عروس هلندی های رضا قلیخانی

[nafiseh65]

سلام....
جوجم حالش کاملا خوب شده بود ورشدش هم مناسب بود..
فقط نمیدونم چی زیر گلوش در اومده بود(هز چی بود عادی بود....)
چند دقیقه ی پیش در عرض کمتر از یکی دو ثانیه...جوجوم خفه شد ومرد.........................الان دارم خفه میشم......من دیوانه باعث شدم که بمیره...سرلاکش غلیظ بود..............نمیدونم چی شد هرکاری کردم نفس نکشید که نکشید...
لعنت لعنت...

چی؟ چرا آخه؟؟؟؟؟

متاسفم واقعا. چیز دیگه ای نمیتونم بگم

ایشالا دیگه هیچ وقت این اتفاق نیوفته


آقا رضا بالاخره همه یه شکستی دارن

یکم به خودت مسلط باش

از این جفتت مراقبت کن ایشالا که جوجه های خوب و سالی رو برات بزرگ میکنن

[رضا قلیخانی]

چی؟ چرا آخه؟؟؟؟؟

متاسفم واقعا. چیز دیگه ای نمیتونم بگم

ایشالا دیگه هیچ وقت این اتفاق نیوفته

نمیدونم حتی چند ثانیه هم طول نکشید تا بمیره...البته میدونم سر دیوانه بازی من:سرلاک غلیظ که چسبید به دهنش!!!
واقعا بهمم ریخت.
نفیسه خانم این سومین جوجه ای بود که مرد...دوتای قبلی که هیچ کاری نکردم..اینم که اینجوری..از 5تا فقط 2تاش زنده موند..............

[nafiseh65]

نمیدونم حتی چند ثانیه هم طول نکشید تا بمیره...البته میدونم سر دیوانه بازی من:سرلاک غلیظ که چسبید به دهنش!!!
واقعا بهمم ریخت.
نفیسه خانم این سومین جوجه ای بود که مرد...دوتای قبلی که هیچ کاری نکردم..اینم که اینجوری..از 5تا فقط 2تاش زنده موند..............

دوتای قبلی با این فرق میکردن . اونا خیلی کوچیک بودن

بازم 2تاشونو به سلامت بزرگ کردی

الان تصمیمش برات سخته

ولی یکم بگذار زمان بگذره. حالت بهتر میشه

[masoud_motaharan]

سلام اقا رضا عزیز و دوست گرامی من کاملا الان میدونم چی میکشی.همین 2 سال پیش بود با کلس مصیبت برای عروس نرم جفت پیدا کردم و بعد از مدت ها جفت شدن و تخم گذاشتن.دوستانی که جفت مولد دارن فقط میدونن وقلی مولدشون تخم میزاره چه حال خوبی دارن.2تا تخم گذاشتن و تخم سوم گیر کرد در شکمش و وقتی از بیرون اومدم دیدم ماده سرشو از لونه انداخته برون و مرده و نر داره همینجور نگاش میکنه.خدا این صحنه رو واسه هیچ کس نشون نده.انقدر نارحت بودم که هیچ کاری نمیتونستم بکنم.تنها کاری که تونستم بکنم تخم خارو بردم گزاشتم زیر یک جفت که رو تخم بودن(از دوستام بود)و نر هم گزاشتم بین ماده های دیگه که باط جفت پیدا کنه در عوضس یک جوجه 1 ماه رو گرفتم و بزرگ کردم.اقا رضا اصلا عجلا نکن.سعی کن بهتربن تصمیم رو بگیری.ا.ن جوجه عمر به دنیا نبوده اگر شما سرلاک شل تر هم میدادی چه بسا اتفاق دیگهای واسش میفتاد.من شرمدم دارم زیاد حرف میزنم.دوست من این اتفاقا ناراحت کنندس ولی روحیتو نباز.به خاطر یک هکچین اتفاقی جفتت رو ازاد نکن که این پرنده در طبیعن بیگانس.به مفازه دار ها هم نده.این فکر رو بکن اگه دست کسی بیوفته ازش اتفاده مالی کنه که اون موقع خیلی ناراحت کننده تر هستش.منو ببخش پر حرفی کردم.

[jazireh]

واااایییییییییییی آخی..بیایین اونجا لطفا

[رضا قلیخانی]

دوتای قبلی با این فرق میکردن . اونا خیلی کوچیک بودن

بازم 2تاشونو به سلامت بزرگ کردی

الان تصمیمش برات سخته

ولی یکم بگذار زمان بگذره. حالت بهتر میشه

نمیدونم کلا خیلی حالمو بد کرد...این جوجه رو برای تولد کسی گرفته بودم وقرار بود بزرگ کنم تا برای تولدش جوجه رو بهش بدیم...اما حالا موندم...باید برم یه جوجه ی دیگه بخرم ولی بعید میدونم بتونم...
این جوجه هم زیر گلوش یه برجستگی داشت که باید عکسشو بگیرم وبذارم تو قسمت بیماری ها یا جوجه گوشتی ببینم مشکل از اون بوده چی بوده...
ببخشید شمارو هم ناراحت کردم...

سلام اقا رضا عزیز و دوست گرامی من کاملا الان میدونم چی میکشی.همین 2 سال پیش بود با کلس مصیبت برای عروس نرم جفت پیدا کردم و بعد از مدت ها جفت شدن و تخم گذاشتن.دوستانی که جفت مولد دارن فقط میدونن وقلی مولدشون تخم میزاره چه حال خوبی دارن.2تا تخم گذاشتن و تخم سوم گیر کرد در شکمش و وقتی از بیرون اومدم دیدم ماده سرشو از لونه انداخته برون و مرده و نر داره همینجور نگاش میکنه.خدا این صحنه رو واسه هیچ کس نشون نده.انقدر نارحت بودم که هیچ کاری نمیتونستم بکنم.تنها کاری که تونستم بکنم تخم خارو بردم گزاشتم زیر یک جفت که رو تخم بودن(از دوستام بود)و نر هم گزاشتم بین ماده های دیگه که باط جفت پیدا کنه در عوضس یک جوجه 1 ماه رو گرفتم و بزرگ کردم.اقا رضا اصلا عجلا نکن.سعی کن بهتربن تصمیم رو بگیری.ا.ن جوجه عمر به دنیا نبوده اگر شما سرلاک شل تر هم میدادی چه بسا اتفاق دیگهای واسش میفتاد.من شرمدم دارم زیاد حرف میزنم.دوست من این اتفاقا ناراحت کنندس ولی روحیتو نباز.به خاطر یک هکچین اتفاقی جفتت رو ازاد نکن که این پرنده در طبیعن بیگانس.به مفازه دار ها هم نده.این فکر رو بکن اگه دست کسی بیوفته ازش اتفاده مالی کنه که اون موقع خیلی ناراحت کننده تر هستش.منو ببخش پر حرفی کردم.

خیلی ممنون دوست عزیز.واقعا بدترین وتلخ ترین حس دنیاست.همه چی رو سر آدم خراب میشه.....ولی خب شده دیگه....شما درست میگید،ببخشید ناراحتتون کردم

[رضا قلیخانی]

علت زخم زیر گلوش رو فهمیدم.................
مورچه مورچه زیر گلوش رو زخم کرده بوده....
روز اول دیدم روی میز مورچه جمع شده ...حتی توی لونش هم رفته بود که من همه چیزش رو عوض کردم ولی خب ظاهرا جای گاز مورچست واین یعنی که دیر اقدام کرده بودم..به همین خاطرم اینهمه سخت بنظر می رسید.عکسشو میذارم ببینید.
از این به بعد به مورچه هایی که به طمع ارزن میان رحم نمیکنم..من همش میگفتم گناه دارن..نگو اینا کار خودشونو کردن..

[jazireh]

اونوقت میگن میازار موری که دانه کش است!!!!مور هم مور های قدیم..ارزن اینارو میخورن ..جونشونم میگرن

[arsham 2]

سلام
خیلی ناراحت شدم ولی خب دیگه پیش میاد نباید خودت رو ببازی

یه چیزی بگم بچه ها اخه شما دیگه زیادی لی لی به لالای پرنده میذارید

همیشه سعی کنید اونجوری که خود مادر جوجه و توی طبیعت بزرگ میشن باهاشون رفتار کنید

من یه حرف پدر بزرگم رو هیچ وقت فراموش نمیکنم که میگه نوزاد هر موجودی چه انسان چه پرنده توی چله ی تابستونم

حتی از سایه ی یه گنجشکی که از روش رد میشه سردش میشه

این همیشه توی گوش منه که جای جوجه رو حتی توی تابستون باید خوب گرم کرد چون تا زمانی که اون مستقل بشه زیر بال و پر مادرش میخوابه

هر چی آدم حساسیت نشون بدی بدتر میشه من نمیگم باید باهاشون خشن رفتار کنی نه.

زیاد حرف زدم ببخشید آقا رضا خودت رو ناراحت نکن اینا همه تجربیات که بدست میاری و باید ازشون استفاده کنی.

[رضا قلیخانی]

اونوقت میگن میازار موری که دانه کش است!!!!مور هم مور های قدیم..ارزن اینارو میخورن ..جونشونم میگرن

ارزن های جفت که میریختن زمین رو میخوردن...من همیشه با جارو شارژی تمیز میکردم،ولی اون روز دانشگاه بودم ودیر اومدم خونه...که رفته بودم داشتن پوشال های تو ونه رو میکشیدن..من خیلی زود تعویض کردم ولی خب خواست خدا بوده دیگه...اگر کسی رو میشناسید که جوجه لوتینو بفروشه به منم بگید بی زحمت تا شرمنده ی کسی نشم