معرفی روستای خرمکوه

روستای خرمکوه از توابع دهستان كلیشم در نیمه شرقی شهرستان رودبار استان گیلان در بخش عمارلو، 20 كیلومتری جهت شمال شرقی جیرنده، در طول جغرافیایی 36درجه و 7 دقیقه و عرض 49درجه و 7 دقیقه در ارتفاع 1601 متری از سطح دریای آزاد در جنوب استان
گیلان ،قسمت البرز غربی واقع شده است.
جغرافیای انسانی(مردم *شناسی):
روستا دارای 107خانوار و جمعیتی در حدود 314 نفر است. گویش روستا تاتی(گیلی،گیلکی) می باشد.روستا 107خانوار دارد و جمعیت روستا بالغ بر 314 است. روستا دارای مدرسه* ابتدایی است و دانش*آموزان برای تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان باید به مدارس شبانه روزی روستاهای اطراف بروند. این روستا دارای تلفن ثابت است و حمام عمومی آن نیز چند سالی است كه خراب است
و روستاییان از كمبود امكانات گله*مند هستند. درآمد مردم روستا از طریق فروش محصولات کشاورزی همچون گردو، گندم، جو و محصولات دامی مانند پنیر ،کره، دام و... است.
پوشاك زنانه: محلی شامل مندیل، جلیقه، تومان و پیراهن بلند است.
مراسم آیینی:
علم واچینی، مراسم شب*های قدر، عیدفطر و عیدقربان، تاسوعا و عاشورا و ...
مراسم سنتی:
عروسی، بازی*های بومی و محلی، تحویل سال نو و سیزده بدر و ...
باستان*شناسی:
روستای تاریخی خرمکوه از نظر معماری با توجه به مصالح به كار رفته (خشت خام، سنگ، چوب، ملاط، كاه گل) با بافت پیچیده و درهم دارای ویژگی* و اهمیت خاص خود است. این روستا با داشتن چهار محوطه شاخص فرهنگی، تاریخی، باستانی، مربوط به
دوره*های پیش از تاریخ و تا دوران تاریخی را شامل می*شود. سه محوطه گورستانی به نام*های قبرستان کاکول سر ،بره سر و بیلیش و یك محوطه استقراری تاریخی به نام قلع کوتی(2قلعه روبروی هم) است كه از دیدگاه باستان*شناسی در منطقه گیلان و عمارلو اهمیت دارد.
محصولات كشاورزی و دامی روستا:
گردو، انگور، زالزالك، تمشك، گوجه سبز،آلبالو،هلو، *سیب گلاب و ...
صنایع دستی:
نمدمالی، لحاف دوزی،*آهنگری، جوراب بافی و ...
منابع طبیعی:
روستای خرمکوه از نظر ذخایر معدنی (سیلیس) و صنایع یكی از غنی*ترین روستاهای شهرستان رودبار می*باشد. چشمه*های آب معدنی قل قله خولشکوه، بیلش،* ییلاق زیبا و آب معدنی پوسرا شمشارود و تویلا رود در غرب روستا كه آب شرب و باغات
روستا را تامین می*نماید. از نظر پوشش گیاهی دارای متنوع ترین گونه مختلف گیاهی و درختان صنعتی و غیرصنعتی می*باشد .
مسیرهای دسترسی به روستا:
1- رودبار، لوشان، جیرنده، آیینه ده،یکنم،خرمکوه به فاصله 75 كیلومتر
2- قزوین به خرمکوه از مسیرانبوه به فاصله 90 كیلومتر
3- رستم آباد، بره*سر، خلشكو، ،کلیشم،خرمکوه به فاصله 70 كیلومتر
4- سیاهكل،* دیلمان، پیركوه، جلیسه، خرمکوه به فاصله 100 كیلومتر
بخشی از فزهنگ و اداب ورسوم در روستای خرمکوه در باره عروسی
ازدواج (عروسی)
- خواستگاری
برای خواستگاری یکی از بزرگان خانواده داماد به خانه دختر می رود و بعد از اظهار مطلب و فرصت چند روزه و در نهایت گرفتنجواب مثبت و موافق آنها ، مرحله اول که نشان گذاری( Neshangozari)است آغاز می شود.چند روز بعد یک دستمال ابریشمی قرمز ، یک پیراهن یا شلوار سنتی ، یک انگشتر نقره و مقداری شیرینی و شکلات و نان برنجی و کشمش و نخود (نخودچی) را در یک سینی بزرگ که در اصطلاح محلی به آن مجمع (Majmaa ) یا طبخ Tabakh ) می گفتند گذاشته و مادر یا خواهر داماد یا یکی از کسانی که به داماد خیلی علاقه داشت حمل کرده و به خانه عروس می بردند. در این مرحله داماد آنها را همراهی نمی کرد و در خانه می ماند.
- شیرنی خوران( Shiranikhoran)
چند نفر از بزرگان و فامیل را جمع می کردند یعنی عروس فامیل های مربوط را در منزل خودشان و داماد هم همین طور ، بعد به منزل عروس می رفتند. بعد از شام ابتدا درم (Dorm ) یا درمیه ( Dormiya) یا شیربهاء را معین می کردند که در قدیم معمولا 500 تا 5000 تومان بود که از طرف خانواده داماد تحویل خانواده عروس داده می شد تا با آن فرش ، صندوق چوبی و ... بخرند.
معمولا مهریه در قدیم 5 یا 10 تومان بود ولی امروزه از مرز 3 یا 4 میلیون تومان هم فراتر می رود. بعد از اتمام مسئله ، کاغذی معروف به خط رفت ( Khateraft)می نوشتند که در آن مهریه ، شیربهاء و ... تعیین می شد و معتمدین هم آن را امضاء می کردند و پس از فرستادن صلوات می گفتند قرارداد تمام به (Tamam Be ) یعنی قرارداد تمام شد .
(پس از آن کله قندی که قبلا دور آن پارچه پیچیده شده یا کادوپیچی شده بود را یکی از ریش
سفیدها می شکستند و تکه کوچکی از قند را به داماد می دهند و هدیه می گیرند. این هدیه معمولا شامل پیراهن ، حوله بزرگ یا پول است. این قسمت داخل پرانتز را در مازندران در خواستگار یکی ا بستگان شاهد بودم)شکستن کله قند که به عنوان پایان نوشتن قراردادازدواج و از طرفی شروع این وصلت با قند و شیرینی است به این باور که زوجین دارای زندگی شیرینی باشند. این رسم به همراه باورهای مربوط از قدیم رایج بوده و امروزه نیز اجرا می شود.
- حنابندان
بطور مختصر ، در هنگام حنابندان دعا می خوانند.دعایی که در مورد حنابندان وگل چیدن است البته این شعرها آمیخته ای از ادبیات ، عشق و مذهب است. بعد از پایان دعا همه دست می زنند و شادی می کنند و حنا بندان شروع می شود.در هنگام حنا گذاشتن ، هر کدام از عروس و داماد دست راست خود را روی سر می گذارند و یک نفر مرد در دست چپ داماد و زنی هم در دست چپ عروس حنا می گذارد. در مرحله بعد روی اسکناسی حنا می گذارند بعد آن پول را مچاله کرده و بین حاضرین پرت می کنند که معمولا فردی که آن را برمی دارد به عنوان یادگار در آلبوم نگه می دارد.سپس عروس و داماد هر کدام دست دیگری را با دستمال یا دستمال کاغذی پاک کرده و شمع ها را فوت می کنند تا خاموش شود.بعد از آن عروس سینی حنا را در بین حاضرین می گرداندوداماد هم شیرینی را. هر کسی که حنا بردارد معمولا در عوض آن هدیه ای می گذاردکه به آن حناپولی (Hanapouli ) می گویند. فردای آن شب داماد با دسته گل به منزل عروس می رود.
- عروسی
در مراسم عروسی و انتقال عروس به خانه بخت،باورها و رسوم خاصی وجودداردازجمله :نارنج(Narenj)یک سینی شامل دو عدد سیب ، دو عدد پرتقال ، دو عدد انار و یک تکه کوچک قندیا شیرینی است که داماد در هنگام انتقال عروس ، با فاصله آنها را پرتاب نموده و از رویسرعروس عبور می دهد. مقصود آنها از این عمل و باوری که وجود دارد این است که انشاءالله عروس خانم روزی رسان باشد و البته سکه هم روی سر عروس می پاشند که منظور طلب سلامتی و نوعی صدقه برای رفع بلا و حفظ سلامتی زوجین در زندگی مشترک است و اینکه زندگی همراه با سلامتی و شیرینی داشته باشند.این رسم شور و حال عجیبی به مراسم عروسی می دهد زیرا عده زیادی از حاضرین به ویژه جوانان سعی می کنند میوه های پرتاب شده را بگیرند چون باور دارند که میوه ها باعث خیر و برکت زندگی آنها می شود.
بعد از ورود عروس به منزل داماد ، یک پسربچه را بغل عروس می دهند که عروس نیز انعامی به او می دهد. باورشان بر این است که با این عمل انشاءالله عروس بچه دار شودواولین فرزندشان هم پسر باشد. برخی راویان چندین مورد را نقل می کردند که با اجرای این رسم علاوه بر اینکه عروس بچه دار شده و عقیم نشده بلکه فرزند اولشان هم پسر بوده است.
برخی باورهای دیگر در مورد ازدواج:
- اگر کسی در هنگام عقد( لحظه قرائت خطبه عقد) قیچی بزند آن وصلت به هم می خوردچون با قیچی زدن رشته خوشبختی آنها پاره خواهدشدوبه همین دلیل معمولامراسم خواندن خطبه و عقد در دفترخانه ازدواج یا در مکان خلوت برگزار می کنند.
-در هنگام خواندن عقد پنجه گرفتن دستم ممنوع بوده و شگون ندارد.
- در کفش راست عروس و داماد شکر یا خاک قند می ریزندچون معتقدند با این عمل خوشبخت و شیرین کام می شوند و اینکه زندگی شیرینی را شروع کرده و ادامه دهند.
- در هنگام انتقال عروس به منزل داماد ، دو عدد تخم مرغ در بیرون درب می گذارند تا
همراه با بیرون آمدن عروس و داماد تخم مرغ ها بشکند. معتقدند با این کار چشم افراد
حسود و بدبین می ترکد یعنی به نوعی محفوظ ماندن از چشم زخم .
-بعد از عقد عروس داماد در خانه عروس می ماند ،صبح روز بعد کفش داماد را پنهان کرده
و داماد با دادن انعام کفشش را پس می گیرد.