دوست نداشتم این مطالب و اینجا بذارم چون واقعا" ناراحت کننده است اما خوب گفتم خوبه که بیشتر با یک سری از این اشرف مخلوقات اشنا بشیم........... فقط می تونم هیچی نگم.....:smile (141):
به همه توصیه نمی کنم که ببینن....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وضعیت سگ های تازی نگون بخت در اسپانیا بسیار وحشتناک است.
روستای ZAMORA ، کشتار سگ ها همچنان ادامه دارد.
سگ تازی بیچاره را به دار آویخته و زنده به آتش کشیده اند. تا چه زمان می توان در پاسخ به چنین اعمالی سکوت کرد.
تنها با روحی خبیث ، قلبی آهنی و دستانی نفرین شده می توان با یک حیوان بی گناه چنین کاری کرد.
کامپرو CAMPERO ، یکی از 20 سگ تازی ای بود که نزد Julián نگهداری می شد.
این سگ در یک زاغه تاریک که سراسر تخته پوش شده بود بدنیا آمد. گاهی مقدار کمی نان بیات بعنوان قوت روزانه برایشان ریخته می شد و سگ ها بر اثر فشار گرسنگی برای به دست آوردن همان مقدار غذا با شدت با یکدیگر درگیر می شدند.
یکبار در هفته این هیولای انسان نما آنها را برای شکار خرگوش از زاغه خارج می کرد.
سرانجام روز شکار CAMPERO هم فرا رسید اما او در این روز احساس خوبی نداشت. از زمانی که از مادرش متولد شده بود بسیار رنج کشیده بود. گرسنگی ، سرما و ... بنابراین شکارچی ماهری نبود. او تمام سعیش را می کرد تا باعث افتخار صاحبش باشد . می خواست از هر لحاظ بهترین باشد اما ...
شب هنگام در جنگل سه سگ محکوم شدند. CAMPERO اصلا متوجه نشد چه زمانی صاحبش طناب را به دور گردن او حلقه کرد. در حالیکه هنوز روی پاهایش ایستاده بود به چشمان صاحبش نگاه کرد اما شکارچی در این زمان مشغول سفت کردن ریسمان بود. سگ را در حالیکه آویخته بود رها کردند و سگ هنوز روی پاهای بلندش ایستاده بود و به صاحبش که دور می شد نگاه می کرد. بعد از 6 ساعت CAMPERO حس کرد که دیگر قادر به ایستادن نیست. روز به نیمه رسیده بود و ... CAMPERO نگاهش برای همیشه خیره به راه مانده بود. ناباورانه شاید صاحبش برگردد اما ... CAMPERO دیگر زنده نبود.
منبع: رازبقا