دیده بان حقوق حیوانات: یکی از دو شکارچی که در زمان غیر قانونی (مابین غروب و طلوع خورشید) به شکار پرندگان رفته بودند، حین شکار شبانه در دریاچه غرق شد.
شکارچی اردک*های صحرایی هنگامی که در کمین این پرنده*های دریایی نشسته بود، خود صید دریاچه شد. این حادثه هنگامی رخ داد که وی با اسلحه شکاری*اش یک دسته اردک صحرایی را هدف گرفته و قصد شلیک به آنها را داشت اما با لگد اسلحه به داخل دریاچه افتاد و به کام مرگ فرو رفت.
به گزارش ایران، در حالی که شب چادر سیاه رنگش را بر فراز دریاچه گسترانده بود و ساکنان روستای کاری کلای سادات محله بابلسر از سوز سرمای زمستان به خانه*های خود خزیده بودند، دو شکارچی جوان به اطراف دریاچه روستا آمده و به کمین اردک*های صحرایی نشستند اما دقایقی بعد حادثه به گونه*ای اتفاق افتاد که یکی از آنان با سقوط به عمق دریاچه به کام مرگ رفت.
قربانی حادثه جوان ۳۲ ساله*ای است که سید محمد واحدی نام دارد و پیکر بی*جانش دو روز بعد از سقوط به عمق دریاچه از لابه*لای لجنزارهای ته دریاچه بیرون آورده شد.
مظاهر یکی از دو شکارچی که شاهد عینی حادثه بود در این باره گفت: من و محمد با هم برای شکار می*رفتیم. آن شب وقتی کنار دریاچه رسیدیم منطقه خیلی ساکت بود. من داخل نیزار حاشیه
دریاچه پنهان شدم و محمد سوار بر قایقی کوچک به داخل دریاچه رفت.
وی ادامه داد: من با به صدا در آوردن سنگ صدایی شبیه به صدای مرغ*های دریایی در می*آوردم. محمد نیز چند اردک صحرایی پلاستیکی در داخل دریاچه گذاشته بود. مرغان دریایی با شنیدن صدای سنگ*ها توجه*شان به داخل دریاچه جلب می*شد و با دیدن مرغ*های پلاستیکی به آن محوطه می*آمدند در این هنگام محمد که با اسلحه شکاری دو لول خود داخل قایق کمین کرده بود از فرصت استفاده کرده و آن*ها را هدف قرار می*داد.
این جوان شکارچی افزود: ساعتی از حضورمان در منطقه نمی*گذشت که یک دسته مرغ دریایی به اطراف دریاچه آمدند. محمد داخل قایق ایستاده و آنها را هدف گرفت. فاصله ما از هم زیاد بود و نمی*خواستیم سروصدا ایجاد شود به همین خاطر با تلفن همراه به هم زنگ می*زدیم. پس از شلیک، صدایی شبیه سقوط به داخل آب را شنیدم. نگران شده و با تلفن همراه محمد تماس گرفتم اما در دسترس نبود.
نگران شدم. دلشوره داشتم. احساس می*کردم باید اتفاقی افتاده باشد چند بار دیگر نیز زنگ زدم اما فایده*ای نداشت. از مخفیگاه بیرون آمده و به محلی که قایق در آنجا بود نگاه کردم اما محمد را ندیدم. چند بار وی را با صدای بلند صدا کردم ولی جوابی نشنیدم فهمیدم که داخل آب افتاده است. امکان ورود به داخل آب نبود به همین خاطر چند نفر از روستاییان را خبر کرده و کمک خواستم اما همه این کارها بی*فایده بود.
خانواده*اش را در جریان قرار داده و خواستیم با گروه غواصان منطقه تماس بگیرند. چند غواص آمدند اما نتوانستند محمد را پیدا کنند تا این*که روز شد. با کمک چند نفر از غواصان بار دیگر به جست*وجو ادامه دادیم اما فایده*ای نداشت. به خاطر همین تصمیم گرفتیم آب دریاچه را در آن قسمت کنترل کرده ولابه*لای لجن*های ته دریاچه را بگردیم بعد از مدتی جسد محمد را در میان گل و لای پیدا کردیم.
پدر قربانی حادثه نیز در این باره گفت: پسرم زن و دو بچه دارد. ساعتی بعد از رفتن وی دوستانش زنگ زده و گفتند که پسرم را مأموران محیط زیست گرفته*اند. وقتی به کنار دریاچه رفتم فهمیدم که چه حادثه*ای رخ داده است. می*گویند وقتی پسرم قصد داشته اردک*های صحرایی را هدف قرار دهد اسلحه لگد زده و باعث به هم خوردن تعادل او روی قایق شده و به داخل دریاچه سقوط کرده است. پسرم شناگر ماهری بود اما پزشکان قانونی می*گویند هیچ آبی در معده*اش نبوده و احتمالاً در لحظه سقوط سکته کرده و جان خود را از دست داده است.