پسر خوشگله من

[Mitra.s]

الان دوباره آپلودش میکنم یه جا دیگه

[ahoo156]

به به خوش به حال این گل پسر چه سفره بامزه ای

[Mitra.s]

خودشم خوشش اومد خیلی

[Zzahra]

به به چه سفره هفت سینی داره این ویکی خان
راستی میتونی از مریم جون بپرسی چی کار کرده هپی و ژولی با هم دوست شدن بعد یه خوکچه دیگه بگیری

[Mitra.s]

ها نه شادی یه چی گفت پشیمون شدم گفت اگه یکی دیگه بیارم وابستگیش به من کم میشه دوست ندارم اینطوری

[themis]

lمیترا جون اصلا اینطوری درمورد هپی نشده ها هنوزم چهارچشمی منو می پاد نرم سراغ ژولی درکل این هپی ما وقتی جای غریبه هست یا بیرون خونشه با من خیلی رفیقه اما خدا نکنه ملک شخصی اش رو ببینه اصلا انگار جن دیده این عادت کلیشه اما هنوزم عاشق اینه که بغلش کنم نازش کنم من فکر نمی کنم این اتفاق درمورد دوتا نر بیافته شاید اگر ماده داشته باشه اینطوری بشه حالا بازم صبر می کنیم من آزمایش کنم یکم دیگه بگذره فعلا که پای ماده دروسط نبود و این دوتا گل پسر خوب باهم کنار اومدن

[shadi.a]

سلام
میترا عکس جدید نمیخوای بذاری؟
دلمون برای ویکی تنگ شده

[Mitra.s]

مریم آخه این ویکی رو که میشناسی همینطوریشم به من نگا نمیکنه یکی دیگه بیاد که هیچی دیگه همینطوریشم رئیس مستراح شدم هی بیام کثیف کاریاشو جمع کنم

باشه شادی جان عکس میذارم ازش

ویکی در حال عروسک نوردی

ویکی رسید به قله عروسک

وقتی زیر گردنشو میخارونم میره تو حس

اینجام منتظره گردنشو بخارونم اگه اینکارو نکنم میزنه رو دستم بعد سرشو بالا میگیره

[shadi.a]

وایییییییی خدا نگاش کن!
چه قیافه بامزه ای داره تو عکس اخریه
اره بابا یکی دیگه بیاد حواسش پرت میشه

[Mitra.s]

مرسی شادی جون