چگونگی پیدایش مرغداری صنعتی در ایران

سرمایه صرف تاسیسات و تجهیزات آن شده و علاوه بر اینها کارخانه های بسیاری در زمینه تهیه خوراک دام، طیور، سردخانه ها، کشتارگاههای صنعتی طیور و صنایع وابسته تاسیس و همچنان به حیات خود ادامه داده و بیش از ۶۰۰ هزار نفر مستقیم و غیر مستقیم شامل نیروهای متخصص و با تجربه در این مجموعه به کار واداشته، ارزانترین و سهل الوصول ترین مواد پروتئینی مورد نیاز ملت ایران نیز فراهم می سازد، همه و همه را باید مرهون زحمات و خدمات مردی بود که بافرارسیدن بهار ۸۴، ۹۵ سالگی حیات پرخیر برکت خود را آغاز کرده و هنوز به مرغداری صنعتی ایران خدمت می کند. محمدحسین روشن ضمیر درشهریور ۱۲۸۹ در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد و پس از طی دوران دبستان و دبیرستان به دبیرستان نظام رفت و بعد از خدمت نظام وظیفه به ایجاد و رشد و توسعه دامپروری ومرغداری صنعتی ایران همت گماشت. اولین گله مرغ گوشتی توسط بخش خصوصی (محمدحسین روشن ضمیر) به تعداد ۱۶۰۰ قطعه درفضایی به مساحت ۱۸۰ مترمربع، درطبقه زیرین یک منزل مسکونی درتهران، پرورش داده شد. آقای محمد جسین روشن ضمیر گفت: درسال ۱۳۱۲ – با استخدام در وزارت کشاورزی و تخصصی که در دامپزشکی بدست آورده بودم، زیرنظر دکتر دلپی که فرانسوی بود، مشغول بکارشدم. درهمین ایام بیماری طاعون گاوی درجنوب و بیماری شاربن درخراسان وسمنان بشدت شیوع پیدا کرده بود و هر روز تعداد زیادی گاو ازبین می رفت، نه دامپزشکی بود و نه دارو و درمانی . دکتردلپی یک کلاس آموزشی دایرکرد و عده ای را آموزش داد تا با آن مبارزه کنند و من هم دراین کلاس شرکت داشتم. پس ازپایان دوره، زیرنظردکتر علوی مقدم که بعدها رئیس شهربانی کل کشورشد، به انجام وظیفه مشغول شدم. آن روزها با شیوع طاعون گاوی درشهرها، به جایی دراصفهان رفتیم که از۸۰۰ راس گاو آنها فقط ۲۰۰ راس باقی مانده بود. آنها را واکسن زدیم. این کار را درمناطق آلوده به طاعون گاوی ادامه دادیم و نتیجه کار موفقیت آمیز بود. روشن ضمیر می گوید: جوانی ۲۳ ساله بودم و عاشق کارخود و همین امرتوجه دیگران را بخود معطو ف می داشت و روی کارهای من حساب می کردند. تااین که برای آموزش مدیریت دامپروری، به دانشکده کشاورزی کرج معرفی شدم که دوره آن دوسال بود. صبح ها وقتمان را درکلاس درس و بعدازظهرها در گاوداریها و گوسفند داریها سپری میکردیم. درهمان روزها، آگاه شدم که دولت ۴۰ راس گاو اصیل از نژادهای ترانتر، شوئیست و سمینال و درحدود ۴۰۰ راس گوسفند مرینوس استرالیایی و۸ ۰ قطعه مرغ ازفرانسه خریداری و به کشور واردکرده است، که چون جایی نبود از آنها نگهداری کنند، همه را به دانشکده کشاورزی کرج تحویل دادند. یکی از برنامه های ما فراگیر سیستم نوین دامپروری بود که من باعلاقه زیاد آن را دنبال میکردم و همین امر باعث شد با معدل ۱۹ شاگرد اول شوم. دکتر دلپی که بازیکی از استادان این دوره بود، مرا به بنگاه رازی برد ومدت ۴ ماه زیرنظر ایشان مشغول بکارشدم، دکتردلپی، روی کنه های حیوانی در ایران تحقیق می کرد و کلکسیونی از آنها تهیه کرده بود.علاقه مند به کار و دقت درانجام وظایف محوله، باعث شد به ریاست دامپزشکی استان اصفهان منصوب شدم که بعلت مشکلات خانوادگی و دوری ازپدر و مادر آن را نپذیرفتم. از تاریخچه دامپزشکی درایران برای ما بگویید؟ از اقدامات پراکنده ای که ازسالهای ۱۳۱۲تا ۱۳۱۵ علیه بیماریهای دامی صورت گرفته بود، جوابگوی نیازنبود و شیوع بیماریها، جمعیت دامی کشور را بشدت تهدید می کرد و ضررهای اقتصادی فراوانی به دامداران وارد می ساخت. لذا دولت به فکر مبارزه بنیادی با بیماریهای دامی افتاد و طرح اداره کل تفتیش صحی حیوانات (دامپزشکی امروز) رابتصویب رسانید و دکتر حامدی که تحصیلات خود را درپاریس به پایان رسانیده بود، به ریاست آن برگزید. دکتر حامدی چون با کمبود دامپزشک روبرو بود با سفربه کشور آلمان و استخدام ۱۲ نفر دامپزشک به ایران بازگشت و در مسیربرگشت خود به ایران ازکشور روسیه، مقادیری وسایل تلقیح مصنوعی همراه با یک نفر متخصص بنام دکتر رودین به ایران آورد. دکتر رودین کلاسی را با شرکت ۶ نفر از کارمندان دامپزشکی تشکیل داد و مدت ۱۵ ماه دوره تئوری و عملی تلقیح مصنوعی را آغازکرد که من درآن شرکت داشتم، با پایان این دوره، من موفق به امر تدریس شدم. سایرشرکت کنندگان به دنبال کارخود رفتند. ولی من که به این امر خیلی علاقه مند بودم به سراغ گاوهای وارداتی اصیل فرانسوی رفتم و با اسپرم گیری ازآنها، به تلقیح مصنوعی گاوهای اطراف تهران مشغول شدم بی آنکه برنامه مدونی داشته باشم. محمد حسین روشن ضمیر اضافه میکند: ثمره کارم بعد از ۳ سال نمایان گشت و گوساله های نسل اول حاصل از تلقیح مصنوعی یکی پس ازدیگری بارور شدند و شیر تولیدی آنان در مقایسه با سایر گاوهای ایرانی، آنقدر زیاد بود که مورد توجه سایر گاوداران قرار گرفت و در آن زمان افزایش تولیدشیر، ازحدود روزی ۶ کیلو به ۱۰ کیلو در هر راس گاو درسال ۱۳۲۴ رسید. محمدحسین روشن ضمیر میگوید: که خوب بخاطردارم که درجلسه ای که دردفترکار دکتر نجفی وزیر کشاورزی با حضور چند نفر از گاوداران، دکتر رستگار صورت پذیرفته بود، وزیر کشاورزی خطاب به رئیس دامپزشکی گفت: باتوجه به وضع موجود بهتر آنست که تشکیلات دامپروری کشور را بر پا سازیم. دکتر رستگار گفت برای ۲۰۰۰ راس گاو که تشکیلات دامپروری نباید درست کرد. من ناگهان از جا برخاستم و گزارش کاملی از وضع گاوهای موجود درکشور را ارائه دادم وافزودم که نه تنها ۲۰۰۰ راس آمارغلطی است بلکه۲۸۰۰۰ راس گاوشیری ودرحدود ۱۸ هزارراس تلیسه آبستن وگوساله درگاوداریها وجوددارد. وزیرکشاورزی روبه رئیس دامپزشکی گفت: شما چه مسئولی هستی که آماردرستی نداری؟ اوبیدرنگ دستورتشکیل سازمان دامپروری راصادرنمود ومهندس مجیدعدل ماموراین کارگشت. سرانجام، درسال ۱۳۳۰ بنگاه مستقل دامپروری به مدیرعاملی مهندس مجیدعدل تشکیل و دامپروری مملکت وارد مرحله نوینی شد. روشن ضمیربزرگ اززحمات وخدمات فراوان مهندس عدل دررشدو توسعه دامپروری نوین ایران به نیکی یاد میکند وازآن تجلیل بعمل می آورد. بعدازعزیمت به امریکا تحولی دیگربوجودآمد زیراروشن ضمیر، درپنسیلوانیا درمی یابد که زحمات ۲۰ ساله وی درایران درمقابل تولید شیرگاوهای اصیل هلشتاین که دریک دوره شیردهی ۷۰۰ تا ۹۰۰ لیتر شیر می دهند ولی گاوهای اصیل امریکایی ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ لیتر یعنی تقریبا ۱۰ برابر ) واین تقریبا بی ثمربوده است. وی می گوید درمریلندامریکا، بمدت یک هفته درمریلنددریک گاوداری که صاحبان آن زن و مردبسیاربامحبتی بودند مشغول بکارشدم وچون آنها می دیدند که من بسیاربه کارعلاقه مند می باشم بادقت و حوصله به سوالات من پاسخ میدادند. محمدحسین روشن ضمیر میگوید: آشنایی بااین زن و مرد که صاحب یک گاوداری مدرن ویک مرغداری صنعتی بودند. زندگی مرادگرگون ساخت. وتحولی درمن بوجودآورد، زیرادرعمرم نه گاوداری مدرن دیده بودم و نه مرغداری صنعتی, چیزی که هنوزدرایران وجودنداشت. یک مرغداری مجهز و مدرن با۱۰ سالن ۱۰۰۰ متری وهرسالن ۱۰۰۰ قطعه مرغ گوشتی درسنین مختلف. ازصاحب مرغداری خواهش کردم جزئیات کاررا به من آموزش دهد. وتجربیات خودرا دراختیارمن بگذارد. وی پذیرفت ومدت ۸ هفته به فراگیری صنعت مرغداری مشغول شدم؛ هرچی می گفت، یادداشت می کردم که مبادا یادم برود. علاوه برآن، ازدفترچه راهنمای آنان یک کپی دریافت کردم وباخودم به ایران آوردم . لازم به یادآوریست که درهمان ۵ هفته، همراه آن خانم و آقا ازچندکارخانه جوجه کشی وروش تولید تخم مرغ جوجه کشی وهمچنین ازچندکشتارگاه صنعتی طیور ونحوه توزیع گوشت مرغ دربازار مصرف نیزدیدن کردم. به هرجهت، برنامه کارمن اندک اندک به پایان رسیده وازمریلن به واشینگتن آماده حرکت بودم وقرارشد باتفاق همسفرانم برای یک ماه ازامریکا به اروپارفته ویک توریک ماهه عملی هم درانگلستان ، فرانسه، آلمان و ایتالیا داشته باشیم.
آغاز و پیدایش صنعت مرغداری: برای شروع صنعت مرغداری درایران، باید کارم راازیک جایی شروع میکردم. لذا به دنبال تخم مرغ جوجه کشی بودم که آگاه شدم درمرکز تحقیقات دامپروری کشور درحیدرآبادکرج، هنوزبقایای چندگله مرغ اصلاح نژاد شده اهدایی امریکا به ایران وجوددارد که تخم مرغ آنها را به مردم دانه ای ۲ ریال می فروشند. فورا به حیدرآبادرفتم وتولید سه ماهه آخرسال آنهارا ازقراردانه ای ۵/۳ ریال پیش خریدکردم و ۱۰۰ تومان هم بیعانه دادم. پس از خرید تخم مرغ نطفه دار، به فکرماشین جوجه کشی افتادم. یادم بودکه درامریکا به من گفته بودند که دودستگاه ماشین جوجه کشی برقی درسفارت امریکادرتهران موجوداست. که هنوزازآنها استفاده نشده اسنت.خوشحال، بطرف سفارت امریکارفتم وسراغ مسئول آن دودستگاه ماشین جوجه کشی راگرفتم گفتند: مسئول آن شخصی بنام هربورک است که فعلا درشیراز میباشد. بیدرنگ بااتوبوس به شیراز رفتم وتقاضای دریافت آنهاراکردم، اونامه ای نوشت به تهران که ماشینهای جوجه کشی را به من تحویل دهند. ولی سفارت گفت: ماشینهارا به فرد نمی توانیم بدهیم باید سازمان دولتی باشدویا اتحادیه جوجه کشی ها. روز بعد درسازمان دامپروری کشور به سراغ دکتر درویش رفتم وموضوع را باایشان درمیان گذاشتم. ایشان قبول کردتقاضانامه ای بنویسد. سرانجام، نامه را به سفارت دادم ودودستگاه ماشین جوجه کشی برقی مدل ۲۵۲ را که ۲۵۲۰ عدد تخم مرغ ظرفیت داشت، تحویل گرفتم. وبه اطاق سابق خوددرمحل دامپروری منتقل ساختم. این ماشینها، یکی ستربود و یکی هچر ووضع سینی های آن گونه ای بود که می توانستیم ازهردوبصورت ستروهچراستفاده کنیم. بالاخره، ازاین دودستگاه ماشین جوجه کشی برای نخستین بار ۱۶۰۰ قطعه جوجه یکروزه گوشتی بدست آمد که اولین پارتی جوجه یکروزه گوشتی به سیستم ماشین برقی درکشوربود. محمدحسین روشن ضمیردرادامه سخنان خود می گوید: جوجه ها بدنیا آمدند ومشکلات اساسی من ازهمین جاآغازشد، نداشتن نقدینگی، ناچیزبودن حقوق بازنشستگی، عدم دسترسی به سالن مرغداری، عبال واربودن، ( ۸ فرزندو تکفل مخارج پدرومادرپیر) و…… دست به دست هم دادند وفشاری مضاعف برمن وارد می شد وکسی هم نبودکه به من کمک مالی کند. باتوکل به خداوند متعال وپشتکارفوق العاده وبااراده ای قوی، بدنبال اهداف خودبودم. هرچه گشتم، جای مناسبی برای نگهداری وپرورش جوجه ها پیدانکردم. به ناچاردرمنزل شخصی پدرم درطبقه زیرزمین آن فضایی به مساحت ۱۸۰ مترمربع ۱۶۰۰ جوجه یکروزه را پرورش دادم. درآن زمان ازسویا،پودرماهی،ذرت و انواع مکمل ها که امروزه به فراوانی یافت می شود، خبری نبود. ومن باید طبق فرمول، دست کم ۲۲درصدپروتئین ومقدارلازم کالری به جیره غذایی آنان منظورمیکردم وهمراه باجو،گندم و سبوس به جوجه ها غذا می دادم. یک روز برای خرید گندم، به میدان امین السلطان رفتم. فروشنده وقتی فهمید برای جوجه ها میخواهم مخالفت کردو گفت: گندم، برکت خداست وبرای تغذیه انسانها درست شده وتو میخواهی آن را به مرغ بدهی؟ بازحمت زیادبه اوفهماندم که مرغ هم خوراک انسانهاست که باید تولیدشود. سرانجام پذیرفت،ومقداری گندم خریدم تابه آسیاب ببرم وآنها راآردکنم. صاحب آسیاب، وقتی فهمید آرد رابرای جوجه ها میخواهم ، ازقبول آنها خودداری کردومن ناگزیر باآسیابهای دستی آنهاراآردکردم وهمراه با پروتئین حیوانی که ازضایعات کشتارگاه تهران تهیه میکردم، به آنان میدادم تابزرگ شده وبه مرغی بالغ تبدیل شدند. درست یادم هست که هشتادروزگذشته بود که هریک به وزن ۱۶۰۰ گرم رسیده بودنددراین ایام به فکرفروش آنان افتادم.تهران، درآن زمان کوچک بود وبازاریابی آنها مشکل ومردم هم عادت به خوردن گوشت مرغ نداشتند. مگرآن که شخصی مریض میشد ودکتر توصیه میکرد ه به اوسوپ مرغ بدهند ویااینکه دراعیاد و جشنهای عروسی اعیان و اشراف ازآن استفاده میشد. خوشبختانه رشد کامل جوجه ها مصادف شده بود باایام جشن نوروز وعیدپاک ارامنه وکلیمی ها که تمام آنان ظرف ۱۰ روز توسط یک مرغ فروش کوچک بقرار قطعه ای ۱۰۰ تا ۱۲۰ ریال بصورت زنده فروخته شد. وقتی حساب و کتاب کردم، دیدم درحدود ۱۷۰۰۰ فروش داشته که تقریبا ۱۱۰۰۰ تومان می شد سود نصیبم شد که همین مبلغ سود، باعث تشویق من شدکه بطورجدی کارخودرادنبال کنم. محمدحسین روشن ضمیرباحالتی خاص میگوید: آری، حقوق دولتی من مبلغی معادل ۳۰۰ تومان بود،ولی درآمدحاصله ازدوماه کارمرغداری ۱۱۰۰۰ تومان می شد، یعنی معادل ۲ سال حقوق وزارت کشاورزی.به هرحال،برنامه دریافت تخم مرغ های نطفه داروقراردادن آنها درماشین جوجه کشی ادامه پیداکرد وبدنبال جای مناسب برای پرورش جوجه ها بودم. تااینکه یک روز باتفاق یکی ازبستگان به باغ منظریه درنیاوران رفتم. دیدم درآنجا ۴ سالن ۲۰+۱۰ متربدون استفاده وجوددارد که برای پرورش ۲۰۰۰ قطعه جوجه یکروزه بسیارمناسب است. به همراه همان فامیل که نامش محمدرضا روشن ضمیربود به دیداردکتر حسین بنایی رئیس سازمان پیشاهنگی کشور رفتیم وموضوع را باایشان درمیان گذاشتیم. دکتربنایی گفت: ماپول نداریم. به ایشان گفتم نه تنها پول نمی خواهم بلکه حاضرم ۴۰ درصد سودحاصله از هرپارتی رابابت اجاره به سازمان ملی پیشاهنگی ایران بپردازم. اوقبول کرد وقرارداد بسته شد ودراول بهمن ۱۳۳۵ بارعایت کامل اصول بهداشتی درسالنها جوجه ریزی راه انداختم وروزی ۱۵ تا ۱۶ ساعت وقتم رادرآنجا می گذرانیدم. محمدرضا روشن ضمیر پیشکسوت صنعت نوین مرغداری ایران می افزاید: آری بهمن ۱۳۳۵ را میتوان تاریخ آغازپیدایش صنعت نوین مرغداری ایران نامید وبعداز۲۳ روز پارتی بعدی درسالن دوم و۴۰ روز بعد ، سالن سوم وباز سالن چهارم وبعدازآن مجددا سالن اول که مرغهای آن را خارج کرده بودم جوجه ریزی شد.
درآن روزها چه مشکل خاصی داشتید؟ مگرکاری به این بزرگی، بدون مشکل انجام می شود؟ منتهی من سعی کردم که از مشکلات کمتربگویم. مثلا درهمین ایام، مثل امروز کارتن حمل جوجه وپوشال برای بستر جوجه ها یک امر حیاتی است، وجودنداشت ومن برای کارتن بامراجعه به تیمچه صاحب الدوله دربازارتهران، ازکارتنهای استکان، نعلبکی وغیره استفاده میکردم ویابرای تهیه پوشال، با مراجعه به ۵۰ تا ۱۰۰ کارگاه نجاری، خاک اره و یا تراشه های نجاری آنان را گردآوری وبه سالنهای مرغداری منتقل میکردم. هیچ نوع ویتامین و یا مکمل غذایی وجودنداشت، جبران کمبودها را بایونجه سبز میکردم وضایعات کشتارگاه تهران. درهرحال، ازمحل ۴۰درصد اجاره موافقت شد ۴ سالن دیگرساخته شود که این کارهم انجام شد. ازآنجاییکه نیت خیربود خداهم کمک میکرد، یعنی حوادثی رخ می داد که برایم عجیب بود.بعنوان مثال، یکی از مشکلات عمده من، بازاریابی و فروش گوشت مرغهای تولیدی بود. درهمین فکربودم که ناگهان ۴ نفرازمسئولان بیمه های اجتماعی بدون خبرقبلی به منظریه آمدند ودرخواست تحویل روزانه ۲۵۰ قطعه مرغ کشته آماده پخت برای بیمارستانها ی سرخه حصار وشماره ۲ واقع درجاده کرج و شماره ۵ واقع در قلهک راداشتند. من که ازخوشحالی درپوست خود نمی گنجیدم، تخفیف زیادی به آنان دادم ومقررشد هرکیلوگرم گوشت مرغ ۱۰۰ ریال تحویل آشپزخانه آنها بدهم، درپایان هرماه صورتحساب ذیربط را به آنان ارائه دهم. بمدت یکسال این کاررا انجام دادم ودرپایان هرماه درحدود یک میلیون ریال دریافت میکردم. گذشت زمان مرغهای مادر موسسه تحقیقات دامپروری کشور راازبین برد. وناگزیر شدم یکی ازسالنهارا به پرورش مرغ مادراختصاص دهم. کاربه همین منوال می گذشت تااینکه جوجه های تولیدی بیش از نیازشدومن آن را به افراد علاقه مند می فروختم. تا « آن را پرورش دهند ومصرف کنند. وازطرفی، تولید گوشت مرغ منظریه هم بیش از قرارداد بسته شده با تامین اجتماعی شد. وازآن طرف کم کم خبرتاسیس اولین مرغداری صنعتی درشهرتهران وکشورپخش شد. وهرروز عده ای از مصرف کنندگان به درمرغداری می آمدند ومرغ خریداری میکردند. کاربه جایی رسید که ناگزیر شدم با موافقت دکتر بنایی یک سالن دوطبقه جمعا به مساحت ۱۴۰۰ متر بسازم ودرآن جوجه یکروزه گوشتی بریزم وباز مراجعه زیاد و زیادتر شدوعلاوه برمرغداری منظریه، به یک مرکز آموزش رایگان مرغداری مبدل گشت که همه آنها جوانان تحصیلکرده وتقریبا سرمایه دارو مشتاق مرغداری بودند.
روند شکل گیری صنعت مرغداری درایران چگونه ادامه پیداکرد؟ من درآن روزها بجز رشد و توسعه صنعت مرغداری نوین درایران، به هیچ چیز فکر نمیکردم. هرکس به طریقی دست یاری به سوی من دراز میکرد، دست اورا می فشردم وازهرامکانی برای اعتلای این صنعت استفاده میکردم. تا این که یک روز چندنفرازدوستانم که موقعیت مرا بخوبی درک کرده بودند، با یک برنامه ازپیش شده، بسراغم آمدند ومرا به یک میهمانی دعوت کردند. دعوت آنان را پذیرفتم، پذیرایی بسیارگرمی هم ازمن بعمل آوردند ودرپایان گفتند: چون توبرادر و خواهر نداری، ماعلاقه مندهستیم که مارابعنوان برادر و خواهر خودپذیرفته واز امکانات ما که زمین بزرگی دراوین است استفاده کرده، برنامه های خودت را توسعه دهی. ماهم هیچ چیز ازتونمیخواهیم جزآنکه ذیل ورقه برادر و خواهرخواندگی راامضاء کنیم. من که به جز مرغداری به هیچ چیز فکر نمی کردم ورقه را نخوانده امضاء کردم. آنان از من خواستند تشکیلات مرغداری دیگری را درزمینی به مساحت ۳۰۰۰ مترمربع متعلق به آنان بوجودآورم وبیشتر کارهای خودرا دراینجا متمرکز کنم. من هم ازاین پیشنهاد بسیار خوشحال بودم ودردل آنان را دعا میکردم. غافل ازآنکه کاسه ای زیر نیم کاسه است. سرانجام، درهمان زمین که بعدها فهمیدم موقوفه و متعلق به اوقاف است ۸ سالن مدرن مرغداری احداث کردم؛ یعنی هرچه ازمرغداری درمنظریه نصیبم شده بود خرج سالنهاکردم وعلاوه برآن دستگاه ماشین جوجه کشی سفارش دادم تاآنها را هم درهمان زمین نصب کنم که این کارانجام شد. آنقدرگرم کارهایم بودم که ازآنچه اطرافم میگذشت، بی خبرماندم. برادر و خواهر خوانده هایم اصلادخالتی درکارمن نداشتندوفقط شبهای جمعه بعنوان میهمان می آمدند وپذیرایی میشدندوهنگام رفتن مقادیری گوشت مرغ و تخم مرغ هم با خود می بردند. مدت ۲ سال زمان بهمین منوال گذشت وکارها سروسامان گرفته ومن هم منتظر بودم که ماشینهای جوجه کشی ازخارج برسد وآنهارا درهمین محل نصب کنم.تااینکه یک روز برادروخواهر خوانده هایم آمدند وگفتند:طبق نامه ای که امضاء کرده ای، تمام دارایی وموجودی اوین به شرکتی تعلق دارد که فقط ۲ سهم از ۳۰ سهم به توتعلق دارد. من که ازماجرابیخبرو روی حسن نیت واعتمادآن ورقه راامضاء کرده بودم ، بسیارناراحت شدم وگفتم که آن دوسهم هم مال خودتان. وآنجارابرای همیشه ترک کردم درحالیکه ۸ سالن مدرن مرغداری احداث کرده و۲۵۰۰۰ قطعه مرغ باارزش درآنجاداشتم که ارزش مرغها به قیمت امروز،بیش از ۲۰ میلیون تومان میشد. به منظریه بازگشتم وکارخودرادنبال کردم واطمینان داشتم چون تسلط به مرغداری ندارند، بتدریج ازبین خواهندرفت وازمرغداری آنان که با حقه بازی وکلک بدست آورده بودند، آثاری نخواهدماند. وآخرش هم همینطورشد. محمدحسین روشن ضمیر می گوید: روز بعدبه ادامه کارم درباغ منظریه مشغول شدم وطبق برنامه تمام سالنهای مرغداری منظریه را تبدیل به مرغ مادربرای تولید تخم مرغ نطفه دارکردم وبافروش جوجه یکروزه،کارهارااداره میکردم. درهمین ایام برای تولید جوجه یکروزه، واستفاده از تخم مرغهای تولیدی باغ منظریه، ۷ دستگاه ماشین جوجه کشی مدل رابینز که هرکدام چهاربرابر ماشینهای قبلی ظرفیت داشت ازخارج ازکشور خریداری کردم تابه ایران حمل شود. دراینجاباز دومین تجربه تلخ بنده تکرارشد، یعنی عده ای ازدوستان وهمکاران قدیمی درسازمان دامپروری، وقتی ماجرای مرغداری اوین را شنیدند، به سراغم آمدند وگفتند: ۷ دستگاه ماشین جوجه کشی که خریداری کرده ای، به سازمان دامپروری واگذارکن وبگذارتولید و توزیع جوجه یکروزه دست دولت باشد. وخودت فقط تخم مرغ نطفه دار آن را تامین کن وبه دنبال مرغ مادراصیل باش. همانطوریکه قبلا گفتم ، برای رشد و توسعه صنعت مرغداری درایدان ازهیچ کاری فروگذار نبودم و نفع جامعه را برسود شخصی مقدم می شمردم. این پیشنهادراپذیرفتم وپشت اسنادماشینهای جوجه کشی را امضاء و به دولت واگذارکردم. سازمان دامپروری هم ازطریق وزارت کشاورزی و وزیردارایی یک قطعه زمین درنارمک تهران که هنوز بیابان بود، اختصاص داد. ومقررگردید عملیات ساختمانی آن را انجام داده بعداز۸ ماه آماده بهره برداری گردد. قراردادی درهمین زمینه دراسفندماه ۱۳۳۸ بااینجانب به امضاء رسانیدندکه روزانه ۸۰۰۰ تخم مرغ نطفه دار برای استفاده ماشینهای جوجه کشی و تبدیل آنها به جوجه یکروزه به آنان تحویل دهم.برای تحقق این قرارداد، بیدرنگ ۱۲۰۰۰ قطعه جوجه یکروزه مادراصیل ازخارج خریداری وبه پرورش آنان درسالنهای مرغداری منظریه پرداختم. خیالم آسوده بودازاین که بادولت طرف هستم ودیگر مشکلی پیش نخواهدآمد. زمان می گذشت و جوجه مرغهای مادر، بزرگ و بزرگتر می شدند.یکروز برحسب تصادف به سراغ دکترفرهادیان، رئیس سازمان دامپروری وقت رفتم تا مطلع شوم کارها روبه راه هست یانه؛ وقتی بسراغ ایشان رفتم ، گفت: خوب شدآمدی، چون بکلی فراموش کرده بودم که باید ازچندروزدیگرروزانه ۸۰۰۰ عدد تخم مرغ نطفه دار ازشما تحویل گرفته تابا استفاده از ماشینهای جوجه کشی تبدیل به جوجه یکروزه کنیم وازمن خواست همراه اوبه نارمک رفته کاررادنبال کنیم. به اتفاق به نارمک رفتیم هرچه گشتیم آثاری ازساختمان وموسسه جوجه کشی نارمک ندیدیم. بالاخره با کمک یکی از افرادیکه درجریان کاربود، محل را پیداکردیم ودیدیم مصالح روی زمین ریخته شده؛ولی هیچگونه فعالیت ساختمانی صورت نگرفته است. خیلی ناراحت شدم وبه دکتر فرهادیان گفتم:دوماه دیگر ۱۲۰۰۰ قطعه مرغ مادرگران قیمت باوزن سنگین شروع به تخمگذاری می کنند وشما هنوز عملیات ساختمانی راانجام نداده اید؟ دکترفرهادیان ازوضع پیش آمده عذرخواهی کردو گفت: چه کنم که کارها ردیف شود.به ایشان پیشنهادکردم خودم باهزینه سازمان عملیات ساختمانی راانجام دهم واوقبول کرد. به رغم گرفتاریها ازهمان روز عملیات ساختمانی موسسه جوجه کشی نارمک را آغازکردم وبعداز۴۵ روز ، پوشش ساختمان را انجام داده وماشینهارانصب و آماده بهره برداری کردم. نخستین سالن آن پس از ۷۰ روز آماده کارشدوبقیه بتدریج آماده بهره برداری شدند. ازآنجاییکه بیشترین ساعات را درنارمک می گذرانیدم ونمیتوانستم نظارت مستمری برسالنهای مرغداری درمنظریه داشته باشم، کارگران مرغداری ندانسته اختلالی در جیره غذایی مرغها بوجودآورده بودند بطوریکه تخم مرغ آنان کاهش یافته وچربی آنها بالا رفته بود وعلاوه برآن ، زیرگوش آنها یک لک قرمزخونی بوجودآمده بود که باعث نگرانی شد. بیدرنگ دوقطعه ازآنان را به موسسه سرم سازی رازی بردم ودرخواست تشخیص آن راکردم .درآن زمان، دکترسهراب ، تازه ازفرانسه به ایران آمده بودومشغول بکارشده بود. آن روز نتوانستند تشخیص بدهند ، جای دیگری هم نبود که به من کمک کند ؛ به ناچار مرغهای مادرچاق شده را تولک بردم وبعداز۴۵ روز ، با غذایی مخصوص ونوربه تخم آمدند و۸۲ درصدمحصول دادندوروال عادی خودراطی کردند. محمدحسین روشن ضمیر میگوید: برای جبران عقب ماندگی ۳۶ کارتن تخم مرغ نطفه دار ازخارج وارد ودرماشین های جوجه کشی نارمک خوابانیدم.بعداز۲۱روز، با۸۵ درصد جوجه دهی روبرو شدم که برایم خیلی جالب بود. لذا مجددا سفارش تخم مرغ دادم وهمین کاررا چندبارتکرارکردم ؛ زیرا مدیریت فنی موسسه جوجه کشی نارمک، برعهده من واگذارشده بود. ومن هم یک متخصص جوجه کشی راازخارج استخدام وناظر برکارها گمارده بودم. کارها روال عادی خودراطی میکرد وتخم مرغهای منظریه هم مرتب به نارمک حمل و درماشینها قرار میگرفت. وتبدیل به جوجه یکروزه میشد. ومیان مرغداران توزیع میگردید.
نخستین موسسه جوجه کشی درایران: باآنچه شرح داده شد؛ نخستین موسسه جوجه کشی باتولید هفته ای ۳۶۰۰۰ قطعه جوجه یکروزه درسال ۱۳۳۹ درنارمک آغازبکارکرد وچون مرغهای مادرموجود درمنظریه پیرشده بودند، باید به فکرجایگزین کردن آنها می بودم. لذا درصدد واردکردن تخم مرغ نطفه داربرآمدم تاکارماشینهای جوجه کشی نارمک بارکود ماجه نشوند. تولید جوجه یکروزه ادامه داشت وروزبروز برتعداد متقاضیان افزوده میشد تاآنجاییکه ناگزیربودم جوجه یکروزه را ازخارج وارد وبه مرغداران تحویل دهم . ۱۶ ماه گذشت واختلاف مالی پیش آمد وازمدیریت آن کناره گیری کردم وجوجه کشی نارمک هم تعطیل شد. بیدرنگ سفارش ۸ دستگاه دیگررا به کارخانه رابینز امریکادادم تابعداز ۳۵ روز درمحل دیگری درنارمک ( خیابان مجیدیه) نصب و آماده بهره برداری نمایم.دراینجا بود که بازمرتکب اشتباه خودشدم که چراماشینهای جوجه کشی ام را به دولت فروخته ام که امروز بلااستفاده بماند. درهمین ایام، تولیدوفروش جوجه یکروزه به حداقل ماهی یک میلیون قطعه رسیده بود. حجم کارزیادبود و به تنهایی قادربه اداره آن نبودم ؛ لذاباچندنفردیگرشریک شدم. شرکت اصیل رابرپاکردم. باتوجه به اینکه ۶۵ درصد سهام متعلق به من و ۳۵ درصد بقیه متعلق به سه نفردیگرباشد. صنعت مرغداری بشدت رشدیافت ومردم به خوردن گوشت مرغ و تخم مرغ تازه عادت کردند وروزبروز سرمایه گذاری درصنعت مرغداری افزایش پیداکرد. ومرغداریهای بزرگی بوجودآمد که مرغداری منظریه دربرابرآنان ناچیز مینمود. درهمین روزها، من هم یک مرغداری درکرج ویک مرغداری درشهرری راه انداختم. به موازات رشدو توسعه صنعت مرغداری درایران، ازتحولات و پیشرفتهای این صنعت درجهان نیزغافل نماندم. فرزند ارشدم رابنام رضا روشن ضمیر که تازه دوران دبیرستان را به پایان رسانیده بود، برای ادامه تحصیل دررشته دامپروری به مدت ۲ سال به انگلستان فرستادم وپس ازآن، بمدت ۲ سال دوره تخصصی مرغداری وبوقلمون رادرخارج از کشور سپری کردودرسال ۱۳۴۲ به کشوربازگشت. مراجعت وی، مصادف شد باتاسیس کارخانه جوجه کشی خیابان مجیدیه که بنام کارخانه جوجه کشی شرکت مرغداران تهران نامگذاری شد وشرکت اصیل هم بنام شرکت سهامی مرغداران تهران تغییرکرد. محمدحسین روشن ضمیر اضافه میکند: تجربیات بدست آمده فرزندم باعث شد که باتفاق نسبت به ساخت ۱۶ آشیانه باظرفیت درحدود ۶۰ هزار قطعه مرغ مادرکه ازخارج خریداری شده بود، اقدام کنیم. جوجه های مادر ازبهترین نژاد به سالنها منتقل و پس از ۶ ماه آغازبه تخمگذاری کردند. تخم مرغهای حاصله را درماشینهای جوجه کشی مجیدیه خوابانیدیم. وجوجه هی بسیارمرغوبی تولیدشد. که به مرغداران تحویل می گردید. ولی همواره تقاضا بیش ازتولیدبود. سال ۱۳۴۴ صددرصد بازارتولید جوجه یکروزه گوشتی وتخمگذاردراختیار شرکت مرغداران تهران بود. شرکتهای خارجی برای همکاری با شرکت مرغداران تهران، به رقابت برخاسته بودند وماسعی داشتیم هرکدام که بیشترامکانات بدهند، باآنان همکاری داشته باشیم. کارخانه جوجه کشی نارمک که مدت ۱۶ ماه تعطیل مانده بود، باهمکاری شرکت مرغداری ایران وآلمان و۹۰ درصد سرمایه گذاری شرکت لوهمان آلمان ، شروع بکارکرد. وبه مرغداری صنعتی ایران پیوست . ازاین تاریخ به بعد، شرکتهای متعددی درزمینه مرغداری تشکیل گردید. که به رشد و شکوفایی هرچه بیشتر این صنعت کمک میکرد. شرکتهایی نظیر: شرکت مرغداری ایران جوجه، شرکت مرغ مادر(هایبرو) شرکت مرغداری برکت و ……. شرکت مرغداران تهران ، روزبروز توسعه پیدا میکردوباخرید زمین بزرگی درجاده ملارد شهریار به مساحت ۵۰۰ هزار مترمربع درحدود ۵۰ هزار مترمربع سالن سازی شد. وازسال ۱۳۴۸ درآن شروع به پرورش مرغ مادرکردیم. علاوه برآن، در۲ کیلومتری آن اقدام به ایجادکارخانه جوجه کشی به ظرفیت ۳۰ میلیون قطعه درسال شدکه بزرگترین واحد درسطح جهان معرفی شد وشهرت جهانی یافت. حالا دیگر فرزنددوم من بنام مسعودروشن ضمیر که ازنظر فنی و مدیریتهای داخلی دوکارخانه جوجه کشی را درنارمک و مجیدیه اداره میکرد، باید نام ببرم که به یاری صنعت مرغداری ایران آمد. ومراکمک می کرد؛ یعنی رضا روشن ضمیر , موسسات مرغ مادررا ازنظرفنی مدیریت می کرد ومسعودروشن ضمیر کارخانه های جوجه کشی( جوجه کشی نارمک،جوجه کشی مجیدیه وآخرین واحدکه ظرفیت تولیدآن ۳۰ میلیون قطعه درسال بود) این روند ، تااواخر سال ۱۳۵۶ ادامه داشت. وتمام پیشرفتهای شرکت مرغداران تهران مرهون زحمات خودودوفرزندم بود. وهیچیک از شریکان شرکت حتی نمی دانستند مه چه می کنیم ودخالتی هم درامورنداشتند. درهمین سال بودکه متوجه شدم شریکانم چه کلاهی سرمن و فرزندانم گذاشته اند. وسهام مرا به ۲۰ درصد رسانیده اند. ازاین کاربسیارناراحت شدم وباز همان ۲۰ درصدرابه آنان بخشیدم وازشرکت خارج شدم وآنان را به حرام خوری متهم ساختم که بابه ثمررسیدن انقلاب ، کلیه اموال آنان مصادره شد وهم اکنون دراختیار بنیاد**** انقلاب ایران قراردارد. درهمین ایام، مرغداری علاقه مند درشهریاررا بصورت نسیه خریداری کردم ومجددا ۲۲ دستگاه ماشین جوجه کشی ازقرار هردستگاه ۲۵ هزار ازکانادا خریداری کردم وبااستفاده از یک مرغداری که قبلا بصورت اجاره دراختیار شرکت مرغداران تهران بود وسندآن بنام فرزند سومم حسین روشن ضمیر نوشته شده بود، کارخودراادامه دادم وتوکل برخداداشتم وشرکت جدید ایران بریدرز رابرپاکردم. بازهم خداوند کمک کرد وکارمارونق گرفت که هنوزهم ادامه دارد.
ازهمه چیز گفتید جز تهیه خوراک مرغداری که بصورت یک صنعت درآمده است؛ لطفا دراین باره هم خاطرات خودرابفرمایید. آری؛ برمیگردم به زمانیکه برای تهیه پروتئین حیوانی درجیره غذایی طیور ازموادگوشتی ضبطی یا حذفی کشتارگاه تهران استفاده میکردم. قبلا توضیح دادم که از پودرماهی و سویادرایران خبری نبود من ازگندم، جو، نمک، صدف وپروتئین حیوانی درجیره غذایی مرغها استفاده میکردم. بارشد و توسعه مرغداری ورسیدن تعداد مرغها به ۳۰ هزار قطعه، تهیه غذا برای آنها با این شیوه امکان پذیرنبود. بامشکل روبروشده بودم. یک روز دکتررحیمیان ، رئیس کشتارگاه تهران پیشنهادکرد ازکارخانه تهیه خوراک طیورکه درکارخانه روغن نباتی قو بدون استفاده مانده است، بازدید و از وجودآن بهره گیرم. من هم قبول کردم و پس از بازدید، مقررشد شرکتی برای تهیه خوراک دام و طیور تشکیل شود که بنده و دکتررحیمیان هریک ۲۰ درصد ومالکان کارخانه روغن نباتی قو ۶۰ درصد سهام را داشته باشند. کارخانه خوراک دام و طیور پارس با تولید روزانه ۲ تن فروش راآ؛از کردوپس از ۱۰سال،به روزی ۳۰۰ تن رسید وعلاوه براین کارخانه، متجاوزاز۳۰۰ تن دیگر درسایرکارخانه های بخش خصوصی بزرگ وکوچک تولید میشد. که دراختیارصنعت مرغداری بود. کارخانه خوراک دام و طیور پارس درآغاز جزیی از کارخانه روغن نباتی قو ودرجنوب تهران شروع بکارکرد. روربروز توسعه یافت وکم کم تولید آنقدرزیادشد که اداره آن درداخل کارخانه روغن نباتی قو امکان نداشت. درچندسال نخستین، شروع بکارمواداولیه را من ضمن کارهای دیگر انجام میدادم. مخصوصا دادن فرمول غذایی برای مرغ گوشتی تخمگذارراشخصا بعهده داشتم زیردکتر رحیمیان رئیس کشتارگاه تهران بود وفقط بعدازظهرها به کارخانه می آمد ومن ناچاربودم ضمن انجام کارهای مختلف مرغداریها برای رسیدگی به کارهای ذیربط وخرید مواد، روزی چندساعت درکارخانه قوباشم. تااینکه دکتررحیمیان، پس از بازنشستگی ئاطمینان از پیشرفت کار، راسا خودایشان به کارها می رسید. اما همکاری وبازاریابی وسایرکارها باز برعهده اینجانب بود؛ چون تاآن تاریخ فکر میکردم من ۲۰% دراین کارخانه شریکم ، درآن زمان ، خوراک دام پارس نخستین و بزرگترین کارخانه خوراک سازی دام و طیور کشوربود. وچون مالکان روغن نباتی قو بامالک روغن نباتی شاپسند رقابت شدیدی برای فروش روغن نباتی داشتند مالک روغن نباتی شاپسند هم برای رقابت باقو، کارخانه خوراک سازی بنام پروویمی ساخت و رقابت میان آنان بشدت روی فروش خوراک مرغ آغازشد. پس از چندسال رقابت ، چون شاپسند مانند روغن نباتی قو کادرباتجربه و خوب مجهزنداشت، شکست خورد وکاخانه را به مرغداران تخمگذار واگذارکرد. خوراک دام پارس هم کارخانه جدید ومجهزی باشرکت یکی از کارخانه های معروف امریکا درجاده مخصوص کرج کیلومتر ۲۰ ساخت ویکسال مدیریت کارخانه برعهده کارخانه دارمعروف امریکایی بنام پورینا بود. دکتررحیمیان را مالکان کارخانه کنارگذاشته بودند. پس ازیکسال، مدیرامریکایی خوراک دام پارس، بامن تماس حاصل وروزهای سه شنبه هرهفته درهتل تهران ناهار با هم بودیم. وچون ایشان از وضع کار مشتریان مرغدارایرانی اطلاعی نداشت، ازمن خواست مجددا باایشان همکاری کنم . من هم جریان هرهفته سه شنبه را بطورمشروح به دکتررحیمیان اطلاع دادم تا اینکه متوجه شدند درفروش و برگشت پول درساخت دان خوب داشتند. روی این اصل، مالکان قو سهام پوریناراخریداری ودکتررحیمیان، باردیگر به مدیریت کارخانه منصوب وباافتتاح دفتر درمیدان توحید ، مشغول بکار شدند مدیرامریکایی شرکت پورینا ، باکادر فنی خودتهران را ترک و یکی دوماه بعد ، دکتررحیمیان به من اطلاع داد که مشکلات زیادی درمدیریت و ساخت خوراک مرغ خوب درکارخانه ایجادشده ونیاز به تخصص و کارشناسی داریم وتقاضای کمک کرد. من هم بیدرنگ به خارج اطلاع دادم ودکتررن، کارشناس معروف خوراک دام و طیور را به ایران دعوت وقراردادی رابا کارخانه خوراک دام پارس بسته، قرارش درهرماه یک هفته نامبرده به ایران بیاید و ازنظر فنی وساخت خوراک باکارخانه دام همکاری کند. بارشد و توسعه صنعت مرغداری وتوجه سرمایه گذاران بخش حصوصی ودولتی، به موازات مرغداری کارخانه های تهیه خوراک دام وطیورهم افزایش یافت. که تعداد آنها درحال حاضر به بیش از ۲۰۰ واحد وبه ظرفیت بیش از ۶ میلیون تن درسال رسیده که درحال حاضر تعدادی ازآنان بصورت فعال و تعدادی هم بصورت نیمه فعال به حیات خودادامه میدهند.
درحال حاضر وضعیت مرغداری چگونه است وآینده اش را چگونه ارزیابی می نمایید؟ دردوران پس ازانقلاب وآغاز جنگ تحمیلی ، صنعت مرغداری آسیب فراوان دید وبه آن توجهی نشد وحتی اجازه نمی دادند که مرغداری جدیددرایران تاسیس شود. حتی گوشت مرغ جیره بندی و کوپنی شد.ازآنچه براین صنعت می گذشت ، بسیارناراحت بودم ، جومملکت بگونه ای بود که کاری ازدستم برنمی آمد . تااینکه یک روز درسمینارمرغداری که ازسوی شرکتهای فرانسوی درتهران برگزارشده بود، با مهندس مقدم نیا ، معاون اموردام وزارت کشاورزی آشناشدم. وی گفت: شما که پیشکسوت صنعت مرغداری هستید چرا کمک نمی کنید تااین صنعت باردیگررونق بگیرد؟ پس از مذاکرات مقدماتی مقررگردید دروزارت کشاورزی به دیدارایشان بروم. برای اینکه باسایر همکارانم هماهنگی لازم را بعمل آورده باشم ، قبل ازآن به سندیکای تولیدکننده جوجه یکروزه رفتم . دیدم تولید جوجه یکروزه کشور به ۱۴ میلیون قطعه درماه کاهش یافته است. پس از گفتگو با دیگر تولیدکنندگان، نامه ای به مهندس مقدم نیا نوشتم.ونظریا ت خودرا مطرح کردم ایشان گفت: برای این کارطرحی را تهیه کنید وبه وزارت کشاورزی بدهید. ارائه طرح بنده مصادف شد باانتقال اموردام وطیوربه وزارت جهادسازندگی. به اتفاق مهندس مقدم نیا، به دیدارمهندس فروزش وزیروقت جهادسازندگی رفتیم. پس از مذاکرات مفصل وزیرجهادسازندگی گفت: حاضراست بایک نشست متشکل از مرغداران اعلام کند صنعت مرغداری آزاداست ومرغداران مجازند به هرطریق که صلاح بدانند به مرغداری بپردازند. ؛ من دیدم بازبه یکی ازآرزوهایم رسیده ام وبسیارخوشحال شدم. لذا بامشورت مرحوم غلامرضا صادقی، مرغداران را درمرغداری ایشان جمع نموده ووزیر محترم جهادسازندگی درآن محل ( طرح مرغداری راآزاداعلام کرد). باهمت وزیر سابق جهادسازندگی، مرغداری باز، رونق گرفت وطولی نکشید علاوه برتولید داخلی درحدود۲۰ میلیون قطعه جوجه یکروزه ازخارج وارد ومیان مرغداران متقاضی توزیع کردندوتمام مرغداریها که مدتها خالی وبدون استفاده مانده بود، رونق گرفت وبه پرورش جوجه یکروزه وتولید گوشت مرغ پرداختندوتولید، قیمت واقعی خودراپیداکرد. درهمین روزها، عده ای سودجووازخدا بیخبر که منافع آنان به خطر افتاده بود، باجوسازی سعی کردند که طرح را باشکست روبرو سازند وحتی شایع کردند که به مرغها هورمون تزریق می شود. که سرطانزاست. یک روز، دعوت شدم درجلسه دفترریاست جمهوری که وزیران دارایی ، جهاد، کشاورزی و رئیس کل بانک مرکزی حضورداشتند تاازطرح آزادسازی گوشت مرغ که باعث تحولی درکشورشده بود، درمقابل وضعی که افراد سودجوبوجودآورده بودند، دفاع کنم. درآن روز بشدت مخالفت کردم وهیجان و دفاعیات من بگونه ای بود که فراموش کرده بودم اینجاکاخ ریاست جمهوری است. و نباید صدای خودرابلندکنم. درهرحال مقررگردیدتامین دان را ازوزارت جهاد بعهده بگیرم. وسرانجام، توزیع وواردات دان دردست دولت باقی ماند. ومسئولان شرکت علوفه قدیم وشرکت پشتیبانی اموردام فعلی، انصافا طی چندسال اخیرخوب کارکرده اند. وبه این صنعت و مرغداران خدمت شده وحالا که میخواهند واردات دان را به بخش خصوصی واگذارکنند، نرخ ، به ۹۰۰ تومان رسیده است. محمدرضا روشن ضمیر در پایان سخنانش خاطرنشان ساخت: امروزه مرغداری ضررمیدهد؛ چون ۴ کیلو دان از قرار کیلویی ۱۶۰ تومان باید به مرغ بدهد. تا ۵/۱ کیلوگرم گوشت تولیدشود. مخارج دیگری نیز وجوددارد که هزینه تولیدرابازهم بالا میبرد. درنتیجه یک کیلو گوشت مرغ درحدود ۱۰۰۰ تومان تمام میشود.، مردم هم قدرت خرید ندارند که گوشت مرغ را بالاتراز ۱۰۰۰ تومان بخرند. به عقیده بنده، بهترین راه آنست که دولت گوشت مرغ را باقیمت مناسب از مرغدارخریداری وبایارانه ازطریق تشکلها باقیمت ارزان به مردم بدهد تاهم مردم بتوانند گوشت مرغ بخورندوهم آنکه مرغدارتولیدکننده، زیان نبیندوبه تولیدش ادامه دهد. َ آقای روشن ضمیر از همه دست اندرکاران این صنعت که بسیار پرتلاش وزحمتکش می باشند وبا تحمل مشکلات بی شمار باز هم دست از تولید وخدمت به مردم نمی کشند،سپاسگزاری وبرای همه آرزوی موفقیت نمودند. مهندس محمدحسین روشن ضمیر، پیشکسوت صنعت مرغداری ودامپروری نوین ایران.