پسرای خوشگلم Happy و Joli

[shadi.a]

هر موقع اینطوری دنبال بازی می کنن کلی خوشحال می شم که ژولی رو آوردم

من اصلااااا فکر نمیکردم انقدر با هم خوب باشن واقعا به ریسکش میرزید!

[themis]

من اصلااااا فکر نمیکردم انقدر با هم خوب باشن واقعا به ریسکش میرزید!

خودم هم نگران بودم واقعا ریسک کردم اما الان خوشحالم به خصوص اینکه ژولی هم از دیروز باهام حسابی رفیق شده دستم رو لیس می زنه توی بغلم حسابی می خوابه

[themis]

[url=http://up.parsipet.ir/][/url

[nafiseh65]

به به ببین کیا اومدن

پشمکای وروجک

این ژولی فسقلی شیطونی ازش میباره ها

بیچاره هپی مظلوم

[themis]

به به ببین کیا اومدن

پشمکای وروجک

این ژولی فسقلی شیطونی ازش میباره ها

بیچاره هپی مظلوم

همه همینو می گن وقتی هپی رو بغل می کنم ولو می شه نازش کنم اما ژولی همش دنبال دررو می گرده

[shadi.a]

ای جانممممممم
فسقلی های مکمل تشریف میاورند!
مریم جان با این دو تا وروجک چه روز هایی دارینا
هر روز پر از شیطنت ها و کار های جدید و بازیگوشی هاشونه که خاطره خاص اون روز رو میسازه!
از صمیم قلب امیدوارم سال های سال سالم و سلامت در کنارت باشن

[skidrow22]

این لپ هاشون رو از طرف من بکش مخصوصا موقعی که غذا تو دهنشون هست

[themis]

ای جانممممممم
فسقلی های مکمل تشریف میاورند!
مریم جان با این دو تا وروجک چه روز هایی دارینا
هر روز پر از شیطنت ها و کار های جدید و بازیگوشی هاشونه که خاطره خاص اون روز رو میسازه!
از صمیم قلب امیدوارم سال های سال سالم و سلامت در کنارت باشن

واقعا یه وقتا یه کارایی می کنن آدم یم خواد بزنه لهشون کنه اساسی ممنون از دعای قشنگت

[themis]

این لپ هاشون رو از طرف من بکش مخصوصا موقعی که غذا تو دهنشون هست

عمو لپی که به اون شکل ندارن اینا بیشتر حال می ده شکمشون رو فشار بدی به خصوص ژولی که خیلی قلمبه تره چشم از طرف شما هم لهشون می کنم اساسی

[themis]

سلام به همگی امروز وقت چکاپ و ضد انگل ما بود. خوب بنده ژولی خان کبیر وزنم شده 880 گرم و داداش هپی پروفسور هم درکمال تعجب رشد فرمودن و شدن یک کیلو و دویست و هشتاد گرم عمو دکتر هم گفت ما به نسبت خوکچه های همسنمون تپلی تر و سرحال تریم ... عمو دکتر حسابی معاینه کرد درجه بدنمون رو کنترل کرد صدای نفسمون رو گوش داد بهمون قطره داد و اومدیم ... طبق معمول بنده کمی کولی بازی درآوردم و با اینکه مامان دستم رو سفت گرفت بود نمی زاشتم درست و حسابی بهم قطره بدن هی سرم رو تکون می دادم خوب کردم مگه نه ؟ اما هپی خنگه زود تسلیم شد ... این باکس رو هم مامان با تمام بی وقتی هاش سرهم کرده که ما دیگه فضای شیطونی نداشته باشیم و توی مسیر رفت و آمد آروم باشیم