نمس هندی صلح دوست


روزی در سرزمین افعیان، یک نمس هندی به دنیا آمد که نمی خواست با مار عینکی یا موجود دیگری بجنگد. در سراسر دنیا از نمس هندی به نمس هندی خبر رسید که یک نمس هندی وجود دارد که نمی خواهد با مار عینکی بجنگد.
با موجودات دیگر به طور اعم نجنگیدن مهم نیست اما ستیز با مار عینکی، کشتن یا کشته شدن در این راه، وظیفه هر نمس هندی است.
نمس هندی صلح دوست پرسید:"چرا؟" و خبر در دنیا منتشر شد که نمس عجیب تازه وارد نه فقط طرفدار مار عینکی و ضد نمس هاست بلکه کنجکاوی عالمانه هم می کند و مخالف تمام هدف ها و رسوم نمسی گری است.
پدر نمس جوان فریاد می کشید: "دیوانه است."
مادرش می گفت: " طفلک ناخوش است."
برادرهایش داد می زدند: "بی جرأت و ترسو است."
خواهرهایش نجوا می کردند: "از نظر جنسی نقص دارد."
ناآشنایانی که هرگز نمس صلح دوست را به چشم ندیده بودند، به خاطر می آوردند که او را در حین خزیدن روی شکم یا در حال تمرین چنبره زدن مانند مارها، یا توطئه چینی برای برانداختن کشور نمسان مشاهده کرده اند.

نمس خارق العاده ی نوظهور می گفت: "من سعی دارم با دلالت و دانایی به همه چیز بنگرم."

یکی از همسایگان گفت: "دلالت هم وزن و شبیه خیانت است."
دیگری می گفت: " و دانایی را فقط به کار دشمن می برد."
آخر شایع شد که نمس مانند مار کبرا نیشش زهر دارد، او را به دادگاه کشیدند، محکوم و تبعیدش کردند.