صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11
  1. #1
    کاربرفعال

    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    69

    عکس های طوطی سانان و پرندگان خانگی afshin1978

    اولی یک عروس هلندی نر , بالغ و وحشی بنام "خرزو خان" بود که بعلت بی تجربگی و بی اطلاعی خودم بهم بعنوان جوجه انداخته شد! میرفت واسه خودش یک گوشه دنج و میزد زیره آوازه دزدگیر ماشین!



    بعد از اون نوبت رسید به یکی از معروف ترین عروس های دوران, آقای "گردو" خان. ایشون که عکس هاش در آلبوم 2 تا از دوستانم در همین سایت هم هست حسابی مست بود. یعنی اگر بقیه عروسا مست هستن این دیگه دایم الخمر بود!! مدام در خال خوندن. مغرور ولی همه دوستش داشتن. به خاطره همین خوندن هاش عوضش کردم. عادت جالبی داشت که بال هاش رو نیمه باز میکرد و جفت پا روی قالی میپرید!



    "گردو" ی من رفت پیش جان و عروس گل باقالی ایشون که اسم "ملوس" براش انتخاب شد اومد پیش من. حدوده 4 ماهش بود و حسابی رام و اهلی و با محبت. بعد معلوم شد که ماده هست.




  2. #2
    کاربرفعال

    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    69
    من که بعد از هر طوطی جدید با خودم میگفتم که این رو دیگه تا آخر نگه میدارم, وسوسه شاه طوطی ولم نمیکرد تا اینکه یکروز با قرار گذاشتیم و رفتیم دنبال شاه طوطی. مغازه ای که گفته بود جوجه دارم الکی گفته بود و ما هم همینطوری رفتیم سراغ یک مغازه دیگه که اتفاقا بسته بود ولی همزمان با ما یک زوج جوون همراه یک جوجه شاه طوطی برای فروش رسیدن در مغازه!!
    خان هم معطل نکرد و با از خود گذشتگی اون رو برای من جور کرد. اون زوج این طوطی رو با سرنگ بزرگ کرده بودن و الان میخواستن کاسکو بخرن. همونجا هم از بغله خانوم تکون نمیخورد. ( وقتی اومد خونه تا 2-3 هفته اگر حتی صدای دختری رو میشنوید جیغ و داد و بی تابی میکرد!)
    اون زمان حدود 4 ماهش بود و الان حدود 8 ماه. از هیچکس نمیترسه و اگر ازش نترسی سریع باهات رفیق میشه.
    خسارات مالی زیادی وارد کرده که فدای سرش!! مثل عروس لوس نیست, مغروره و پر رو که جالبش میکنه. یک جنتلمن!
    صداهای خیلی عجیبی در میاره که همین روزا فکر کنم تبدیل به حرف بشن. البته نزد هم مهم نیست چون " این دیگه آخریشه"!




    دمش تازه دوباره داره در میاد. برای همین اینجا عجیبه!

    خودش میفهمونه که دلش حموم میخواد. منم اول با اسپری خیسش میکنم بعد میذارم خودش آب بازی کنه.


    بعضی وقتها حتی میذاره باهاش کشتی بگیری, بعضی وقتها هم با یک گازه کوچولو میفهمونه که نکن
    ویرایش توسط afshin1978 : 24th September 2010 در ساعت 03:23 AM

  3. #3
    کاربر موثر

    محل سکونت
    اهواز
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    165
    سلام آقا افشین:smile (206):
    پرندهای نازی داری مبارکت باشه:smile (88):
    بخصوص شاه طوطیت خیلی ماه دعا کن منم یه شاه طوطی بگیرم:smile (205):

  4. #4
    کاربر ثابت

    محل سکونت
    شرق تهران
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    198
    سلام آقا افشين
    خيلي با نمكه اين شاه طوطيتون.منم بعده ها حتما يه شاه طوطي ميگيرم.

  5. #5
    کاربرفعال

    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    69
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaled3 نمایش پست ها
    سلام آقا افشین:smile (206):
    پرندهای نازی داری مبارکت باشه:smile (88):
    بخصوص شاه طوطیت خیلی ماه دعا کن منم یه شاه طوطی بگیرم:smile (205):
    lممنون دوست عزیز. شاه طوطی هم میگیری :smile (249):


    نقل قول نوشته اصلی توسط نغمه ولیان نمایش پست ها
    مگه شما چندتا طوطی دارین؟
    کنار هم با هم کنار میان؟
    همیشه یکی داشتم. همزمان نبودن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط F&P77 نمایش پست ها
    سلام آقا افشين
    خيلي با نمكه اين شاه طوطيتون.منم بعده ها حتما يه شاه طوطي ميگيرم.
    سلام دوسته عزیز. بعد از عروس نوبت شاه طوطی هست دیگه:smile (249):

  6. #6
    کاربر ثابت

    محل سکونت
    شرق تهران
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    198
    سلام افشين جان
    شاه طوطيت فوت كرد؟

  7. #7
    کاربرفعال

    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    69
    نقل قول نوشته اصلی توسط f&p77 نمایش پست ها
    سلام افشين جان
    شاه طوطيت فوت كرد؟
    بله متاسفانه. شرحش در قسمت مشاوره دامپزشکی هست.

  8. #8
    کاربر موثر

    محل سکونت
    تهران-غرب
    نوع حیوان خانگی
    کاسکو
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    2563
    سلام داداش.واقعا خیلی نارحت شدم از این موضوع.

  9. #9
    کاربر ثابت

    محل سکونت
    تهران
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    شماره عضویت
    9
    سلام
    افشین جان بسیار بسیار بسیار متاثر شدم چون در جریان مراحل بزرگ شدنش و تمام بازیگوشی هاش بودم بسیار دوست داشتنی بود واقعا درناکه ... متاسفم

  10. #10
    کاربرفعال

    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    69
    متشکرم.
    کاش ساعت های آخر پیشش نبودم و نمیدیدمش. وقتی که دیگه نای تکون خوردن نداشت انگشتم رو گذاشتم جلوش اونم خودش رو کشوند روی زمین تا باید روی دستم بخوابه!! خوشبختانه زیاد زجر نکشید. باید زودتر به فکر واکسن میفتادم.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تبلیغات متنی : کیف لپ تاپ