زیست بوم: تقریباً بلافاصله بعد از حادثۀ کشتار در مدرسه «سندی هوک» در نیوتاون واقع در ایالت کنتیکت امریکا در روز ۱۴ دسامبر که به کشته شدن ۲۰ نفر از دانش آموزان و ۶ نفر از پرسنل مدرسه انجامید، ۹ سگ «درمان گر» مخصوص موسوم به گروه K9، متعلق به یک بنیاد خیریه وابسته به کلیسا در ایالت ایلینویز به این شهر منتقل شدند.

در حالی که این فاجعۀ تکان دهنده احساسات جامعه امریکا و وجدان جمعی بین الملل را جریحه *دار کرده و سبب بروز انتقادات جدی نسبت به قوانین مالکیت سلاح در این کشور شده است، در روزهایی که از حادثه می گذرد این سگها به مدارس، کلیساها و خانه های افراد مختلفی که به نحوی درگیر با این حادثه بوده و دچار صدمات روحی شده اند، برده شده اند تا به نوعی نقش یک روان درمانگر را برای آسیب دیدگان ایفا نمایند.

البته این سگها تنها به مکانهایی برده می*شوند که به آنجا دعوت شده* باشند، و برای اجتناب از آسیب دیدن افرادی که به حیوانات آلرژی داشته و یا از سگها می* ترسند، مراقبین آنها دقت دارند که این خود افراد باشند که داوطلبانه به سگها نزدیک می شوند و با آنها ارتباط برقرار میکنند.

به گزارش زیست بوم انگلیسی و به نقل از نشنال جئوگرافیک، وقتی یکی از پسربچه هایی نجات یافته از حادثه که قادر نبود تمامی ابعاد تجربۀ دهشت بار خود را حتی با پدر و مادرش در میان بگذارد، به صورت طلائی رنگ یکی از همین سگها چشم دوخت و شروع به بازگو کردن حادثۀ آن روز کرد و یا زمانی که یکی از دختربچه های بازماندۀ این حادثه که پس از روز تیراندازی هرگز با کسی سخن نگفته بود، بعد از مدتی بازی کردن با یکی از این سگها بند از زبانش برداشته شد و با مادرش شروع به صحبت کرد همه به کارایی این «سگهای درمانگر» پی بردند.

به گفتۀ تیم هتزنر، سرپرست تیم سگهای درمانگر، نتیجۀ حضور این سگها منحصر به فرد بوده است. سگها از این قابلیت برخوردارند که به فردی که با آنها صحبت می*کند گوش فرا دهند و می* توانند به مخاطب خود محبتی بدون قید و شرط ابراز کنند و مهمتر از همه آنکه بر خلاف انسانها کسی را قضاوت نیز نمی* کنند!

از این سگها پیش از این برای درمان صدمات روحی بازماندگان سوانح طبیعی از جمله طوفان اخیر سندی و همچنین برای بهبود روحیۀ افرادی که در خانه های سالمندان زندگی می*کنند استفاده شده بود. ایدۀ این کار در سال ۲۰۰۸ و پس از حادثۀ تیراندازی مشابهی که در دانشگاه ایلینویز شمالی اتفاق افتاد زمانی به ذهن تیم هتزنر خطور کرد که او واکنش مثبت حادثه دیدگان به سگها را مشاهده کرد و گروه K9 را با ۱۵ سگ درمانگر بنیان گذاشت و هم اکنون ۲۰ سگ جدید نیز به این گروه اضافه شده است.

گروهی از افراد داوطلب نیز از این سگها نگهداری می*کنند که وظیفۀ اصلی آنها این است که بعد از هر دو ساعت کار سگها را به یک زنگ تفریح برده با آنها بازی کنند. البته برخی از این افراد در زمینه روانشناسی و یا نگهداری از حیوانات نیز سوابقی دارند، اما مهترین نقش آنها در فرآیند درمان این است که ساکت بمانند و اجازه دهند حیوان و بیمار با یکدیگر ارتباط عاطفی برقرار کنند.

یکی از اشتباهات متداولی که افراد در شرایط بحرانی مرتکب می*شوند این است که احساس می*کنند وظیفه دارند به آسیب دیدگان مشاوره بدهند، در حالی که اغلب افراد آسیب دیده تنها نیاز دارند که احساسات درونی خود را بیان کنند.

اما چرا حضور در کنار حیوانات سبب می*شود ما احساس بهتری داشته باشیم. به اعتقاد دکتر برایان هیر، مدیر مرکز سگ سانان دانشگاه دوک، تنها زیبا و با مزه بودن این حیوانات نیست که به ما کمک می*کند. به گفتۀ دکتر هیر ارتباط میان انسان و سگ به هزاران سال قبل باز می*گردد. سگها از زمانی که انسان به یکجا نشینی رو آورد و جوامع بشری اولیه را پایه گذاری کرد از گرگها جدا شده، به زندگی در کنار انسانها که همواره محیط اطرافشان مملو از مواد غذایی دور ریخته شده بود روی آوردند. بهره مندی از موهبت همجواری با انسان و خوی تهاجمی کمتر آنها نسبت به سایر گرگها سبب شد سگها به مرور زمان به حیوانات خانگی مبدل شوند.

یکی از ویژگیهای منحصر به فرد سگها این است که آنها یکی از معدود گونه *هایی هستند که معمولاً «بیگانه هراسی» (Xenophobia) از خود نشان نمی*دهند. بر اساس تحقیقی که دکتر هیر و همکارانش بر روی سگها انجام داده*اند، اغلب سگها نه تنها بیگانه هراسی از خود نشان نداده اند بلکه حتی می*توان گفت«بیگانه دوست» (Xenophilic) نیز هستند. حتی انسانها نیز نسبت به یکدیگر همواره به اندازۀ سگها پذیرا و مشتاق نیستند.

تعامل با سگها برای انسان نیز می*تواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد، کاهش سطح هورمونهای استرس *زا، تنظیم تنفس و کاهش فشار خون از جملۀ این مزایا هستند. علاوه بر این نتایج تحقیقات دیگری نشان می*دهد که نگهداری از حیوانات سبب افزایش میزان اکسی توسین در خون می*شود که هورمونی است که با احساس تعلق و محبت در انسانها و سگها ارتباط دارد.

اما پرسش اینجاست که آیا سگها واقعاً از حس همدردی برخوردارند؟ به گفتۀ دبی کاستانس، روانشناس کالج گلداسمیت دانشگاه لندن سگها موجوداتی اجتماعی هستند که در پاسخگویی به ما از حساسیت بالایی برخوردارند و به نظر می*رسد قادر هستند به احساسات ما نیز واکنش نشان دهند. کاستانس اخیراً تحقیقی را به منظور بررسی وجود حس همدردی در سگها به انجام رسانیده است. او در این تحقیق از افراد داوطلب درخواست نمود یکبار به گریه کردن تظاهر کنند و سپس از خود صدای زمزمۀ عجیب و غریب دربیاورند تا بررسی شود آیا سگها به این تفاوت پی خواهند برد یا خیر؟

نتایج این تحقیق خارق العاده بوده است. تقریباً همۀ سگها به فردی که در حال گریه کردن بوده است نزدیک شده و پوزۀ خود را به او مالیده *اند و یا شروع لیس زدن وی کرده *اند و این کار ارتباطی به اینکه آن فرد صاحب آنها و یا یک فرد غریبه بوده نداشته است. در حالی که همین سگها به افرادی که از خود صدای زمزمه در می*آوردند توجه اندکی نشان دادند.

البته دکتر کاستانس می*گوید با انجام این آزمایش نمی*توان مدعی شد که سگها به طور قطع از حس همدردی برخوردارند، اما دست کم می*توان فهمید چرا مردم فکر می*کنند که سگها چنین حسی دارند.

...در ایالات متحده سازمانی مخصوص وجود دارد که با دارا بودن ۱۱ هزار تیم متشکل از حیوانات درمانگر و مراقبین آنها به خانه *های سالمندان، بیمارستانها، مدرسه* ها، قربانیان سوانح و حوادث مختلف مراجعه کرده به افراد در بر طرف کردن مشکلات روحیشان کمک می* کنند.

به گفتۀ ریچل رایت مدیر این سازمان، حضور حیوانات به امکان شروع مکالمه میان مشاور و فرد درمان شونده و یا حتی امکان بروز احساسات بدون به کارگیری الفاظ کمک فراوانی می کند. این سازمان قصد دارد تیمهای متعددی از سگهای درمانگر را در آیندۀ نزدیک به نیوتاون گسیل دارد تا روند التیام آسیب دیدگان سانحه این شهر را تسریع نماید.

البته ممکن است ایدۀ فرستادن یک سگ برای آرام کردن روح آسیب دیدۀ بازماندگان این سانحه ساده لوحانه به نظر برسد، اما کاستانس معتقد است سادگی همان چیزی است که رابطۀ میان انسانها و سگها را تا این حد قدرتمند می*کند.

به گفتۀ این روانشناس «وقتی انسانها محبت خود را به ما ابراز می کنند، معمولاً این محبت با انواع انتظارات و قضاوتها همراه است. اما در کنار یک سگ، همه چیز خیلی ساده، بدون چالش و بدون عواقب ناخوشایند است. اگر کسی حادثۀ تلخی را پشت سر گذاشته باشد، بودن در کنار چنین موجودی یک اتفاق بسیار خوشایند است.»