در جستجوی هیولاهای دریا



هنوز هم بعد از گذشت ده ها سال از انقلاب صنعتی و قدم نهادن انسان بر سطح ماه و کشف ریزترین عنصر تشکیل دهنده جهان هستی، بحث هیولاهای دریایی یکی از ماجراهایی است که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده است. ولی آیا واقعا چنین موجوداتی که بشر سال هاست تصورش را داشته، واقعیت دارند؟


چارلز پاکستون، محققی از دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند یک کریپتوزولوژیست (جانورافسانه ای شناس) است که تعطیلات خود را به تصور یافتن یک پاگنده یا یک هیولای دریایی در بین جنگل و دریا به جستجو می پردازد. او که در واقع جانورشناسی است علاقه مند به حیوانات افسانه ای، بر این باور است که با به کارگیری روش های مناسب می توان از این حکایات یا افسانه های به جا مانده از دوران قدیم استفاده و آنها را به واقعیت نزدیک کرد. شاید هم بتوان نتایج آن را به صورت علمی گسترش داد تا این دغدغه بشر نیز بی پاسخ نماند.



پاکستون و محققانی از این دست درصددند که بتوانند جانورافسانه ای شناسی را به عنوان شاخه ای از جانورشناسی تبدیل کنند؛ حال سوالی که پیش می آید این است که آیا جانورافسانه ای شناسی یک علم واقعی است یا یک سرگرمی شیادانه؟

اولین سوالی که پیش می آید این است: چه چیزی او را به مطالعه هیولای دریایی واداشت؟

از نظر پاکستون دلایل متعددی محرک او برای شروع این تحقیق بودند. دلیل اول، جالب توجه و جذاب بودن این سوالات برای او بود. دلیل علمی تر این بود که از این طریق بتواند اثبات کند چیزهایی که مردم همواره باور دارند لزوما نمی تواند به دور از واقعیت باشد، پس نباید همه تصورات بشر را تخیلی فرض کرد و دلیل سوم این بود که می خواست به این واقعیت پی ببرد که بشر تا چه حد برای اثبات جرقه های ذهنی خود تلاش می کند، حتی اگر گاهی این الگوهای مدنظر انسان کاملا با واقعیت متفاوت باشد.

پاکستون معتقد است که در مسیر تحقیقات خود متوجه تناقض و اختلاف آشکار گزارش های قدیمی و جدید شده است. پس او شاخه جدیدی از تحقیقات را آغاز کرد تا به شکاف اطلاعات به جامانده از گذشته پی ببرد. او می خواست تفاوت گزارش های قدیمی با جدید را با تحقیقاتی که در آنها حیوانات به صورت انتخابی گزینش می شوند، مقایسه کند.

به نظر پاکستون نتایج این تحقیق جدید نشان می دهد که می توان نسبت به گزارش های قدیمی تر راجع به هیولای دریا تردید داشت، چرا که به نظر او شاید مردم در آن زمان تنها به این دلیل که حیوانات بزرگ و معمولی دریایی را خیلی نزدیک به خود دیده اند چنین گزارشاتی کرده اند، ولی با این حال متوجه شد که تناقضات و اختلاف اندکی بین گزارش های قدیمی وجود دارد. این خود به این معنی است که اگر هم شاهدان موجودات معمولی را هیولا تصور کرده اند یا غلط تفسیر کرده باشند، با این حال تشابهاتی بین مشاهدات آنها به چشم می خورد.

او به گزارشی که از دو جانورشناس منتشر شده بود اشاره می کند. در این گزارش این دو محقق موجودی مارمانند را در جنوب آتلانتیک دیده بودند که از نظر آنها می توانسته هیولای دریا باشد، ولی نکته اینجاست که این مشاهده آنها هیچ تناسبی با مشاهدات قدیمی تر از هیولای دریا نداشت.

او می گوید: گزارش هایی راجع به مشاهده هیولای دریا از قرن ۱۸ موجود است، یعنی زمانی که مردم برای اولین بار موجودی که از نظر آنها هیولای دریا بود را در گرینلند که در آن زمان مستعمره آلمان بود دیدند. چیزی که آنها مشاهده کردند موجودی بود که به نظر دمی مارمانند داشت. حال شک او در این است که این اندام مارمانند که آنها دیدند می توانسته آلت تناسلی یک نهنگ باشد؟ چون تصاویر این عضو نهنگ های نر را کاملا مارپیچ نشان می دهد. از نظر پاکستون احتمالا شاهدان ماجرا فقط توانسته بودند آن قسمت مارپیچ از بدن نهنگ را مشاهده کنند و بنابراین گزارش اشتباهی داده اند.

وقتی یک جانورشناس حیوانی را می بیند، در ابتدا در پی قرابتی از ویژگی های آن با گونه های شناخته شده قبلی می گردد تا براحتی بتواند آن را رده بندی کند و چیزی که مسلم است مردم عادی مخصوصا در زمان گذشته قادر به تفکیک این جانداران از هم نبوده اند. همین موضوع می توانسته باعث شود تا آنها گزارش های عجیب و باورنکردنی از خود به یادگار بگذارند.

پاکستون معتقد است این احتمال وجود دارد که موجودات ناشناخته ای در اعماق دریاها وجود داشته باشند. او معتقد است که در موقعیت کنونی پاسخی قطعی برای این ادعا وجود ندارد. او معتقد است سرعت فزاینده کشف گونه های جدید در طبیعت می تواند برای ساکنان دریاها نیز رخ دهد و با توجه به این که بشر هنوز تنها بخش کوچکی از دریاها را کاوش کرده است، می توان انتظار داشت که آن پایین ها چیزهای عجیبی برای کشف انتظار انسان کنجکاو را می کشند.

پاکستون اعتقادی به دروغگویی مردم قدیمی یا آنهایی که گزارش دیدن موجودات افسانه ای را داده اند، ندارد. او معتقد است که به طور منطقی هنوز حیواناتی برای ما ناشناخته باقی مانده اند و شاید بعضی ها شانس دیدن آنها را داشته اند، اما نباید فراموش کرد در گزارش دادن هم همواره اغراق وجود دارد، مخصوصا اگر گزارش دهنده یک فرد علمی نباشد. برای این که بتوانیم حیوان ناشناخته ای را بشناسیم بی شک باید از تحصیلات سطح بالایی برخوردار باشیم.

به فرض در مورد پستانداران دریایی شاید بدون شک بتوان گفت تنها ده نفر در دنیا وجود دارند که براحتی می توانند نوع و خانواده یک حیوان را تشخیص دهند و با دیدن گونه های جدید می توانند آن را از سایرین تفکیک کنند.

ما نمی توانیم همه چیزهای عجیبی را که می بینیم به عنوان گزارش رد کنیم و تنها با اتکا به این که نتوانسته ایم آن موجود را بشناسیم پس لزوما جانداری ناشناخته دیده ایم.
livescience
مترجم: بهروز یزدان*پناه
منبع:aftabir.com