دیده بان حقوق حیوانات
/ سپهر سلیمی: روز بیستم شهریور سال ۱۳۹۰ صدای ضجه های یک خرس قهوه ای و توله هایش وجدان های بسیاری را از خواب بیدار کرد. بسیاری از کسانی که تا پیش از آن نسبت به وضعیت حیوانات ایران بی تفاوت بودند با ناراحتی شاهد تصاویر شکنجه و مرگ خرس های قهوه ای توسط شکارچیان بودند.

پس از آن به پیشنهاد دیده بان حقوق حیوانات و با حمایت جمعی از گروههای زیست محیطی و حامیان حیوانات روز بیستم شهریور به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات در تقویم ماندگار شد. این روز در تقویم ماندگار شد تا بهانه ای شود برای توجه بیش از پیش به وضعیت حیوانات و حیات وحش ایران.

اکنون سوال این است که پس از گذشت دو سال از آن واقعه آیا وضعیت حیوانات ایران بهتر شده است؟ و آیا صدای ضجه های خرس های قهوه ای که نماد مظلومیت حیوانات سرزمین ما بوده اند آرام گرفته است؟ در ذیل نگاهی کوتاه و گذرا داشته ام به وضعیت حیوانات در دو سال گذشته:

قوانین حمایت از حیوانات

در این دو سال هیچ قانون خاصی در جهت حمایت از حیوانات وضع نشده است و حیوانات و حیات وحش ایران همچنان از عدم وجود قانون حمایت از حیوانات رنج می برند. حامیان حیوانات سالهاست که برای تصویب قوانین حمایتی برای حیوانات تلاش می کنند.


عدم تصویب قوانین حمایتی در حالیست که در سالهای گذشته شاهد برخوردهای غیر قانونی با حیوانات خانگی در فضای شهری بوده ایم.

محیط بانان بی دفاع

وضعیت محیط بانان به عنوان حافظان حیات وحش کشور همچنان شبیه قبل است. همچنان محیط بانان، شکار شکارچیان و متجاوزان به عرصه های طبیعی می شوند و راهکار جدیدی برای حمایت قانونی و معنوی از محیط بانان وضع نشده است.


ضمن اینکه گفته می شود در حال حاضر بیش از ۱۰ محیط بان محکوم به ***** در کشور داریم.

حیات وحش


حیات وحش ایران نیز سیر قهقرایی را طی می کند. گونه های شاخص جانوری از جمله یوزپلنگ و پلنگ و خرس سیاه اسیر جاده ها، تعرض به مناطق حفاظت شده و نادانی مردم محلی می شوند. همین چندی پیش بود که خبر رسید سومین پلنگ ایرانی طی ۵ ماه گذشته شکار شده است.
شکارچیان همچنان به نابودی حیات وحش ایران مشغول هستند و روزی نیست که خبری در خصوص دستگیری شکارچیان در منطقه ای منتشر نشود. ضمن اینکه در سالهای گذشته طرفداران شکار و شکارچیان در بدنه سازمان محیط زیست بیش از پیش رخنه کرده اند.

همچنین امسال شاهد مرگ گسترده گوزن های زرد در استان خوزستان بودیم.

باغ وحش ها


باغ وحش ها همچنان به عنوان نماد حیوان آزاری و اسارت حیوانات در سراسر کشور در حال گسترش هستند. خبرها و تصاویر ناگوار از وضعیت اسفبار باغ وحش های ایران به خبر ثابت رسانه های حامی حیوانات تبدیل شده است.

همین چندی پیش بود که شاهد مرگ ابهام آمیز ببر بنگال در باغ وحش تهران بودیم و همچون گذشته هیچ پاسخ قانع کننده ای در خصوص مرگ این حیوان ارزشمند منتشر نشد.
علاوه بر باغ وحش در دو سال گذشته شاهد ایجاد باغ های پرندگان نیز در برخی شهرها بوده ایم، ضمن اینکه دلفیناریوم تهران نیز در برج میلاد به جمع مکان های حیوان آزاری در سراسر کشور اضافه شد.

قاچاق حیوانات و گسترش حیوانات خاص

واردات حیوانات خانگی خاص و حیوانات خاص (اگزوتیک پت و اگزوتیک انیمال) از دیگر مواردی است که در سالهای گذشته رشد داشته است و سودجویان و قاچاقچیان اقدام به واردات این حیوانات و ترویج فرهنگ نگهداری از آنها می کنند.

البته واردات حیوانات محدود به حیوانات خاص نمی شود و واردات حیوانات اهلی نظیر نژادهای مختلف سگ و گربه همچنان وجود دارد. شوربختانه در این میان شاهد واردات نژاد هایی بوده ایم که با توجه به شرایط آب و هوایی ایران، مشکلات فراوانی را متوجه این حیوانات می کند.

ذبح حیوانات در انظار عمومی

علیرغم غیرقانونی بودن ذبح حیوانات در معابر عمومی و برخی ایرادات شرعی وارده به این مساله ولی شوربختانه همچنان شاهد این عمل ضد تبلیغی در نقاظ مختلف کشور هستیم و حیواناتی نظیر بز و گوسفند و شتر به مناسبت های مختلف در انظار عمومی ذبح می شوند. ذبح حیوانات در انظار عمومی یکی از مواردی است که می تواند در ترویج خشونت در جامعه اثرگذار باشد.

حیوانات شهری، قربانیان خاموش

حیوانات شهری به شکل های مختلف مورد نامهربانی قرار می گیرند. حیوانات شهری بزرگترین قربانیان عدم نگاه مدبرانه، غیرکارشناسانه و گاهاً احساسی هستند.
اجرای طرح های حیوان کشی توسط شهرداری ها همچنان ادامه دارد و پیمانکاران شهرداری برای کسب منافع مادی به کشتن سگ ها و گربه های خیابانی مشغول هستند. در این میان گاهاً موارد عقیم سازی نیز از سوی برخی گروه ها و افراد انجام می شود ولی این عمل نیز به دلیل عدم توجه به دیگر عوامل ازدیاد جمعیت حیوانات شهری مورد تردید جدی قرار دارد و معمولاً به ابزاری برای حیوان آزاری تبدیل شده است.

ضمن اینکه در سالهای گذشته شاهد روند رو به رشد و نگران کننده خانگی کردن حیوانات شهری بوده ایم.
با توجه به موارد فوق که هر کدام قطره ای از دریا بودند و موارد بسیار زیادی که گفته نشده باید گفت همچنان صدای ضجه های خرس های قهوه ای در گوشه و کنار شهر ها و روستاهای این سرزمین به گوش می رسد. اینطور نیست؟!