اهان پس باید پارچه قفسشو کلا عوض کنم باشه مرسی شیوا این کارم انجام میدم امیدوارم یاد بگیره
اهان پس باید پارچه قفسشو کلا عوض کنم باشه مرسی شیوا این کارم انجام میدم امیدوارم یاد بگیره
سلام
ویک خیلی خوشگله مخصوصا چشاش
برای دستشویش میتونیاز خاک مخصوص جونده ها استفاده کنی فک کنم امتحانش بد نباشه اما در کل اگه میخوای یاد بگیره فقط و فقط باید صبر داشته باشی و ادامه بدی.!
میترا جان میدونی تا باور نکنی هیچی درت نمیشه ویکی رو باور کن مطمئن باش نا امیدت نمیکنه گاهی وقتا فقط مشکل اینه که باور نداریم اون خیلی باهوشه !
به به میتراجون ویکی رو اینجا هم عکسش رو گذاشتی آخیییییییییییییی قفسشو میترا خوکچه خنگ نیست باور کن فقط باید درست باهاش برخورد کنی البته من هنوز قفس اینطوری ندارم که نظری داشته باشم اما مثلا الان که دوماهه بالا هستم و گذاشتمش روی میز پذیرایی کنار کامپیوتر تا جامون درست بشه می دونه دقیقا پارچه اش کجاست و دقیقا کجا باید خرابکاری کنه حتی وقتی همونجاروی صندلی می شینم و بغلش می کنم کاری داره خودش می پره روی میز می ره سر جاش پس این نشون میده که می فهمن فقط یه چندباری اینورتر و اشغال کرد منم با سرکه تمییز کردم تا یک روز که اصلا طرفش نمی رفت بعدهم که بوی سرکه کم شد دیگه اونجا رو کثیف نکرد وقتی هم می زارمش زمین اگر کاری داشته باشه سریع میاد بغلم پس ناامید نشو فقط یکم صبور باش و سعی ات رو بکن اینقدر هم ازش نترس من احتمال می دم از شکمش بد بغلش کردی دردش اومده من قبلا که هپی کوچیک بود از شونه اش بلندش می کردم بعد سریع پاهاش رو یم زارشتم کف دستم الانم که بزرگ شده دستم رو از جلو می برم زیر دستاش اون یکی دستم هم می زارم پشت پاهاش دیگه خودش عادت کرده اصلا میاد روی دستم اینها همه قبلا نبود دقیقا یه ویکی کله شق لج باز داشتم پس مطمئن باش حوصله کنی و باهاش آشتی باشی اونم باهات دوست می شه بعدشم ظرفش غذاش رو عوض کن یه مدل دیگه بزار که نتونه بره توش اما اگر فایده نداشت همون طبقه بالا یه پارچه مثل سفره براش پهن کن بزار هرطور راحته بخوره بعد هم برو پارچه رو بردار که روش جیش نکنه خوکچه ها خیلی باهوشن من الان انواع پریدن رو به هپی یاد ادم هرکدومشم کمتر از یک ربع طول کشیده حوصله کنی حرف گوش میدن ناامید نشو
امروز این ویکی خان شترو بردم حموم دیگه دستمال مرطوب هم جواب نمیداد بار اول بود یذزه میترسیدم تمام موهای زیرش زرد شده بود نمیشد بیخیال شم اما خیلی اروم وایساد تا بشورمش تا حواسم میرفت به اب گرم کردن این دور حموم یه دور شمسی قمری میزد بعد میومد سرجاش خلاصه پسر خوبی بود امروز چنتا عکس گفت ازم بگیر تا این همه ابرو منو بردی خاله ها و عموها ببینن من پسر خوبیم
اول یذره بازی کرد
بعدشم رفت سر خوردن
بعدشم داشت اروم اروم ولو میشد تو ظرف غذاش
بعدم که به کلی رفت یه دنیا دیگه
خاله اما و عمو هاا دیدن من پسر خوبیم فقط یذره کثیفم که این خودش یه هنره
میترا جون عکسای خیلی قشنگی بود
اما حموم برای خوکچه واقعا خطرناکه خیلی خطرناک تر از همستر ...
سعی کن سالی یکبار اگرمجبور شدی! هر چند من اگه خوکچه داشته بام هر روز حموم میکنم چون واقعا کثیف بودن رو نمیتونم تحمل کنم
چشاش خیلی نازه خوشگله !
آخی این چقدر نازه . خدا برات نگهش داره .
فکر می کنم شامپو خشک مخصوص خوکچه هم وجود داشته باشه . اگر از این شامپوها پبدا کنید خیلی خوبه
آخی الهی
با اون لپای چاقالو و پاهای کوچولوش
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)