نوشته اصلی توسط محمد صادق بهمنش رونق عهد شباب است دگر بستان را**************می رسد مژدۀ گل بلبل خوش الحان را حافظ ای چنگ پرده های سپاهانم ارزوست وی نای ناله ی خوش سوزانم ارزوست در پرده حجاز بگو خوش ترانه ای من هدهدم صفیر سلیمانم ارزوست مولانا
نوشته اصلی توسط nasreen5 ای چنگ پرده های سپاهانم ارزوست وی نای ناله ی خوش سوزانم ارزوست در پرده حجاز بگو خوش ترانه ای من هدهدم صفیر سلیمانم ارزوست مولانا تو دست چپ در این معنی ز دست راست نشناسی.........کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی سنایی
نوشته اصلی توسط nazmi تو دست چپ در این معنی ز دست راست نشناسی.........کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی سنایی یوسفان را مست کرد و پرده هاشان بردرید غمزه ی خونی مست آن شه خمار ما جان ما همچون سگان کوی او خونخوار شد افرینها صد هزاران بر سگ خونخوار ما مولانا
نوشته اصلی توسط nasreen5 یوسفان را مست کرد و پرده هاشان بردرید غمزه ی خونی مست آن شه خمار ما جان ما همچون سگان کوی او خونخوار شد افرینها صد هزاران بر سگ خونخوار ما مولانا ای عشق تو کیمیای اسرار سیمرغ هوای تو جگرخوار سودای تو بحر آتشین موج اندوه تو ابر تند خونبار عطار
نوشته اصلی توسط saahel ای عشق تو کیمیای اسرار سیمرغ هوای تو جگرخوار سودای تو بحر آتشین موج اندوه تو ابر تند خونبار عطار رهگذر حالت پرواز گرفت**********پای سگ را ز عقب گاز گرفت عمران صلاحی
نوشته اصلی توسط محمد صادق بهمنش رهگذر حالت پرواز گرفت**********پای سگ را ز عقب گاز گرفت عمران صلاحی توبه میآرند هم پروانه وار............باز نسیان میکشدشان سوی کار مولوی
نوشته اصلی توسط nazmi توبه میآرند هم پروانه وار............باز نسیان میکشدشان سوی کار مولوی روی آن شاخ شد کمی خم و راست*************با خجالت ز گاو پوزش خواست گفت گاوا بزرگواری تو***********چون که کاری به من نداری تو عمران صلاحی
نوشته اصلی توسط nazmi توبه میآرند هم پروانه وار............باز نسیان میکشدشان سوی کار مولوی روی این ابی ارام بلند که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوتر ها؟ که تو چندین ساعت مات و مبهوت به ان می نگری؟ فریدون مشیری
نوشته اصلی توسط محمد صادق بهمنش روی آن شاخ شد کمی خم و راست*************با خجالت ز گاو پوزش خواست گفت گاوا بزرگواری تو***********چون که کاری به من نداری تو عمران صلاحی ور گاو گشت امت اسلام لاجرم ...... گرگ و پلنگ و شیر ،خداوند منبرند ناصر خسرو
نوشته اصلی توسط nazmi ور گاو گشت امت اسلام لاجرم ...... گرگ و پلنگ و شیر ،خداوند منبرند ناصر خسرو دلا این تن عدو کهنه توست عدو کهنه خال و عم نگرد چو ماهی باش در دریای معنی که جز با اب خوش همدم نگردد مولانا
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
مشاهده قوانین انجمن