اگر چه هوبره در ايران جزء پرندگان حمايت شده است و شكار با پرندگان شكاري در كشور از سالهاي خيلي دور ممنوع است اما قوشبازي ( به قول استاد بهمن بوستان ، قوش پراني صحيح تر از قوش بازي است ) و شكار هوبره با پرندگان شكاري يكي از دلايل اصلي نقصان تعداد هوبره در آسيا و به ويژه در كشور ماست .


هر چند كه من خود اذعان مي كنم كه قوش پراني و شكار هوبره عامل اصلي كاهش جمعيت هوبره است ولي فكر مي كنم با شرحي كه خواهد آمد شما نيز متقاعد شويد همين قوش پراني ممكن است عامل نجات اين پرنده از نابودي و حتي بهبود جمعيت و كنترل آن گردد . شايد تعجب كنيد ، همانطور كه در مقالات قبلي نيز اشاره كرده بودم شكار و حفظ حيات وحش مي توانند در يك راستا قرار گيرند و اين خود يك نمونه و اتفاقا نمونه اي بين المللي در مورد همين واقعيت است كه مي شود شيشه و سنگ را در كنار هم نگهداشت .
پرنده مورد نظر در نوع خود هم خيلي زيباست و هم مانند شتر كه در بيابان ها و كوير بي آب و علف مي تواند زيست كند بسيار مقاوم . زيستگاه اين پرنده بيابان هاي خشك و نقاطي است كه كمتر در دسترس شكارچيان بوده است ، در عين حال شكار آن با تفنگ نيز مشكل است زيرا از فاصله دور متوجه حضور انسان يا خودرو مي شود و هنوز به تيررس نرسيده پرواز مي كند . به اين ترتيب اگر چه اين پرنده در نوعي از حفاظت طبيعي قرار داشته است اما در 30 سال گذشته بعلت بهبود وضع زندگي و درآمد ساكنين كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس مانندعربستان ، كويت ، قطر ، بحرين و امارات بشدت مورد استقبال مردم اين نواحي براي شكار با پرندگان شكاري قرار گرفت .


شكار هوبره با قوش يا پرندگان شكاري قبلا بيشتر مورد علاقه شيوخ عرب بود كه به صورت سنتي و تشريفاتي به اين امر توجه داشتند اما مردم نيز در اين سالها به اين امر روي آوردند ، بعضي از مردم حتي در ايران اعتقاد دارند خوردن گوشت هوبره باعث افزايش بعضي توانمندي هاي جسمي مي شود و مخصوصا سنگدان آن خاصيت دارويي دارد . در اين رابطه كار به جايي رسيد كه از يك طرف جمعيت هوبره هاي ايران مخصوصا نواحي جنوبي كشور به شدت آسيب ديد و از طرف ديگر تجارت قاچاق قوش يا شاهين و يا ساير پرندگان شكاري نيز تبديل به يك دردسر بزرگ براي سازمان هاي ذيربط در كشور شد و در نتيجه هم جمعيت هوبره آسيب ديد هم جمعيت پرندگان شكاري .


هوبره در جدال با شاهين مي تواند از خود دفاع كند و اگر پرنده شكاري با تجربه نباشد چه بسا كه به جاي هوبره ، پرنده شكاري از بين برود.
هوبره در جدال با شاهين وقتي شاهين از پشت نزديك مي شود ناگهان تغيير ارتفاع به سمت بالا داده و از مقعد خود خمير رقيق چسبناكي را به سمت شاهين مي افشاند كه در صورت ريخته شدن بر روي بالهاي شاهين بلافاصله شاهين سقوط مي كند و در حين سقوط آسيب مي بيند ( به اين دليل به آن پرنده بمب انداز هم مي گويند ). اگر چه شيوخ عرب سعي مي كردند بحث قوش پراني را بعنوان حفظ يك سنت مطرح و از آن دفاع كنند ولي رفته رفته صداي مخالف از گوشه و كنار دنيا بلند شد و شيوخ عرب براي پرداختن به امر قوشبازي و شكار هوبره با شاهين به شدت زير سئوال قرار گرفتند . هر چند اين مخالفت ها در سطوح بين المللي روز به روز بيشتر مي شد اما آنان نمي خواستند از اين رويه كه به عنوان سنت و حتي نشانه قوميت و شخصيت بود دست بردارند .


در اين ميان به ويژه ، مقامات بلند پايه كشور امارات دست به كار شدند تا راهي پيدا كنند كه پرداختن به قوش پراني در دنيا مقبول افتد اول آنكه از شركت ها و موسسات غربي خواستند نسبت به تكثير مصنوعي انواع پرندگان شكاري اقدام كنند و در نتيجه مشكل نگهداري از قوش ( ما به تمام پرندگان شكاري كه در شكار استفاده مي شوند اصطلاحا قوش مي گوييم ، قوش ها دسته اي از پرندگان شكاري هستند كه در اصطلاح انگليسي Hawks به آنها اطلاق مي شود ) . با صدور شناسنامه و اطمينان از اينكه از طبيعت گرفته نشده اند حل شد و حالا مي توان در سطح بين المللي قوش را با اين شناسنامه ها جابجا نمود .


در حال حاضر اگر كسي در شهريور ماه به نمايشگاه شكار ابوظبي سري بزند خواهد ديد كه بيش از 30 شركت در دنيا مشغول پرورش و تكثير انواع اين پرنده ها هستند و اگر تعداد پرنده هاي عرضه شده در اين نمايشگاه را بشمارد رقمي بالاتر از 1000 خواهد بود . علاوه بر اين اقدام كه موجب رشد و شكوفايي صنعت پرورش پرندگان شكاري گرديد با تاسيس چند مركز بيمارستاني در اين كشورها ، پرندگان شكاري در دست مردم را تحت معالجه و مراقبت قرار دادند و بعلاوه با توجه به اينكه تجارت پرندگان شكاري به كشورشان غير قانوني اعلام شد .


پرندگان ضبط شده از قاچاقچيان را نيز در اين مراكز باز پروري كرده و آنها را در كشورهاي آسيايي مثل پاكستان و ايران رها مي سازند . اقدام بعدي ، حل مشكل هوبره بود كه طبق بررسي ها جمعيت آن به شدت رو به نقصان گذاشته بود براي اين كار نيز بودجه مخصوص در نظر گرفته شد و نحوه زندگي و مهاجرت اين پرنده ها و نحوه توليد و تكثير مصنوعي آنها بررسي شد و متعاقب آن چندين مركز پرورش و تكثير هوبره نيز به راه افتاد كه پس از تكثير در طبيعت رها سازي شوند .


كار از اين هم فراتر رفت و آن تلاش اين دولت ها براي ثبت امر قوش پراني و شكار هوبره بصورت يك ميراث فرهنگي در بخش ميراث فرهنگي جهان در يونسكو بود كه در حال انجام است . حتي كنوانسيون CITES نيز متقاعد شد كه اين روش شكار ، روش پايدار است يعني كمك به تكثير هوبره و استفاده از پرندگان شكاري توليد شده در مراكز پرورش ، مي تواند از جمله نمونه هاي SUSTAINABLE USE OF WILDLIFE قرار گيرد ( بنده با نماينده CITES در اين مورد صحبت كرده ام ). از جمله اقدامات انجام شده در مورد هوبره ، مطالعه اي است كه به هزينه دولت هاي عربي و با استفاده از ماهواره و نصب فرستنده بر روي هوبره ها انجام شده كه نتيجه يك نمونه از اين كار را در تصوير شماره 1 ملاحظه مي فرماييد كه بخشي از كشور ما را در بر مي گيرد و همچنين مطالعه و انجام پروژه هايي براي سرشماري جمعيت و مسير مهاجرت اين پرنده ها .

همانطور كه قبلا نيز گفتم ، تامين هزينه به وسيله دوستداران شكار هوبره خود به عاملي تبديل شده تا به نسل هوبره كمك كند .
به اميد روزي كه در كشور ما هم توسط كارشناسان ايراني در مورد اين پرنده كه هم بومي كشورست و هم مهاجرت مي كند تحقيق كامل صورت پذيرد .

هوبره : پرنده اي محجوب و تماشايي

هوبره Houbara Bustard از خانواده Otididae پرنده اي بيابانگرد و خجالتي است و درجزاير قناري ، شمال آفريقا و جنوب غربي آسيا زندگي مي كند . البته رقابت براي بقا سبب شده است اين پرنده در آسيا خود به صورت گونه اي جداگانه بنام ( undulata Chlamydotis ) به شمار آيد . ( يكي از 22 گونه اي است كه فقط در نيمكره شرقي يافت مي شود ).


هوبره يا آهوبره ،*به مرغ بمب انداز معروف است و از لحاظ تركيب و شكل ظاهري تا حدودي به بوقلمون شباهت دارد . در ايران به صورت بومي و مهاجر ديده مي شود . هوبره يكي از صيدهاي تاريخي و باستاني ايران قلمداد مي شود . فردوسي طوسي در شاهنامه منظوم خود آنجا كه درباره شكار يلان و گردان و سپهسالاران دلير ايران سخن به ميان مي آورد از شكار آهوبره به وسيله رستم و گيو و گودرز ياد مي كند و جملگي اين پهلوانان تهمتن ، هوبره را به وسيله تير و كمان صيد مي كردند .



اين پرنده در جنوب و جنوب شرقي در بيابانهاي اطراف بندرعباس و بيابان هاي لار ( لار و جنوب ) ساكن شده اند و همچنين در مركز ايران در صحراي ولدآباد و ابراهيم آباد در شرق تاكستان در جنوب قزوين هم ديده شده اند . اين پرنده بين 75-65 سانتيمتر طول و حدود 3-5/1 كيلو وزن دارد كه هم اندازه ميش مرغ ماده مي باشد ولي از لحاظ زنگوله بال ، بسيار بزرگتر و متفاوت با آن و از نظر شكل ظاهري شبيه بوقلمون است و طول بالهاي آن به 140 سانتيمتر مي رسد و به طور كلي با پرو بال قهوه اي رنگ ، زير تنه خاكستري سفيد با دسته پرهاي سياه و سفيد بلند كه از دو طرف گردن آويزان است و حالت دامن مانندي به آن مي دهد مشخص مي شوند و داراي نشان و رنگ و حالتي شبيه پوست پلنگ هستند . همچنين انتهاي شاهپرهاي بال سياه است . در زمستان سطح پشتي شاهپرهاي ثانويه سفيد مي شود . پرواز اين پرنده سنگين و آهسته است و درهنگام پرواز ابتدا به تندي راه مي رود و بعد پرواز مي كند و داراي دم نسبتا بلندي است . هوبره پرنده اي تماشايي است كه در هنگام پرواز پرهاي زيبايش تلوتلويي از رنگ سفيد و قهوه اي دارد.


شناسايي جنسيت و توليد مثل

هوبره ماده كوچكتر از نر است و زير تنه خاكستري پررنگ تري دارد . اين پرنده چشمان زرد و درشت دارد و در هنگام قوز كردن ، هماهنگي كامل با محل شنزار محيط خود پيدا مي كند . هوبره كمي بزرگتر و رنگ پريده تر از گونه Macqueen است . در هنگام جفتگيري ، نرها روش عجيبي در جذب ماده دارند . آنها كوركورانه با گامهاي بلند راه مي روند و پرهاي طوق گردن و كاكل سرشان را به هوا بلند كرده و براي ماده نمايش مي دهند . ماده اين پرنده 4-2 تخم روي زمين مي گذارد . هوبره و گونه آسيايي آن جزء پرنده هاي بي صدا ( بسيار آرام ) هستند .




تغذيه و زيستگاه

اين پرنده هنگام راه رفتن در بيابان از دانه ها و غله ها ، جوانه ها ، حشرات ، كرمها ، حلزون ها و خزندگان كوچك مثل مارمولك ها ، بزمجه هاي كوچك و انواع حشرات مثل سوسك و غيره كه در كويرها يافت مي شوند تغذيه مي كند و به بهترين وجهي با زندگي در محيط بيابان سازگار است و به خوردن " شور" كه علف خودروي وحشي مخصوص اين مناطق مي باشد بسيار علاقه دارد. ندرتا آب مي نوشد و بيشتر آب بدنش را از غذايي كه مي خورد بدست مي آورد .


زيستگاه اين پرنده در مناطق شني و تپه ماهورهاي ريگزار ، بيابان ها و نواحي كويري و نيمه كويري آزاد و حفاظت شده مركزي ، شمال شرقي و جنوب كشور ( ناي بند ، بهرام گور ، هرمد ، ميانكاله و توران ...) با بوته هاي پراكنده يا علفهاي كوتاه و حاشيه گندم زارها است و رنگ او از هر لحاظ با رنگ خاك مشابهت دارد. روي زمين آشيانه مي سازد و در هواي گرم تابستان و نيمروز در پناه بوته اي به اصطلاح جفت مي كند و كمتر به چشم مي آيد به همين جهت ديدن آن در چنان شرايطي بسيار مشكل است ولي وقتي كمي باد مي وزد چه صبح و چه عصر براي يافتن طعمه و نوشيدن آب حركت مي كند و در اين وضع از فاصله دور كاملا ديده مي شود . بعلت مزاحمت انسان ، شكار زياد و تله گذاري بيش از اندازه ، در مناطقي كه موجودند جمعيت آنها رو به كاهش است و سبب مهاجرتشان به نواحي ديگر شده است .


وضعيت حفاظت

از گونه هايي است كه بعلت شكاري بي رويه در خطر انقراض قرار دارد و تخريب زيستگاههاي آن نيز مزيد بر علت است و اين پرنده را در زمره پرندگان قابل حمايت قرار داده است همچنين به سبب علاقه شيوخ عرب به شكار آنها به وسيله شاهين و بالابان ، جمعيت آنها كاهش زيادي پيدا كرده است بنابراين بايد برنامه ريزي دقيقي در جهت حفاظت و نگهداري آن شده و از هر گونه شكار و صيدش جلوگيري شود.








منبع:کویرها و بیابان های ایران