مهرانه منم همش همینو به خودم میگم که جوجو که رفت من لیاقتشو نداشتم . اصلا نمیخوام جلوتو بگیرم و بگم نه اینجوری نیست چون خودم بدترم
کلاغ با طوطی فرق میکنه اما این حرف فامیلتون منو یاد حرف استاد یوگا م انداخت . قبلا برای پرکنی جوجو و اینکه چجوری حساسیت خودم رو به این مسئله کم کنم خیلی کمکم کرده بود . همش به من میگفت اینقدر وابسته نباش یا میگفت آزادش کن تو محدودش کردی ولی من که نمیتونستم از جوجو جدا شم تنها کاری که تونستم بکنم این بود حساسیتم به پرکنیش رو کم کنم و بذارم راحت باشه . وقتی جوجو مرد و عکساشو تو فیــس بوک و خبر مرگش رو دید . فهمید چقدر باید داغون شده باشم . شروع کرد به گذاشتن مطالبی راجع به دوست داشتن .. (که البته برای هرکسی قابل قبول نیست .من هم فقط قبول دارم تا حالا نتونستم اجراش کنم ) تو یکی از مطالبش گفت دوست عزیز من وقتی طوطی رو تو خونه حبس کردی دلیلش این نیست که دوستش داری ، دلیلش اینه که تو علاقه خودت به اون رو دوست داری . از این وابستگی و دوست داشتن خوشت میاد برای همین نمیخوای آزادش بذاری برای همین محدودش میکنی.طوطی جاش تو خونه نیست باید پرواز کنه ... حرفش جالب بود اما وقتی طوطی ها تو اسارت هستن همه نمیتونن شرایط خوبی براش فراهم کنن اگه دست یکی از ماها نباشن دست فروشنده ها هستن که.. واقعا دلم براشون میسوزه . وقتی میتونن تو طبیعت باشن و زندگی و مرگ طبیعی داشته باشن باید دست ما محدود بشن و به خاطر اشتباهان ما بمیرن .