کردند و منو انداختند پایین...
خروس کوچولوم وقتی حاجی نزدیکش نیست گردنی میکشه بالا ها!ما بقی موارد سرش پایینه!حاجی خیلی رو این گردن کشی ها حساسه...به هر حال پیشکسوتی گفتند...
زیاد شد!یه پست دیگه یه سناریو خوشکل داریم!
خب اینم سناریو!
بحث و دعوا سر برگ انگور!
خروسه برگ انگورو خرود و دید جلو مرغم برگ هست:
خودتون روند قضیه رو حدس بزنید!
الان برگش تموم شد....
حالا میبینه جلو مرغم هم برگ هست!چه کنیم؟بخوریم نخوریم؟
چشما مرغو ببینید!وقت کمی جنمه!
بد بخت خروسم کشید کنار!
نتیجه شد این!
اما مرغ راضی نشد و ....
بعدش موند با عیال خروس حناییه و مشغول کمی دون خوری شدند البته این دوستی هم دوامی نیورد...
این مرغ قهوه ایه خیلی ژولیدست!لامصب زود رشد کرد پرهاش عقب ترند از رشدش...شلخته میزنه!
و انداختش پایین...
خیلی مرغ و خروس سفیدم زورگوند!ولی مهربونند در عین حال!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)