ساختمان بدن عقرب ها

راسته ي عقرب ها از رده ي عنکبوتيان و شاخه ي بندپايان هستند که آثار آنها روي کره ي زمين از دوره ي سيلورين يعني، حدود 420 ميلوين سال پيش،به صورت سنگواره پيدا شده است.اين مسئله نشان دهنده ي وجود عقرب ها پيش از پيدا شدن دايناسورها است. به طر کل،راسته ي عقرب ها شامل 28 خانواده است که حدود نصف اين خانواده ها منقرض شده اند.گونه هاي زنده ي فعلي شامل 14 خانواده هستند که بيش از 1600 گونه را شامل مي شوند و در بيش از 200 جنس گروه بندي شده اند. عقرب ها از قرن ها قبل به علت داشتن مشخصات ظاهري ويژه براي انسان شناخته شده هستند.

اين جانوران در تمام دنيا پراکنده اند و در بيابان ها، جنگل ها، چمنزارها، سواحل درياها و اطراف رودخانه ها و کوهها ديده شده اند. عقرب ها بدن نسبتاً پهن و کشيده دارند و اندازه ي آنها از 3 تا 10 سانتي متر متفاوت است، ولي بزرگ ترين آنها نوع آفريقايي است که طول آن به 21 سانتي مترهم مي رسد.
بدن عقرب ها مثل ساير جانوران رده ي عنکبوتيان از بخشي در جلو به نام سرسينه و بخش ديگري در عقب به نام شکم تشکيل مي شود.

قسمت عقب به دو قسمت مياني و خلفي تقسيم مي شود که شامل شکم و دم است. سرسينه يک تکه به نظر مي رسد،ولي دو قسمت ميان و خلفي به صورت بند بندديده مي شوند.در طرفين سرسينه انبرک ها و پاها و در جلوي آن آرواره هاي دهاني قرار دارند.تمام اين اعضا بندبند هستند. در سطح پشتي سرسينه چشم هاي مياني و جانبي قرار گرفته اند.سطح شکمي تقريباً به طور کامل به وسيله ي آخرين بند انبرک ها، پاها، ضمايم آنها و پلاک منفردي به نام استرنم پوشيده شده است.هربند ناحيه ي مياني درسطح پشتي ترگيت و در سطح شکمي استرنيت ناميده مي شود.در سطح پشتي هفت بند و درسطح شکمي فقط پنج بند قابل شمارش است.در سطح شکمي مياني اعضايي نظيرشکاف هاي تنفسي، شانه ها و سرپوش تناسلي ديده مي شوند.قسمت خلفي يا دم باريک تر از تنه و از پنج بند تشکيل شده است.غده ي سمي و نيش درانتهاي قسمت خلفي قرار گرفته اند.


سرسينه و ضمايم آن


اين بخش سفالوتراکس نيزناميده مي شود که قدامي ترين قسمت بدن عقرب است و با پوشش کيتيني و ذوزنقه اي شکل يک تکه اي به نام سپرسري پوشيده شده است.ممکن است سپرسري ساده يا داري تزئيناتي باشد. در طرفين محور طولي سرسينه و درموقعيت مياني ـ قدامي دو برآمدگي ديده مي شود که حامل دو چشم بزرگ مياني است.2 تا 5 چشم کناري در زاويه ي کناري ـ قدامي سرسينه به شکل برآمدگي هاي کوچک و شفافي ديده مي شوند. عقرب هاي غازي بدون چشم هستند.لبه ي قدامي سرسينه که پيشاني نام دارد، ممکن است مستقيم،محدب يا مقعر باشد. لبه ي خلفي سپرسري با اولين بند ناحيه ي شکم در ارتباط است.حدود سرسينه در سطح شکمي کاملاً مشخص نيست و به طول کامل با کوکساي پاها پوشيده شده است.فقط کوکساي پاي چهارم حد خلفي اين قسمت را در سطح شکمي مشخص مي سازد.ضمايم ناحيه ي سرسينه شش جفت و در ناحيه ي شکمي قرار دارند.



ضمايم ناحيه ي شکمي


1-کليسر يا آرواره ي دهاني

کليسرهاي به صورت دو گيره ي کوچک و کاملاً متحرک در قدامي ترين ناحيه ي شکمي سرسينه قرار دارند. کليسريها براي قطعه قطعه کردن طعمه به کارمي روند.کليسر شامل سه بند است.دو بند قدامي گيره ي کوچکي را تشکيل مي دهند که يک انگشت ثابت و يک انگشت متحرک دارد.اين دو انگشت افقي هستند و در حالت طبيعي از بالاي سرسينه ديده مي شوند.انگشت ثابت حجيم و سطح شکمي آن که از موهاي متراکمي پوشيده شده است،ديواره ي فوقاني محوطه ي دهاني را تشکيل مي دهند.انگشت متحرک خميده و مانند انگشت ثابت به دندانه مجهزاست و ممکن است بسته به نوع عقرب تک شاخه يا دو شاخه باشد.سطح شکمي درانگشت متحرک نيز پوشيده از مو است. بند سوم يا بند قاعده اي زيرسينه قرار دارد.سطح داخلي اين بند به وسيله ي پرده ي کيتيني نرم به دو قسمت تقسيم شده است.

2-انبرک ها يا پاتزـ ماشو آرز

انبرک ها نسبت به ساير ضمايم رشد بيشتري دارند.هرانبرک از شش بند تشکيل شده است.اين بندها مانند بندهاي پا،نام هاي مختلفي دارند.عقرب شناسان کشورهاي مختلف به انبرک و بندهاي آن نام هاي مختلفي داده اند. اولين بند هرانبرک که مستقيم به بدن وصل مي شود، کوکسا يا هانش نام دارد که در مجموع ديواره هاي جانبي محوطه ي دهاني را تشکيل مي دهد.کوکساي انبرک ها درجلو و طول محوربدني آزادند، اما در بخش خلفي به کوکساي پاهاي اول و دوم متصل مي شوند.

سطح داخلي آنها که با محوطه ي دهاني درارتباط است، پوشيده ازمو است. در برخي عقرب ها،ماننده هترومتروس،درسطحي از اين بندها که با بند مشابه در پاهاي اول ارتباط دارد،چند خارک سخت و خميده ديده مي شود.جانور با کشيدن اين خارک ها روي کوکساي پاهاي اول صدا ايجاد مي کند. بندهاي دوم تا چهارم به ترتيب عبارت اند از:تروکانتر پرفمور و فمور. دو بند آخر،يعني بندهاي پنجم و ششم، به گيره ي نسبتاً بزرگي تبديل شده است.

يکي از اين بندها که متحرک است، انگشت متحرک يا پست ـ تارس و بند ديگر انگشت ثابت يا تي بيا ناميده مي شوند.
انگشتان فقط حرکات عمودي دارند و مانند گيره هاي کليسر،دستگاه ترشح سم ندارند. درانتهاي هرانگشت يک دندان نوک تيز وجود دارد.انگشت ثابت با انتهاي حجيم خود به نام دست در مجموع تي بيو تارس ناميده مي شود.برحسب تيره، دست ها شکل هاي متفاوتي دارند.به طورمثال، درتيره ي بوتيده، تخم مرغي شکل يا نيمه پهن و در تيره ي اسکرپيونيده، به صورت پهن ديده مي شوند.اندازه ي انگشت ها برحسب نرو ماده بودن عقرب متفاوت است. سطح داخلي هرانگشت با رديف هايي از دندانه پوشيده شده است.ممکن است در خارج يا داخل هررديف يک گرانول فرعي نيز ديده شود.زير دندان انتهايي انگشت متحرک، گرانول هايي به صورت دسته هاي دو تايي،سه تايي، چهارتايي يا بيشتر ديده مي شوند.بندهاي انبرک ها تزئينات مختلف ديگر،از جمله تريکوبتري ها يا تارهاي حساس دارند که به آنها اشاره خواهد شد.تريکوبتري ها که از نظرطبقه بندي اهميت بسياري دارند،در عقرب ها فقط روي انگشت ثابت،فمور و پرفمور انبرک ها ديده مي شوند.انبرک ها وسيله اي براي گرفتن و نگهداري طعمه هستند.تحرک زياد تروکانترامکان جابه جايي زيادي به اين عضو داده شده است.


3-پاها يا پاتزـ آمبولاتوآرز


پاها چهارجفت ازضمايم ديگرسرسينه هستند و در طرفين بدن قرار دارند.به طول پاها به تدريج از پاهاي قدامي به خلفي افزوده مي شود. هرپاهشت بند دارد که به ترتيب عبارت اند از:کوکسا، تروکانتر، پرفمور، فمور، تي بيا، بازي تراس، تارس و پست ـ تارس. بند کوکسا درپاهاي دوم رشد زيادي داشته و دو تيغه ي بلند به نام ماگزيلرها از آن منشعب شده است.ماگزيلرها کف حفره ي دهاني را تشکيل داده اند.در کوکساي پاي اول نيزيک تيغه ي کوچک متصل ديده مي شود.کوکساي پاهاي سوم و چهارم به طور مورب قرار دارند و بلندتر و باريک تر از کوکساي پاهاي اول و دوم هستند.دربرخي عقرب ها، مانند بليزاريوس، اين دو کوکسا به وسيله ي کيتين چين خورده اي از يکديگر جدا شده اند. تي بيا و بازي تارس اغلب به يک سيخک کم و بيش بلند مجهز هستند که در رده بندي اين جانوران استفاده مي شود.

اين سيخک ها از پوشش کيتيني سفيدرنگي تشکيل شده اند که داخل آن پراز لنف است. تصور مي شود که سيخک ها به علت وجود انشعاب هاي عصبي،به حرارت حساس هستند و جانور را از تغيير درجه حرارت زمين مطلع مي سازند.
سيخک تي بيا منفرد است و معمولاً درقاعده ي تي بيا و درمحل اتصال با بازي تارس ديده مي شود.اين سيخک از بدو تولد وجود دارد.سيخک هاي بازي تارس دو تاهستند و درقاعده ي بازي تارس و درمحل اتصال با تارس قرار گرفته اند.اين سيخک ها درتمام پاها و در تمام سنين ديده مي شوند.در عقرب هاي زير تيره ي بوتيده سيخک هاي بازي تارس شاخه ي کوچکي به نام دندانه ي قاعده اي دارند. سيخک هاي بازي تارس خارک هايي دارند که تعداد آنها برحسب نوع عقرب متغير است.

درانواعي از عقرب ها که درشن زار زندگي مي کنند،باز تارس پهن تر و لبه هاي تيزجانبي دارد.همچنين،خارک هاي بلند شانه مانندي دارد که بخش پشتي بازي تارس آنها را مي پوشاند و باعث سهولت حرکت جانورروي شن و خاک نرم مي شود.اين رديف خارک فقط روي بازي تارس پاهاي اول،دوم و سوم ديده مي شود.

سطح زيرين تارس که با زمين تماس دارد، سل تارسال ناميده مي شود.بايد توجه داشت عقرب ها هنگام حرکت علاوه براين قسمت، روي سطح جانبي ـ داخلي تارس هم تکيه مي کنند.سل تارسال تزئيناتي از نوع خار يا خارک يا چيزي بين اين دو دارد.از سطح پشتي تارس زبانه اي به سمت جلو کشيده شده است.اين زبان را لانگت تارسال مي نامند که در گذشته براي رده بندي عقرب ها مورد توجه بوده است. پست ـ تارس قطعه کيتيني منفردي است که درانتهاي پا و بين دو پنجه قرار گرفته است و با تارس روي زمين تکيه دارد.تاندون هاي عضلات جلوآورنده و عقب کشنده ي پنجه ها به پست ـ تارس متصل است.

پنجه ها به صورت دو ناخن ساده و کمي خميده و ظريف درطرفين پست ـ تارس قرار گرفته اند. ميزان خميدگي و طول پنجه هادرعقرب ها متفاوت است.برخي جانورشناسان در رده بندي عقرب ها به اين تفاوت توجه کرده اند.عقرب ها در مرحله ي نوزادي و قبل از اولين پوست اندازي،به جاي پنجه، بادکش دارند.







منبع:کویرها و بیابان های ایران