وای چه طوطی نازی
وای چه طوطی نازی
اتنا جون باید براش موزیک شاد بزاری و جلو روش برقصی بعضی وقتام رو دستت بزاریش و برقصی کم کم یاد میگیره من که به پشمک اینجوری یاد دادم الان یک رقاص ماهره
خیلی قشنگه اتنا جون منم هوس کردم واسه پشمک یکی بسازم ممنون که عکسای جالب میزاری
سلام دوستای خوبم
امروز یکی از سخت ترین روزای زندگیه من و فلفل بود...
نزدیکای ظهر تو اتاق بودم و فلفل رو هم آوردم پیش خودم تو اتاق(معمولا اینکارو نمیکنم) و روی میز آرایش داشت جلوی آینه با خودش بازی میکرد،منم داشتم حاضر میشدم برم بیرون.برای چند دقیقه ی کوتاه از اتاق اومدم بیرون و از اونجاییکه با یک نگاه گذرا فهمیدم چیز خطرناکی روی میز نیست فلفل رو تو اتاق تنها گذاشتم،بعدش هم برگشتم تو اتاق برداشتمش و گذاشتمش تو قفسشو رفتم بیرون(چون خیلی دیرم شده بود زیاد بهش توجه نکردم) بعد از حدود 4ساعت برگشتم خونه و دیدم بطرز عجیبی فلفل آروم شده... گفتم حتما بخاطر دوره ی پر ریزیشه،بعد دیدم نه.... هی داره چرت میزنه،گفتم خوب حتما خوابش میاد (خوشبینی زیاد هم کار دسته آدم میده دیگه...) حدود 1ساعت که گذشت دیدم واقعا حالش بده و به چیزای مورد علاقش هم واکنشی نشون نمیده و اونقدر چرتی شده که سرش میخورد به زمین،بعد مدفوع کرد و دیدم همه ی مدفوعش یه چیزی مثله پماده....
خلاصه.... کاشف به عمل اومد که اونموقع که روی میز آرایش بوده از پشت آینه پماد اکسیدوزنگ رو برداشته و با منقار مبارک سوراخش کرده و تا میتونسته ازش خورده،منم وقتی فهمیدم ایتقدر هول شده بودم که اصلا نمیفهمیدم باید چیکار کنم مخصوصا حال خرابش رو که میدیدم بیشتر خودمو میباختم... از اونجاییکه هر وقت کار ضروری دارم یه جای کار باید بلنگه اومدم از تو اینترنت شماره ی دامپزشکی رو که شنیده بودم تخصصش طوطی سانانه رو بردارم که دیدم اینترنت قطعه (اینترنته خونه ی ما تقریبا سالی یکبار قطع میشه!!!) خلاصه از طریق دوست و آشنا شماره ی آقای دکتر و گرفتم و تماس گرفتم و خانم منشی گفت ساعت 8 تا 9:30 تشریف میارن(اونموقع ساعت 6 بود)منم راه افتادم و بعد از حدود 1 ساعت و 45 دقیقه که تو ترافیک بودم (برای من به اندازه ی 10 ساعت طول کشید) وفلفل هم حالش بدتر شده بود رسیدم که خانم منشیه خیلییی خوش اخلاق !!! فرمودن امروز آقای دکتر براشون کاری پیش اومده و تشریف نمیارن!!!خلاصه تلفنی یکیو پیدا کردم که طرف دانشجوی دامپزشکی بود و گفت برام از استادش میپرسه که چیکار کنم و بعد زنگ زد و گفت که ببرمش دانشکده دامپزشکی و اونجا یکی از آشناهاشون دستگاه گوارش فلفل رو شستشو میده و بهش کربن فعال(یا یه چیزی تو همین مایه ها میدن) منم همش میترسیدم با اینکارا حالش بدتر بشه و هی تو راه بهش آب با کمی سرکه سیب میدادم تا زودتر دفع کنه... بعد از چند بار دفع حساااابی روی لباسام،دیدم حالش بهتره و از طرفی ترجیح میدادم نذارم اونهمه بلا سرش بیارن،گفتم میبرمش اونجا اما میگم فقط معاینش کنن و اگه دیگه علایم مسمومیت نداشت نمیذارم اونهمه اذییت بشه،از طرفی هم با یک دامپزشک دیگه که اصلا نمیشناختمش تلفنی صحبت کردم و بهم گفت احتمال مسمومیت شدید خیلی پایینه و با خوردن مایعات زود حالش خوب میشه و خلاصه کلی دلگرم شدم...باز بعد از کلی معطلی تو ترافیک رسیدم دانشکده دامپزشکی و گفتن که بخش طیور فقط تو ساعات اداری کار میکنن و الان هیچ کس نیست!!!(اشکال از فلفل بوده که خارج از ساعت اداری مریض شده)
دیگه برش گردوندم خونه تا میشد بهش میوه های ملین دادم و هی شروع به دفع کرد و وقتی دیگه اثری از پماد تو مدفوعش نبود و حالش هم ظاهرا خوب بود کمی خیالم راحت شد.ببخشید اینهمه حرف زدم،فقط میخواستم بگم یک سهل انگاریه کوچیک 2 دقیقه ای میتونه باعث بوجود اومدن بدترین اتفاقها بشه.... امیدوارم این اتفاق هشداری باشه برای هممون.الان ساعت 5:10 صبحه و من نمیتونم بخوابم چون هنوز نگران عزیز دوست داشتنیمم
آتنا جان خدا خیلی به شما و فلفل رحم کرد
تمام وقتی که داشتم نوشتتو میخوندم دعا میکردم اتفاق بدی نیوفتاده باشه
خدارو هزار مرنبه شکر که بخیر گذشت و فلفل حالش بهتره
توی فروم یه بخشی هست به اسم معرفی دامپزشکان خیلی خوبه که شما و همه کسایی که حیون خونگی گه میدارن همیشه تلفن ۲-۳ تا دکتر دم دستشون باشه
پیشنهاد میکنم برو و حد اقل شماره همراه ۲-۳ تا از دکترا رو توی گوشیت ذخیره کن برای مواقع ضروری.
مواظب فلفل جون هم باش حسابی.
جاشو گرم کن و آب سیب و آب زیاد بده تا خوب خوب بشه
خدا رو شکر که حالش خوبه . خیلی مراقبش باش .
منم یه بار که جوجو رو بیرون از قفس گذاشته بودم پریده بود روی میز آرایش و کرم خورده بود کل اون روز بی حال بود . بعد از اون روز وقتی میرم بیرون هیچی روی میز نمی ذارم .یا روی همه وسایل خونه یه پارچه می ذارم که خرابکاری نکنه:smile 5:
ای وای خیلی بد بود اینی که گفتی خدارو شکر که حالش خوبه
ایشالا هیچ وقت دیگه از این چیزا پیش نیاد
شماره و آدرس دکتری که خودم همیشه حنارو میبردمو واست پ.خ میذارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)