سلام دوستان عزیز.
امروز به بیمارستان دامپزشکی مراجعه کردم. بعد از معاینه گفتن که تخم تو شکمش مونده و ته تخم هم شکسته. گفتن باید جراحی بشه. بعد یه دارویی تو دهنش ریخت و برای عکسبرداری بردیمش اطاق مربوطه که وقتی خواستم درش بیارم دیدم سرش افتاده و حالش بده. ولی زنده بود. دکتره هم براش اکسیژن آورد ولی بعد چند ثانیه چشماشو بست. یکی دوتا دارو بهش تزریق کرد و بعد بهش شوک داد. اما متاسفانه تموم کرد. [emoji25][emoji22][emoji26][emoji31][emoji31]
امیدوارم که مدیونش نباشم ولی حتما کوتاهی از من بوده.[emoji45]
این بار اولم بود که از عروس جوجه میگرفتم و فکر کنم بار اخر هم باشه. چون خاطره بدی دارم. خیلی سخت بود از دست دادنش. خیلی عروس هلندی رو دوست دارم و هیچ وقت از تماشاشون خسته نمیشم.
از تمامی دوستان خیلی ممنونم که منو راهنمایی کردن. به خصوص جناب اسکندری عزیز و خانم پویش و اقا نیما و بقیه دوستان که یادم نمیاد.
به هر حال خیلی ممنونم. امیدوارم بتونم روزی زحمات شما رو جبران کنم.
امیدوارم این اتفاق برای هیچ کسی نیوفته و امیدوارم که انشاالله همگی شما در تکثیر موفق باشید.
یا علی...
Sent from my SM-G7102 using Tapatalk
سلام. متاسفم خیلی ناراحت کننده هست اما نا امید نشید .
انشالله سری بعد با توجه بیشتر این اتفاق نمی افتد
همه ما کم و بیش از این خاطرات ناخوشایند داریم
سلام واقعا متاسفم...انشالله که دیگه براتون پیش نیاد.همون طوری که خانم پویش گفتن هممون از این تجربه های تلخ داریم. شرمنده من قصد شماستت شمارو ندارم اما فکر نمیکنید که خیلی دیر اقدام کردین وبه دامپزشک مراجعه کردین؟!بنظر من برای هر پرنده ای درمان به موقع از هرچیزی مهمتره.من وقتی میدیم دو روز بعدش هم هنوز به دامپزشک مراجعه نکردین واقعا تعجب میکردم وهمینطور عصبانیبه هرحال اتفاقیه که افتاده وانشالله که دیگه براتون پیش نیاد.اما اگر خدایی نکرده بازهم مورد مشابهی براتون پیش اومد در اسرع وقت به دامپزشکی مراجعه کنید.تهران بیمارستان های دامپزشکی شبانه روزی داره واز نظر زمانی حداقل برای تهرانی ها مشکل خاصی وجود نداره
سلام.
ممنون از شما.
حقیقت فکر نمیکنم سری بعدی وجود داشته باشه. آخه دیگه میترسم ماده بعدی هم این بلا سرش بیاد.
به هر حال ممنون.
سلام.
ممنون از شما.
بله کاملا حق با شماست و من دیر اقدام کردم. همونطور که عرض کردم فکر نکنم سری بعدی وجود داشته باشه.
نمیدونم ولی اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که به سرم زد همه ی پرنده هامو بفروشم. شایدم نفروشم ولی خیلی ناراحتم کرد.
یا علی...
ویرایش توسط pouyadaraee : 24th September 2014 در ساعت 06:56 PM
سلام.پذیرفتن واقعیت ها یک بحثه و کنار اومدن با واقعیت ها هم یک بحث.
شما کوتاهی کردین.به آدم بی اطلاع و بی تجربه اعتمادکردین.به بدن پرنده دست زدین و فشارآوردین که همون شب هم خدمتت عرض کردم که احتمالا تخم شکسته تو بدنش اگر باشه واقعا و ازهمه بدتر فرداش رو هم از دست دادین تا برسه به امروز.
اما با همه ی اینها متوجه شدین که به هرکسی نباید اعتماد کرد و ازطرفی عمدی در کارشما نبوده.شمارسیدگی و تغذیه خوب براشون فراهم کرده بودی و جای خوب که این خودش خیلی ارزش داشته.مطمعن باشید درآینده نگهداری و رسیدگی بهتری خواهید داشت.
شاید بشه علاقه رو سرکوب کرد اما هیچ وقت نمیشه نسبت بهش بی تفاوت شد.موفق باشید
ارسال شده از HUAWEI G525-U00 با استفاده از تپاتالک 2
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)