دیده بان حقوق حیوانات: شاید دوران قاجار یکی از مهمترین دلایل عقب ماندگی های اقتصادی و فرهنگی در تاریخ ایران باشد. تهران برای اولین بار توسط موسس این سلسله به عنوان پایتخت انتخاب شد.
شبکه ایران به باز نشر نمونه*هایی از تفریحات تهرانی*ها در ۱۰۰ سال پیش پرداخته که در سایت های مختلف به آن پرداخته شده است:
خربازی یا خرسواری
یکی از سرگرمی*های مردم تهران قدیم، خربازی (خرسواری، یابوسواری) بود که جوانان شیفته*اش بودند. این بازی و تفریح منحصرا مخصوص داش*مشدی*های خوش*پوش بود که در مکان*هایی چون خیابان علاءالدوله (فردوسی)، دولاب (قریه*ای در شرق تهران) دوشان*تپه (خیابان ژاله) و مزرعه امین*الملک (حوالی راه*آهن) به تفریح و مسابقه می*پرداختند و تعداد زیادی از مردم ساعت*ها محو تماشای خرسواری می*شدند. این چهارپایان فقط جهت سواری تربیت شده که همه آنها از میان اصیل*ترین و تیزفهم*ترین خرها و یابوها بودند. همه چهارپایان چه کوچک و چه بزرگ برای مسابقه و تفریح به پالان*هایی ظریف از جنس مخمل با افسارهایی مزین به نقره، گل*میخ نقره و با زنگوله*های فراوان آرایش شده بودند. همچنین دست، پا و دم آنها را حنا می*بستند و سم*هایشان را به رنگ سیاه درمی*آوردند و از پیشانی*بند و مگس*پران (رشته چرمی که برای رفع مگس جلو صورت چهارپایان آویخته) برای زینت*بخشیدن به این حیوانات استفاده می*کردند. خر و یابوسواران نیز موقع سواری با بهترین لباس*ها در میان مردم ظاهر می*شدند. با لباده*های بلند از ماهوت مخمل و رداهای رالی، کپنک*های نمدی، شال ابریشمی و گیوه*های آجیره در برابر چشمان صدها تماشاچی در عصرها و روزهای تعطیل از حاشیه خیابان و مکان*های مذکور بالا و پایین می*رفتند. ازجمله خرسواران و یابوسواران معروف آن ایام، اکبر خرسوار، داش غلام قداره، یدالله*خان ایلچی، لوطی ابراهیم سنگلجی و آقابالاخان ارباب بودند که معمولا هریک از آنها مهتری مخصوص و طویله*ای سرخانه داشتند و خر و یابوی خود را مثل بچه*هایشان بزرگ می*کردند و جزو خانواده*شان به حساب می*آوردند.
نمایش لوطی عنتری
در روزهای تعطیل، تهرانیان برای پرکردن اوقات فراغت عازم باغ*ها و گردشگاه*های تهران مانند دوشان*تپه، عشرت*آباد، پس*قلعه، چشمه*علی و… می*شدند و بیشتر وقت خود را در این باغ*ها صرف تماشای عملیات لوطی عنتری می*کردند؛ لوطی عنتری با میمون*های تربیت*شده که به رقص و کارهای شگفت*آوری دست می*زد و با ساز و دهل مردم را به دور خود جمع می*کرد. گاهی لوطی*ها به جای عنتر یا میمون از خرس*های کوچک دست*آموز برای سرگرمی مردم استفاده می*کردند. در این میان مارگیرها جای خاصی داشتند. مارگیری، معرکه*ای بود که مردی با دو جعبه چوبی که داخل یکی از آنها موش صحرایی و در جعبه دیگر مار بود به میان مردم آمده و موش و مار را به جنگ هم می*انداخت یا اینکه خودشان با مارها بازی می*کردند. مثلا سر مار را در دهان خود فرو می*کردند یا مار را دور گردن*شان می*پیچیدند. لوطی عنتری*ها فقط مختص باغ*ها و گردشگاه*ها نبودند بلکه به*طور سیار همه*روزه نمایش می*دادند و در کوچه و برزن*ها با نواختن ضرب، اهل محل را خبر می*کردند.