عکس کاسکو و طوطی های sepideh

[llmahbubll]

سلام سپیده جون
رُشا میگه زود بیاین من از خجالت جوجو در بیام :smile (122):
ممنون بابت عکسا :smile (272):

نه بابا بهنوش جان پسرش اخلاق نداره که داشت منو دخترمو میخورد فقط 3 بار نشست رو سر من که فراریم بده:smile (21):

[hsoonheb]

خوب دیگه. باید غیرت و جذبه اش رو نشون بده . نمی شه که آخه :smile (273):. الهی چقدر قشنگ یواشکی نگاهش می کرد . معلومه که خوشش اومده اما غرورش رو نمی شکنه. :smile (6):

[nafiseh65]

الهی بگردم چقدر این دوتا بامزه شدن
ببخشید یه نکته اخلاقی دیدم توعکسا
قضیه این نوک دادن آخری چی بود؟؟؟؟؟؟؟
تازه میگه تحویل نگرفتن همو:smile (127):

[sepideh]

ای جانم. چه عکس هایی . چه نازه . خیلی قشنگ و باحال شده. :smile (230):ببینم این آشنایی قراره آخرش چی بشه ؟؟ عروسی در پیش داریم ؟؟ :smile (91):

سلام .بهنوش جونم .چشمات قشنگ می بینه .نه بابا روشا از الان با مادر شوهرش بده وای به حال اینکه عروسم بشه:smile (154): .پسرمو داشت می خورد .تخت جوجو رو داشت اشغال می کرد نمی خواد همینجوری دوست بشن کافیه .

سلام سپیده جون
رُشا میگه زود بیاین من از خجالت جوجو در بیام :smile (122):
ممنون بابت عکسا :smile (272):

نه بابا بهنوش جان پسرش اخلاق نداره که داشت منو دخترمو میخورد فقط 3 بار نشست رو سر من که فراریم بده:smile (21):

حتما حتما میام با جوجو :smile (15):

پسر بیچاره من اخلاق نداره ؟؟ اینقدر رفت طرف روشا .روشا می خواست بزنتش .تازه اون صحنه آخرو ندیدی .داشتی میرفتی .جوجو حواسش نبود داشت پسرمو کور میکرد :smile (100): تو رو که معلومه هی می رفتی کنار تخت میموندی خوشش نیومد خواست بیرونت کنه از اتاق:smile (186): . روی سرت هم می نشست می خواست امتحانت کنه ببینه چقدر تحمل داری. دختر تو رو با اون هیکلش جوجو چجوری می خواست بخوره آخه :94:.

خوب دیگه. باید غیرت و جذبه اش رو نشون بده . نمی شه که آخه :smile (273):. الهی چقدر قشنگ یواشکی نگاهش می کرد . معلومه که خوشش اومده اما غرورش رو نمی شکنه. :smile (6):

نه بهنوش جون پسر من مثل منه :smile (111):.مغرور نیست خدا رو شکر .آروم آروم میرفت سمتش که منقار روشا رو بگیره روشا نمی ذاشت :smile (186):.

الهی بگردم چقدر این دوتا بامزه شدن
ببخشید یه نکته اخلاقی دیدم توعکسا
قضیه این نوک دادن آخری چی بود؟؟؟؟؟؟؟
تازه میگه تحویل نگرفتن همو:smile (127):

سلا مرسی نفیسه جون .این آخری تند منقار همو گرفتن و رفتن عقب . اصلا منظوری نداشتن به خدا :smile (119):

[bahar 2kh]

سلام.
بی نهایت لذت بردم خیلی باحال بودن :smile (136):
امیدوارم جفتشون همیشه سالم باشن
ایشالا عروسیشون :smile (248):

[saba]

سلام سپیده جون
واییییییییییی خیلی با مزه بود کلی خندیدم:smile (95):عکسا خیلی با نمک بود مخصوصا اخری:smile (6):
جوجو که واقعا معلومه مهمون نوازه سنگ تموم گذاشته بمیرم چه حرصی میخورد روشا داشت دنبال اسباب بازی میگشت:smile (151):
دست شما و محبوبه جون درد نکنه :smile (111):

[HONEY]

وااااااااااااای خیلی خیلی خیلی جالب و بامزه بود .
تو عکس اخری معلوم کم کم دارن دوست میشنا ، محبوبه فک کنم 1 ساعت دیگه میموندی خونه سپیده اینا دیگه کار تموم بود ، ایشالله دفعه بعد شما عکسای جوجو و رشا رو بذاری ببینیم که دوست شدن .
خیلی لذت بخش بود عکسا .مرسی

[llmahbubll]

وااااااااااااای خیلی خیلی خیلی جالب و بامزه بود .
تو عکس اخری معلوم کم کم دارن دوست میشنا ، محبوبه فک کنم 1 ساعت دیگه میموندی خونه سپیده اینا دیگه کار تموم بود ، ایشالله دفعه بعد شما عکسای جوجو و رشا رو بذاری ببینیم که دوست شدن .
خیلی لذت بخش بود عکسا .مرسی

سلام هانی جان
رُشا خیلی عصبی و خسته شده بود از یه طرفم میدید جوجو پرواز میکنه اونم سعی میکرد پرواز کنه نمی تونست حرصش گرفته بود اومدیم خونه کلی خوشحال شد اونجا صداش در نمیومد تا رسیدیم شروع کرد سخنرانی کردن:smile (74):
(سلام سپیده جون عکسها خیلی قشنگن:smile (254)

[M@hsa]

چه جیگرهایی هستن اینا...
خدا واستون حفظشون کنه.
انقدر دلم وا شد این فینگیلی ها رو دیدم:smile (144):

[Morvarid*]

سلام
مثل هميشه عكسهاي خيلي خيلي زيبايي بود. اميدوارم هر چهار تايي سالهاي سال با هم ديگه دوست باشيد.