چرا گربه وحشی وحشی است؟





گربه وحشی اسكاتلند معمایی است. اصلاً وجودش مورد تردید است یا دست كم هویتش، چرا كه تشخیص آن از خویشاوند اهلی شده اش گربه ببری كنار شومینه، هر لحظه دشوارتر می شود. نیای گربه های اهلی گربه وحشی است و تغییراتی كه گربه های وحشی نخستین پذیرفتند تا به گربه های آراسته و فهمیده ای تبدیل شوند كه می شناسیم و دوستشان داریم، در واقع بسیار جزیی است. مشكل از همین جا شروع می شود، چون گربه وحشی اسكاتلند یكی از پرجاذبه ترین جانوران وحشی انگلستان به شمار می آید و همه خواهان حفظ آن هستند اما گربه وحشی اسكاتلند واقعاً چیست؟

برای پاسخ دادن به این پرسش نخست لازم است نگاهی به ابتدای تاریخ تعاملات انسان و گربه بیندازیم. گربه وحشی پیش از اهلی شدن از پراكندگی وسیعی برخوردار بود؛ از اسكاتلند تا آفریقای جنوبی و از پرتغال تا قفقاز. حدود چهار تا پنج هزار سال پیش، هجوم دسته های عظیم رات و موش به انبارهای غله احتمالاً گربه های بسیاری را به سوی سكونتگاه های انسان در مصر كشاند. فراوانی جوندگان طعمه به معنای آن بوده است كه این گربه ها می توانستند به جای قلمروهای اختصاصی، دسته جمعی زندگی كنند. این امكان وجود دارد كه تنها آن عده از گربه های وحشی بر این خوان گسترده نشسته باشند كه ذاتاً ترسی از انسان نداشتند و در نتیجه به لحاظ شخصیتی استعداد ژنتیكی اهلی شدن در آنها وجود داشت. به عبارت دیگر شاید گربه به جای آنكه اهلی شده باشد، خودش را اهلی كرده باشد. اما اگرچه مسیر دقیقی كه طی آن این جانور وحشی با انسان و محیط زیست او سازش یافت همچنان در پرده ای از ابهام است، تردیدی نیست كه مصریان گربه را به تعداد زیاد نگاه داشتند و آن را محترم و مقدس شمردند.
در فرآیند اهلی سازی (یا اهلی شدن _ م) به علت مقیاس زمانی نسبتاً كوتاه (صرفاً چند هزار سال در مقابل میلیون ها سالی كه در فرآیند تكامل می گذرد) گونه های جدید ایجاد نمی شوند بلكه در عوض نژادهای جداگانه یا بوم سنخ ها (ecotype) پدید می آیند. هر چند انسان گربه ها را نگه داشته و تكثیر كرده است اما به نظر می رسد در شكل ظاهری این گربه ها چندان دخل و تصرفی نكرده باشد. رنگ بندی خاكستری، پلنگی یا سیاه و سفید حاصل از ژن هایی هستند كه آنها با خویشاوندان وحشی شان به اشتراك دارند.


گربه های وحشی الگوی یكنواخت خاكستری قهوه ای با راه راه تیره را حفظ كرده اند كه علت آن احتمالاً این است كه بهترین رنگ برای استتار است. هر گربه ای كه الگوی رنگ بندی متفاوتی داشته باشد از احتمال كمتری برای زنده ماندن تا سن بلوغ و تولیدمثل برخوردار است. در نتیجه در جمعیت های وحشی ژن های پدیدآورنده رنگ بندی های دیگر به تعداد بسیار اندك از نظر پنهان می شوند (به عبارت دیگر نهفته یا به اصطلاح مغلوب هستند). اما گربه های اهلی نیازی ندارند كه برای زنده ماندن همرنگ محیط و ناپیدا شوند و به این ترتیب می توانند رنگ ها و طرح های بسیار گوناگونی را به نمایش بگذارند.
تا زمان رومیان دیگر گربه اهلی به عنوان حیوان خانگی كاملاً جا افتاده بود. آنها گربه خانگی را با خود به سرتاسر امپراتوری پهناورشان و به جاهایی بردند كه تا پیش از آن تنها به تصرف گربه وحشی درآمده بود و اینجا است كه مشكلات آغاز می شود. به مدت بیش از دو هزار سال گربه های اهلی از چنگ انسان گریخته و پا به قلمرو گربه وحشی حقیقی گذاشته اند. پس اگر گربه ای كه به طبیعت وحشی بازمی گردد گربه وحشی است، گربه وحشی چیست؟ پاسخ آن است كه در واقع هیچ كس پاسخ این پرسش را نمی داند و این وضعیت نه فقط در اسكاتلند بلكه در سرتاسر گستره پراكندگی این گونه وجود دارد. گربه های اهلی هنگامی كه مراقبت انسان را ترك می گویند به آسانی به اصل خود بازمی گردند و به وضعیت وحشی یا feral (به وحش بازگشته) رجعت می كنند و می توانند به سهولت با افراد دیگری كه آنها را به عنوان گربه وحشی می شناسیم تولیدمثل كنند. با این همه اهمیت مسئله تعریف گربه وحشی فراتر از علایق آكادمیك است. در بوته زارهای سیاه خروس اسكاتلند، گربه وحشی به شدت تحت حمایت قانون است اما حیوانات اهلی به طبیعت بازگشته آفت تلقی شده و قانوناً شلیك كردن به آنها آزاد است.
ادعا شده است كه طرح پوشش بدنی گربه های وحشی متمایز است؛ به اندازه معینی می رسند؛ طول روده شان كوتاه تر است؛ ریخت شناسی متفاوتی در جمجمه شان نشان می دهند و به لحاظ ژنتیكی با گربه های اهلی فرق می كنند. همچنین گفته شده كه گربه های وحشی نسبت به بعضی بیماری ها آسیب پذیرترند، باروری شان كمتر و فصلی تر است و از گربه های اهلی «درنده تر» هستند و گرایش كمتری به روابط اجتماعی دارند.
اما برخی از ویژگی هایی كه برای تشخیص گربه وحشی به كار رفته دقیقاً همان هایی هستند كه وقتی یك گربه اهلی وحشی می شود انتظار می رود در آن دیده شود. كاهش زاد و ولد در گربه های وحشی ممكن است صرفاً پاسخ دیگری به دشواری زندگی دور از ناز و نعمت های انسانی باشد. برعكس، روده كوتاه تر گربه های وحشی احتمالاً به خاطر آن تكوین یافته است كه هزینه حمل شكمی بزرگ به این طرف و آن طرف و رویارویی با خطرات و چالش هایی ناشناخته برای گربه های خانگی دست و پا چلفتی كه گوشت كنسروی كافی در اختیار دارند را كاهش دهد. تلاش برای شناسایی یك جمعیت گربه وحشی با وجود چنین معماهایی همواره چالشی پیش روی دانشمندان بوده است. با این حال از میان نمونه ای متشكل از بیش از ۳۰۰ گربه «وحش زی» اسكاتلندی، گروهی یافته شد كه به طرز معنی داری دست و پاهای بلندتر و در عین حال روده كوتاه تری داشتند و الگوی پوشش بدنشان در بیشتر قسمت ها از نوارهای تیره روی زمینه ای قهوه ای خاكستری تشكیل می شد. بسیاری از افراد سازنده این گروه در ارتفاعات نسبتاً بالا زندگی می كردند و بنابراین احتمالاً با شرایط محیطی دشوارتری روبه رو بودند. بنابراین شاید هنوز گربه وحشی متمایز از گربه بازگشته به وحش وجود داشته باشد هر چند صفات ساده انگارانه ای نظیر رنگ بندی بدن ممكن است برای توصیف آن كافی نباشند.
این نتایج به پرسشی مهم می انجامند: با وجود اینكه این گروه ها با یكدیگر تولیدمثل می كنند چه عاملی توانسته تفاوت میان آنها را حفظ كند؟ نرمخویی و آسان گیری گربه اهلی عموماً با درنده خویی و سرسختی گربه وحشی در تضاد بوده و شاید همین تولیدمثل آنها با هم را محدود كرده باشد با این حال جالب توجه اینكه این امكان نیز وجود دارد كه تفاوت های رفتاری مذكور اساس ژنتیكی داشته و در پیوند با رنگ بندی پوشش بدن باشند (به عبارت دیگر با هم به ارث برسند م). اگرچه ساز و كارهای فیزیولوژیك آن دقیقاً تبیین نشده اما تصور بر این است كه تولید رنگدانه های مختلف در پوشش بدن روی شخصیت یك جانور تاثیر می گذارد. این ممكن است ناشی از تاثیر رنگدانه ها بر اندازه و كاركرد غده هایی نظیر هیپوفیز، آدرنال و تیروئید و هورمون های رفتاری ترشح شونده از آنها باشد. آنچه بر وزن این استدلال می افزاید آن است كه بعضی انواع رنگ بندی ها (برای مثال غیرببری ها و گل باقالی های لكه دار) در گربه های شهری فراوان تر از جمعیت های روستایی یا به وحش بازگشته است. اما بسیاری از عوامل محیطی دیگر، همچون ارتباط با انسان و گربه های دیگر در سنین پایین نیز روی رام بودن تاثیر می گذارند. این هم حقیقت دارد كه حتی گربه های اهلی، هنگامی كه به طبیعت وحشی كه غذا در آن كمیاب است باز می گردند، از قلمرو خویش دفاع كرده و تنها زندگی می كنند.
در مجموع باید گفت كه تعریف گربه وحشی همچنان بسیار دشوار است. تردیدی نیست كه گربه وحشی وجود دارد. نكته فقط آنجا است كه ما به یقین نمی دانیم خط مرزی میان آنها و پسرعموهای اهلی، به وحش بازگشته یا دورگه را كجا باید بكشیم. اما اگر نتوانیم گربه وحشی را تعریف كنیم چگونه می توانیم جمعیت های آن را پایش كنیم؟ حفاظت از آن كه جای خود دارد. یك پاسخ به این مسئله می تواند حفاظت از گربه وحشی هر چه كه هست باشد نه آنچه به نظر می آید. حفاظت از مناطقی كه می دانیم گربه های وحشی در آن نسبتاً آزاد از مزاحمت های زیستگاهی یا تداخل با گربه های اهلی به حیات خویش ادامه داده اند شاید بهترین راه نه فقط تضمین یكپارچگی خود آنها بلكه در عین حال گونه های وحشی دیگری باشد كه حتی هویت آنها از سوی انسان و همراهان جانوری اش تهدید می شود.
منبع:aftabir.com