مثل همیشه با ذوق و سلیقه عمل کردید
نمیدونم کار درستی کردم یا نه اما برای چند دقیقه جیسی رو بردم کنار قفس نبات و فندق
تا باهاشون تا حدی آشنا بشه
میدونم که نبات خیلی به این موضوع حساسیت نشون میده و اگر
فکری به حالشون نکنم هیچ وقت با هم دوست نمیشن
جیسی که فکر نمیکنم زیاد متوجه شده باشه اما
نگاه های نبات خیلی بادقت بود
اولین ملاقات با گل تشریف بردیم تا این دیدار رو به فال نیک بگیریم:
گل از گل نبات خانوم شکفت حالا نمیدونم نیت اصلیش چیه:
فندق خان که مشغول پر آراییش بود و هیچ توجهی هم نمیکرد .کلی به خاطر این ژستش بهش خندیدیم (اگه گفتین شبیه چه حیوونی شده؟)