قورباغه


نويسنده:عارفه امامي حجتي





اسم من قورباغه است و در قرآن با کلمه ي « ضفادع » آمده است . من از خانواده ي دوزيستان هستم . بدن من نرم و مرطوب است . هنگامي که بالغ مي شوم دم خود را از دست مي دهم . من به شکل چمباتمه زده هستم . من داراي پاهاي بلندي هستم که به وسيله ي آنها به آساني مي پرم . زبان من چسبناک است و از آن براي گرفتن طعمه استفاده مي کنم . محل زندگي من نزديک آب ها است و در همه جاي دنيا به جز قطب جنوب مي توان من را ديد . ما قورباغه ها از طريق تخم ريزي در آب توليد مثل مي کنيم و براي توليد مثل به محل تولد خود باز مي گرديم . ما با استفاده از خواندن آواز و شنيدن جواب ،جفت خود را انتخاب مي کنيم . حدود 3700 گونه از ما قورباغه ها و وزغ ها در جهان وجود دارد . گروهي از ما در مناطق گرم روي درختان و بوته ها زندگي مي کنند . بعضي از ما هرگز درختان را ترک نمي کنند و حتي روي درختان توليد مثل مي کنند . به اين گروه از ما « قورباغه هاي درختي » مي گويند . قورباغه هاي درختي داراي انگشتان بلند و دست و پا هستند که روي آنها صفحه هاي چسبناکي براي گرفتن شاخه ها و برگ هاي نرم ، وجود دارد . گونه اي ديگر از ما قورباغه هاي پرنده هستند که از انگشتان پرده دارشان به عنوان بال پرواز استفاده مي کنند و از اين درخت به آن درخت مي پرند . آنها در حالي که روي شاخه ها راه مي روند حشرات را شکار مي کنند . محل زندگي قورباغه هاي پرنده جنگل هاي باراني آمريکاي مرکزي است .

نام من در قرآن :

نام من در قرآن آيه ي 133 سوره ي مبارکه ي اعراف آمده است .
در اين آيه چنين مي خوانيم : « فارسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم آيات مفصلات فاستکبروا و کانوا قوما مجرمين » : ما نيز بر آنها نشانه هايي آشکار و گوناگون چون طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون فرستاديم . باز سرکشي کردند ، که مردمي مجرم بودند .
اين آيه ،به بلاهايي اشاره دارد که خداوند براي بيدار کردن قوم فرعون از خواب غفلت بر آنها فرو مي فرستاد ، اما آنها متاسفانه باز هم بيدار نشدند !
خداوند اين بلاها را به عنوان اتمام حجت بر قوم فرعون فرو فرستاد ،زيرا خداوند هيچ جمعيتي را بدون اتمام حجت کيفر نمي دهد . ابتدا خداوند براين قوم بلاي طوفان را فرستاد که خانه ها را خراب کرد و درختان را از ريشه بيرون آورد . پس از آن ملخ را بر زراعت ها و درختان آنها مسلط کرد . در روايات آمده است ،آن چنان ملخ به جان درختان و زراعت ها افتاد که درختان را بي شاخ و برگ کرد و حتي به بدنه ي آنها آسيب رساند . هربار که بلايي بر آنها فرا مي رسيد ، آنها نزد حضرت موسي (ع) مي پذيرفت و بلا برطرف مي شد ؛ اما ، پس از آن هم آنها دست از لجاجت و مقاومت در برابر دعوت حضرت موسي (ع) بر نمي داشتند . بلاي بعدي که خدا بر آنها فرستاد آفات نباتي بود که به غلات آنها افتاد و همه ي آنها را فاسد کرد . پس از فرو نشستن امواج اين بار هم ، آنها باز ايمان نياوردند . بار ديگر خدا نسل قورباغه ها را آنچنان زياد کرد که به صورت يک بلا درآمد و زندگي آنها را فرا گرفت . همه جا قورباغه هاي بزرگ و کوچک ، حتي در خانه ها ، اتاق ها و سفره ها مزاحم آنها مي شد ، به طوري که دنيا بر آنها سخت و تنگ شده بود ؛ ولي باز در برابر حق زانو نزدند .
بلاي بعدي خون بود که بر آنها مسلط شد . بعضي مي گويند منظور از خون در اين آيه بيماري خون دماغ بوده که به صورت يک بيماري همه گير درآمده و همگي گرفتار آن شدند . ولي بيشتر مفسران مي گويند رودخانه ي بزرگ نيل به رنگ خون درآمده ،به طوري که ديگر از آب آن به هيچ عنوان نمي شد استفاده کرد .
در پايان خداوند مي فرمايد : « اين آيات و معجزات آشکار و نشانه هاي حقانيت موسي (ع) را به آنها نشان داديم ، ولي آنها در برابر آن تکبر و از قبول حق سر باز زدند ، آنها جمعيت مجرم و گناهکاري بودند » .

نام من در ضرب المثل ها :

اگر آب قوت داشت قورباغه نهنگ مي شد .
توي حوضي که ماهي نيست قورباغه سالار است .
آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا مي خواند .

منبع:نشريه باران،شماره 170